به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن✨
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم 😍
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن 🐥🐰
بعضیاشون غمگینن 🙁
بعضیا بی حس و بی حالن 😶
بعضیا خیلیی شادن 😄
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..😉🤗
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم😉♥)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم😍🤗♥
سلام سلام 😍
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام🤩
خلاصه سلام 🤭
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد ma.a 🌺 بود
خب سوال 🙃
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟😶
اینبار یه کم فرق میکنه 🙂
چه فرقی ؟؟ 🧐
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم 😁😋
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین 🤩
@دانش-آموزان-آلاء ♥️
@فارغ-التحصیلان-آلاء 💜
@ریاضیا 💙
@تجربیا 💚
@انسانیا 💛
سلام دوستان وقت شما به خیر
برای اینکه یه کلاس خلاق و پویا باشه اساتیدتون چه کاری انجام میدن؟
یه کار خلاقانه که کلاس رو سرگرم کنه چه کاری هست به نظر شما ؟
سوال پرسیدن و بحث کردن و ... منظورم نیست
مثلا درس دادن از روی پاور
درس دادن از روی فیلم
مصاحبه کردن و مستند ساختن
بازی کردن سر کلاس
خلاصه کنم یه چیز خیلی خلاقانه واسه ارائه درس گردشگری اسلامی میخوام
1158234ipbspy0c8q.gif
⚡ %(#042978)[321]
📣 صدااا میاااد؟ 🙈
✨ سلام🦋 اکالی هستم با طعم بامبو 😂😍
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه 💛💙💜💚❤
pichak_net-70.png
عاغا بیایید نقاشی بکشیم لذت ببریم 😍 %(#c9009a)[نقاشی با موس]م خییلی باحاله 😂
لازمم نیس حتما نقاشیاتون ذهنی باشه فقط رفقای گلم اسپم ندید اینجا خیلی ممنون❤️🌈
من نقاشیارو جمع میکنم اینجا شاید الان پستای تکراری ببینید ولی پست جدیدم میزارم شماهام از خلاقیتاتون بزارید 😎
pichak.net-46.gif
✨ @فارغ-التحصیلان-آلاء ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا⭐
✨ @دانش-آموزان-آلاء⭐
pichak.net-46.gif
1158234ipbspy0c8q.gif
سلام به یاران جــان😍
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..❤
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم😊
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه😅
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..💕
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن🙏❤
M.an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب😍
دعوت میکنم از :
خانوم
dlrm
اکالیپتوس
revival
گونش
@Saahaar
sheyda.fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام و درود به همه 🌻❤
لازم به توضیح اضافه نیست از اسم تاپیک مشخصه
این تاپیک رو زدم تا اینجا تجربیات آشپزی،پخت کیک،غذای های محلی و نوشیدنی های مورد علاقه مون
رو با هم به اشتراک بذاریم
و از هم پخت کلی خوراکی خوشمزه رو یاد بگیریم
و یه تفریحی باشه واسه اوقات فراغتمون و البته یه انگیزه واسه آشپزی
پس اینجا عکس اونها رو قرار بدید
و درصورت تمایل طرز تهیه شون رو هم بگین
دعوت میکنم از:
@soniaaa
Anzw 18
Gharibe Gomnam
@roghayeh-eftekhari
chichak am
@حامد-صباحی
@حمید-صباحی
m.hmt
@sania-Andiravan
z Gheibi
🌻🌻
و بقیه دوستان
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
توضیحات کامل درباره خوابگاه در این تاپیک !
.
42718713-37c0-4561-8704-99f1d29c2726-image.png
درود بر شما دوستان نازنین 🖐
امیداورم پاینده و تن درست باشید 🍃
در این تاپیک دعوت میکنم از دوستانی که در حال حاضر خوابگاهی هستند یا خوابگاهی بودند یا خوابگاهی خواهند شد ! تا اگر میشه این لطف بزرگ رو بکنن و تجربیات و دانسته هاشون رو به اشتراک بزارن. 🏡
خودم خیلی دوست دارم بدونم چی باید ببریم چی نباید ببریم ! و یکی از دغدغه هام اینه که خوابگاه اتو داره یا نه 😂 ! و اینکه کلا اگه نکته ای میدونن بگن.
سپاس فراوان 🙏 💙 💐
پانوشت : اگه این تاپیک پین بشه یا چیزی که به بیشتر دیدنش کمک کنه خیلی عالی میشه .
@ناظم
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
هفته های خوشحالی
-
خب منم اومدم
همین الان خندم گرفته
امروز با یکی از دوستای دبیرستانی حرف زدم خندیدم
ادم با بعضیا حرف میزنه ارامش میگیره باید به بعضیا گفت مرسی که هستی -
خب منم ب اخرش رسیدم,مرسی از M.an و negaarin
و همه ی کسایی ک بودن و نمیدونستیم : )این حرفایی ک میزنم ممکنه واسه بعضیا خنده دار باشه،کسایی که فقط عقل رو بدون احساس پذیرفتن!و درکی از این مطالب ندارن!
شادی دلیل نمیخواد،لبخند دلیل نمیخواد!حتما نباید ی اتفاق خاص تو زندگی آدم رخ بده ک شاد باشه!۳۰دقیقه چشمات رو ببند مثل کورا زندگی کن،وقتی چشمات رو بهت دادن میفهمی یعنی چی،نعمت هات رو دونه دونه از خودت بگیر تا بدونی چقدر خوشبختی و با این حس واسه خوشبختی و ارامش بیشتر تلاش کن.این تاپیک واسه این نبود ک ما هرشب از سرِ مثلا اجبارمانند گزارش بنویسم از زنگدیمون،همه ی کسایی ک هستن این تاپیک و میان،باید بدونن این ی تعهده ک شاد باشن!
ی عهد ک اجرا شه شرط برقراریش طرفینه نه بزرگی اون عهدنامه،دیدیم و دیدین عهدنامه های بین المللی بین چندکشور!ملت!بی هیچ دلیلی پاره میشه جلوی هزارن نفر...اما اون مردی ک دم مرگ با نگاهش ب یکی فهموند مراقب بچم باش چطوری تا پای جون خودش و خانوادش پاش موند!
این تاپیک ی بهونه بود ک بهمون بفهمونه ک هر صبحتو شروع میکنی بدون تعهد داری ک غمگین نباشی : )
تعهد به خودت!ب سلامتیت!ب ادمای اطرافت...
اینک تو شاد باشی یا نه ،نه ب من نه هیچکی از اینجا ضرر نمیرسانع جز خودت!اگ یاد گرفتی واسه خودت تعهد ایجاد کنی و زندگیتو با عهدهای ک بخودت دادی بسازی،بردی : )مرسی از همه،و کسیایی ک این دید رو بهم دادن،امروز ی روز شادِ متفاوت بود،ی شادی ک لحظه ای نبود و از ته دل بود : )
-
روز ششم
امروز یکم عادی بود همین جذابش کرد گرچه کلی آخرش خوب شد
این چند وقته همه کار ها با هم هم زمان شده یود
امروز یکم خلوت تر بود برام
برنامه عید غدیرم چیدم
عیدتون مبارک (:
عصری پاپ کرن درست کردم ویه ساعت خوش کنار عزیزانم گذروندم
امروز پر آبی بود : )
ومن از دیدنش لذت بردم
موزیک مورد علاقه ،برنامه درسی که داره طبق خودش عالی پیش میره ، جمع وجور شدن مراحل اولیه تا یک شیمی ونزدیک شدنش به پایان واینکه کم کم باید به فکر مراحل بعدی باشیم
یادمه خواهری موقعی که حس میکرد حالم زیاد خوب نیست شب ها برام یادداشت وشعر می نوشت میزد به دیوار اتاقم وصبح ها با دیدن یهویی ش حالم عالی میشد همه شون دارم ....مرورشون اینقدر حالم خوب کرد که قابل توصیف نیست، من براش یه سورپرایز آماده کردم امیدوارم خوشش بیاد
من همیشه یه سری چیزا رو نگهداری می کنم وخیلی مراقبشونم مثلایه وسیله که از دوران مهد کودکم تا الان دارمش یا وسایل دیگه ی هستن امروز همه شون مرور کردم وبهشون اضافه کردم ....حس خوبی بهم میدن
ذهنم پر کلی فکر خوبه وایده سات که کم کم باید مرتب واجرایی شن
لحظه هاتون پر شادی
غبار غم برود ،حال خوش شود
-
خب روز نمیدونم چندم فک کنم روز آخر باشه گریه نکنید درک میکنم چقد سخته نبودنم
سعی کردم شاد باشم با آدمای اطرافم (چ واقعی چ مجازی) ، شادی مثل ویروس میمونه ، توی آدما تکثیر میشه اونقدر تا طرف منفجر بشه ( مثلا از خنده ) و بره نفر بعد رو آلوده کنه ( دقت کنید ک ویروس ها یا آر ان آ دارن یا دی ان آ همه کپسید دارن و بعضی ها هم پوشش ک مدیون سلول قبلیه گفتم ک پست آموزشی هم محسوب بشه کلا آدم متعهدیم )
.
روز عادی بود پر از اتفاقات عادی :| خواب تا لنگ ظهر و انجمن و خرید و ...
با رفیقام قرار گذاشتیم بریم استخر ک فهمیدم عروسی داریم ( پس شادی اول ک کوچک بود مبدل شد به شادی بزرگتری ک خیلی خفن است و این چیزا باشد ک رستگار شویم )
عروسی هم خوب بود تقریبا یه مرور داشتم رو همه اقوام ( جای بوسه هایشان هنوز بر گونه هایم است و تا طلوع آفتاب ب من درخشش میدهد چیه اینا میگم نکنه تو عروسی چیزی بهم دادن نفهمیدم بیخیال )
همیشه خانواده بیشترین حال خوش رو میتونه بهت بده مخصوصا تو راه برگشت ک با داداشم کلی خندیدیم ( فلذا کله م رو گذاشته بودم رو فرمون میخندیدم نزدیک بود بزنم به بلوار له شیم )
با هلیوم صحبت کردم (: این یعنی این که روز به هر شکلی هم ک بوده باشه انتهای خوبی داره ( یه چیزی تو مایه های شاهنامه آخرش خوشه! ) [ ببنید من دارم رو قرابتتون کار میکنم ۵۰ درصد ادبیاتتون رو مدیون منید شیرم رو حلالتون نمیکنم نامردا ) اره خوبم و این معجزه ی هلیومه (:
تا درودی دیگر بدرود -
ممنونم از رز عزیز که منو دعوت کرد به این چالش
و ممنونم از نگارعزیزم به خاطر عکس قشنگش
اولین چیزی که امروز منو خوشحال کرد دعوت به عروسی بود. عروسی دوستم که امشبه و فردا شب که خیلی خوشحال شدم و نمیرم
دومیش اینه که فردا باید برم مراسم عقد کسی که سر جمع دوبارم باهاش برخورد نداشتمفکر کنم حوصله ام سر بره زیااااادولی تو چالشم باید شاد باشم
و سومیش اینه که گلوم درد میکنه شدید.خوددرگیری ندارم که برای گلودرد خوشحال باشم رفتیم عروس کشون از بس کنار ماشین عروس جیغ کشیدم گلوم درد میکنهولی خاطره اش برام شیرینه
چهارم اینکه پسرعموم اسبشو اورده پیشمون که قراره تو همین چند روزه برم اسب سواریخیییییییلی اسب دوس دارم.از تنها حیوونی که نمیترسم اسبه
واقعا ادم میتونه با چیزای کوچیک یا حتی اعصاب خورد کن هم شاد باشه فقط باید طرز فکرمونو عوض کنیم
باید دیدمونو به زندگی تغییر بدیم
سعی کنین شااااد باشین و شاااااد زندگی کنین -
سلام
روز دوم:
راستش امروز خیلی روز استرسی و پرهیجانی بود ...
فردا عقد دختر عمومه ... همونا که گفتم براتون ... کم شدن رقیبا و این حرفا امروز هم چون فردا عقد اونا هست خیلی استرسی ولی خنده دار گذشت
_صبح از خواب بیدار شدم ساعت 8بود دیدم بابام زده داره مجلس رو گوش میده رفت رو مخم عین این روانی ها که بلوز هاشونو میبندن و اینا لباس و سرو وضعم اون شکلی بود رفتم رو ب روش گفتم باباااااااااااااااااااااااااا فداتشم اون صداشو کم کن یکم دیگه بخوابم ... اروم برگشت گفت چایی دم کن
من:
بابام:
خلاصه ب خودمون اومدیم و سرو وضع و چایی و اینا درس شد صبحانه خوردیم و مجلس ازاد تجاری برای اردبیل رو تایید کرد خیلی خوشحال شدیم و اون حادثه تلخ خواب هم رفت
_ظهر شد اومدم انجمن یکی از دوستام که خیلی دوسش دارم اومد باهام حرف زد خیلی خندیدیم و اون رفت و رفتم ناهار دوباره برگشتم و انجمن ...
_ ادای یکی از کاربرهارو دراوردم واهییییییییی چقدددددددددر خندیدممممم:face_with_stuck-out_tongue: :face_with_stuck-out_tongue: سوالایی که ازم میپرسدن نگارین بهم گفت فائزه خدا شفات بده (راستی بابت عکس خیلی ممنونم نگارین من عاشق عکساتم عکسی رو که برام گرفتی رو گذاشتم پروفایل تلگرامم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: مرسی بخااطرش خسته نباشی
_اومدم اماده بشم برای عروسی فردا دیدم کفش ندارم واهییییییییییی اماده شدم رفتم بازار بعد از کلی گشتن ی کفش مناسب پیدا کردم خیلی میاد بهم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
برگشتم که خونه از وقتی برگشتم من این شکلی ام :
_داداشم یهو غیرتی شد رفت چادر اورد گفت فردا این شکلی میری و من
گفت باچه باچه جلیه نتووووون هرجوری میخوای بلو عاشق غیرتی شدنشم ینی 8سال و این همه غیرت بعضی موقع ب حال اونی که اینده گیر این میافته میسوزم
بگذریم زیاد نگم فردا قراره برم عقد ... کل فکرو ذهنم اونه ببخشید اگه زیاد از ماجرای عروسی گفتم چون واقعا این روزها فقط درگیر اون ماجرام و کلا عقد یکی از رقباست درک کنید فعلا یک هیچ من جلو ام
امیدارو همیشه بخندیم _حتی شده ب کم شدن رقیب هامون
تا پست بعدی فعلا -
ایا از اینکه باز منو اینجا میبنیید خوشحالید?
میدونم هستید
ایا متن طولانیه و میترسیدنخون خبوالله بخدازندگی ارزششو نداره
عاقا من دیشب ی همه حس ب خرج دادم طوری نوشتم ک مثلا اخریشهخداروشکر مسئولین زیرکن،وقتی یواشکی داشتم دو روزشو میپیچوندم و سرمو جمع کرده بودم توی یقم ، خودمو خم ،و قدم های آرومو ک یواشکی برم،دیدم دونفر زدن تو پشتم،پشت گردنمو گرفتن گفتن؛
عموووو کجاااا عمووو دو روزت مونده
شوخی میکنم اول پست رو فرستادم بعد یادم اومد ک مونده گفتم صداشو درنیارمک البته باز زدن تو پشتم برگرد تاپیکخوشحالی های امروزم؛
1)مگ میشه شیعه باشی و هرچی ربط ب علی(ع)داشته باشه از شادی ها شادت نکنه،حتی اگ مثل من ب ریا شیعه باشی
۲)بازگشت غیرتمردانه ام ب این تاپیک
۳)چند روزه خونه یکیم.امروز داشتم با ی ادم محترمی حرف میزدم،حرف حجامت شد،بعد حرف گفتم بذار برم حجامت،عاقا من بین دو کتفم تحریک پذیره،دست بهش میخوره کمرم صاف میشهو نگاهم مماس بر افق تیغو زد ،لیوان رو ک میخواست بذاره ی دفعه صاف میشدم،عاقا دکتر تازه کار بود خیلی با دقت اومده بود نزدیک کار میکرد،عرق کرده بود کمی هم ترسیده بودتیغو ک زد اومد خونو از پایین جمع کنه لیوانه سرد بود،من ی دفعه کمرمو صاف کردم دکتر هول شد ک بره عقب پاش گیر کرد از پشت افتاد،نمیدونید چ صحنه ای بود
ادم هرچی جلو خندشو بیشتر نگ میداره بیشتر خندش میگیرهی دفعه بعد چندثانیه زدم زیر خندهبیچاره فک کنم باز بیشتر ترسید
۴)داشتم گالریعکسای قدیممو نگاه میکردم الان،ی حس خوبی بود اون خاطرات،صدای شادی ها و خنده ها و هیجان هایی ک توی عکسا گیر کردن : ) -
سلام
امروز رفتیم محمد شهر گاز زدیم برگشتیم
هنوز بعضی عادت های بد تو رانندگیو ترک نکردم
ولی خب داره بهتر میشه -
روز آخر
یه هفته گذشت
یه هفته که بیشتر سعی کردم برای خوب موندن وخوب بودن حالم : )
صبحم با یه صبحونه خوشمزه که خواهری اماده کرده بود شروع شد
براش یه هدیه کوچولو اماده کردم که کلی جذاب بود مثلا یه قسمتش یه پاکت گل گلی بود که داخلش با تکه های کاغذ رنگی وبراق و قلب ها ی کوچولو پر کرده بود م با چند تا کاغذ رنگی که روشون شعر های خوشگل وجمله قشنگ نوشته بودم وبا طرح قلب ولبخند و....
درس ها خوب پیش میره واین خیلی عالیه وحس خوبی بهم میده
عید به خیلی ها تبریک گفتم
عیدتون مبارک : )
شادی هاتون پایدار
این دوسش دارم خوشگله
خوبه که سعی کنیم شاد باشیم
با چیز های ساده حتی
کلی عکس خوشگل از گل های مختلف به رنگ مورد علاقه ام دیدم : )
نمی دونم چی بگم
حالم خوب ، همه چیز خوبه
حداقل من اینطور حس می کنم
امیدوارم شما هم همیشه حس خوب بودن حالتون داشته باشید
از صمیم قلب براتون آرزوی شادی وسلامتی وموفقیت دارم
ممنون از رز جان که دعوتم کرد
ممنون از نگارین عزیزم بابت عکس خوشگلش ،ذخیره ش کردم
از همه تون ممنونم برای آشنایی باهاتون ،کمک هاتون مرسی
شاد باشید : )
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
-
اولین روز
تشکر میشه از M.an جان و negaarin عزیز که با این عکسِ پُر از آبی خیلی سورپرایزم کردن
خب امروز با ی کوچولوی خوشمزه خیلی خیلی خوش گذشت (: اصن شیرین ترین قسمتِ زندگی بازی کردن با بچه هاست ((((:
یکی از پُر تنش ترین و پُر استرس ترین روزای عمرم بود ولی خداروشکر که ی رفیق خوب دارم تا هوامو داشته باشه (((: #سحر
راستش من اگه استرس داشته باشم همش میخندم! به همین جهت امروز کلی الکی خندیدم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
داره دعام میکنه (: داره نفس میکشه (: نگرانمه (: و همین یعنی من خوشبخت ترین دختر دنیام (: #مرسی_خدا_
این از روز اول (: -
سلام
سومین روز :
فک کنم امروزم اگه از عروسی و اینا بگم احتمالا منو از این تاپیک اخراج کنند :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ببخشیدددددددددددد ولی میگم :face_with_stuck-out_tongue:
امروز عجب صبحی بوووووووووووود از ساعت 6بیدار بودم
از ساعت 6داشتم وسایل هامو اماده میکردم برای ساعت 2که عقد بود
خلاصه اشو بگم ... رفتم مجلس ... همه گفتن واااااااااای فاااائزه اینا اومدن چون رقیبامون شوهر کردن فعلا اونا از چشم افتادن ولی ما هنوز دختر خوب و عاقل و درس خوانی هستیم :face_with_stuck-out_tongue:
اولای مجلس اینجوری بودیم کلا هوووووووو اوووو حالا بیا بیا :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
ولی بعدش که دوماد اومد من اصن دوماد رو ندیده بودم فقط میتونم اینو بگم خوشبخت باشین و اینکه خدا نصیب گرگ بیابون نکنه قسمت این بد بخت این بوده
خلاصه ... وسط ها هم هی عروس ازم میپرسید خوبه؟ منم میگفتم اره خوشبخت باشین ب من چ اصن خوشبخت باشن ان شالله خدایارشون باشه
از عروسی برگشتیم .... چون عروسی یه شهر دیگه بود رفته بودیم ی شهر دیگه موقع برگشت رفتیم شام بخوریم ..رفتیم ی کبابی .. بعد دوتا پیر مرد تقریبا 70یا60و خورده ای ساله نسشته بودن داشتن کباب میخوردن ... بعد یکم چی ببینم خوبه ؟
این وضعیت داشتن با گوشی ور میرفتن .. گوش هرکدوم اپل بود اونم تو ی روستای عقب مونده انقد خندیدم کهههههه نگو حتی ازشون اجازه گرفت داداشم عکس گرفت ازشون خیلی خنده دار بود
تو راه برگشت هم کلی خندیدیم و خوشحالی کردیم :face_with_stuck-out_tongue: جاتون خالی ...
#امروز یکی رو هم بازم شناختم :)) برای همین موضوع بیشتر خوشحالم :))
#همیشه بخندیم ... ببخشید اگه زیاد حرف زدم :))
تا پست بعدی بدرود -
ســـــلام
روز چهارم️
امروز خواهرم و نینیش اومدن "آذین" البته همیشه میان و فرصت نمیدن ک ما دلمون تنگ بشه ولی خب امروز خیلی جیگر شده بود
خواهرم داش براش لالایی میخوند ولی نمیخوابید گفتم آخه این چ لالایی خوندنیه بذا من بخونم میگه من سنتی میخونم شما پاپ
میگف چن وخ پیش لالایی خوندم براش گریه کرده والا با این سوزی ک این میخونه ما هم گریه میکنیم
خیلی خوشحالم که بالاخره درس خوندنم شرو میشه️
امروز حرفای مشاورم خیلی خوشحالتـــرم کرد
حال و هوای عید غدیر هم تا امروز ادامه داشت خداروشکر
#چهارمین روزِ خوشحالی هم تموم شد
بریم به سوی پنجمی️ -
سلام
امروز روز چندم من بود؟ یادم نمیاد
کلا همیشه وقتی به من میرسه گاز ماشین تموم میشه باید بریم گاز بزنیم
امروز مربیم گفت یه پسره هست کپی توعه. عکسشو نتونست نشونم بده موند برای شنبه. ببینم همزاد دارم یا نه
درباره موضوعات مختلف حرف زدیم و خوش گذشت
داشتم پارک میزدم یکی دیگه از ماشین های آموزشگاه اومد مسخره کرد گفت فرمونو بگیر سمت مربی
کلا خوبه دیگه میخندیم -
خب دیگ،واقعنی امشب شب اخرمه
Game over۱)خوشحالم از اینک بازم امروز ی مهربان ۸۶۴۰۰ثانیه به حسابم ریخت و نعمت هاش رو ازم دریغ نکرد : )
2)خوشحالم از اینک ی روز دیگ بین شما بودم و خندیدم و... : )
3)خوشحالم از اینک توی سنی هستم ک هنوز جبران واسه خطاهام هست و راه های اشتباهی ک رفتم : )
4)خوشحالم از اینک درخت! نیستم،انسانم و بهم نعمت وجود و توانایی تغییر رو دادن : )
5)خوشحالم از اینک چشمات سالمن و این پیام منو میتونی بخونی : )
6)خوشحالم از اینک این عکس پروفایل و شعرش رو یکی بهم هدیه کرد ک خیلی دوسش دارم : )
7)خوشحالم از اینک هرثانیه هزاران دلیل واسه خوشحالی هست!
8)خوشحال شدم از اینک ب این تاپیک دعوت شدم و خوشحالم ک این هفت روز پیش خوشحالی های شما بودم،وقتتون رو نمیگیرم شبخوش خدانگهداز همه : )
-
روز دوم
امروز رفتم عقد اونقدرام که فکر میکردم بد نبود البته تو راه همه دنده هام پودر شدن رفت
شب هم رفتیم تفریحلب ابعالی بود جاتون خالیبستنی خوردم ولی از سرما داشتم قندیل میبستم خدایی امشب هوا سرد بود
یه عالمه چیپس و پفک و اینام خوردم.مدیونین اگه فک کنین شکموام
یه عالمه از خاطرات گفتیم.خاطرات خوب خاطرات بد.روزایی که چه خوب چه بد گذشت اما همون خاطرات بد هم گاهی باعث خندیدن ادم میشه کارهایی که تو لحظات سخت زندگی ادم انجام میده واقعا بعضیاشون خنده داره
بعد هم تو ماشین اهنگای محسن ابراهیم زاده با صدای بلند و تکرار اهنگ دونه دونه
کلا امروز روز خوبی بود خوش گذشت خاطرات امروز باعث شده امروزم بشه جزء روزایی که میگم من خوشبخت ترینم -
سلام به همه
امیدوارم حال دلتون خوب باشه و لبخند همیشه رو لباتون
اول از همه تشکر میکنم ازخانم مدیر عزیز به خاطر دعوتم به این تاپیک و عکس خوشگلش
راستش انتظارشو نداشتم:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: یه لحظه دیدم هنگ کردم یه لحظه زوم شدم رو اف اس یه لیوان اب خوردم بعد به خودم اومدم اولش خیلی خوش حال شدم بعد یادم اومد چن روز نت ندارم نیستم به خاطر شماها ناراحت شدم اخه نبود من کاملا حس میشه تو انجمن
خوب من کلا ادم شادیم بی دلیل یا با دلیل سعی میکنم شادباشم واسمم خیلی لذت بخشه باعث شادی یکی بشم اخ یه کیفی داره ادم بقیه رو شاد کنه
امروز سعی کردم اصلا ناراحت نشم کلا شاد بودم
دیشب ساعت دوازده از مهمونی اومده بودیم بعد اومدن شروع کردم به درس خوندن:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: تا ساعت سه که رو کتاب خوابم برده بود به طرز عجیبی صبح صدای زنگ گوشی رو شنیدم و ساعت شیش بیدار شدم و شروع به درس خوندن کردم این خیلی خیلی خوش حالم کرد
چیز دیگه ای که امروز خوش حالم کرد نقاشی کردن بود کلا عاشق نقاشیم عاشق خودکارای رنگی ومداد رنگی و... اصلا عاشق اینم که قلم دستم بگیرم و ساعت ها رو کاغذ نقاشی بکشم و بنویسم
یه چیز دیگه ای هم که امروز خوش حالم کرد این بود که بالاخره موفق شدم بعد یه ربع فکر کردن رو یه سوال ریاضی به پاسخ نامش نگاه نکنم و جوابشو خودم پیداش کنم خیلی خوش حال شدم اصلا کلا با ریاضی حال میکنم :face_savouring_delicious_food:
دیدن پست های نوشابه مخصوصا این پستش که نوشته بودبه آخرین خط داستان ک میرسی میفهمی لیلی مجنون بود و مجنون مولوی و مولوی حافظ و حافظ دکتر شریعتی و شریعتی سیمین دانشور و سیمین حسن روحانی
با دیدن این الکی کلی خندیدم
حرف زدن با یه دوست فوق العاده که امروز دوبار با هم حرف زدیم واقعا خوش حالم کرد
دیدن پروفایل خودم کلا خوش حالم میکنه اخه خیلی خوشگله :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
خوندن پست های خوب بچه ها وقتی وسط درسا واسه استراحت میام انجمن خیلی خوش حالم میکنه
امروز اتاقمو تمیز کردم کلی هم به مامانم کمک کردم از درسم هم موندم البته فک نکنید این خوش حالی داره:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: اما همین که مامانم خوش حال میشه واسم کافیه چی بهتر از این
به نظرم بهترین شادی دنیا شاد کردن پدر و مادره
امروز مرور خاطرات شیرین گذشته هم خیلی حس خوبی بهم داد
کلا هر روز صبح با خودم تکرار میکنم امروز بهترین روز زندگیمه......