هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@philosopher چرا تو اخبار چیزی نیس؟
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ققنوس فاطمه اون روز سه کیلو لاغر کردم از استرس
یه نفر هست فامیلش حاجی باباییه بهش میگن حاجیآدم خاکی ایه شانس آوردم اون بود جوو یکم ملایم کرد وگرنه خیلی رسمی بود فقط میخواستم زودتر تموم شه برم :|
دوستم گفت اگه نری روت اسم میذاریم -
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@philosopher شانس اوردیا خخخ چرا دعوت بودی ب ی شام رسمی"؟
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عزیزم چت نمیتونم کنم
میشه بیای تودلی اگه میبینی؟ -
اکالیپتوس خاک بر سرم :|
فاطمه خوبی ؟ چرا تو رو یادم رفت اونجایی ؟
چطوری عزیز دلم
ببخشید یادم نبود شهرتو
خاک :|
خوبی؟نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@philosopher در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اکالیپتوس خاک بر سرم :|
فاطمه خوبی ؟ چرا تو رو یادم رفت اونجایی ؟
چطوری عزیز دلم
ببخشید یادم نبود شهرتو
خاک :|
خوبی؟حالا اشکال نداره چون شهر ما نیومده
ولی منو چرا یادت رفت ها ها؟؟
ممنونتو خوبی
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@philosopher در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اکالیپتوس خاک بر سرم :|
فاطمه خوبی ؟ چرا تو رو یادم رفت اونجایی ؟
چطوری عزیز دلم
ببخشید یادم نبود شهرتو
خاک :|
خوبی؟حالا اشکال نداره چون شهر ما نیومده
ولی منو چرا یادت رفت ها ها؟؟
ممنونتو خوبی
-
@philosopher در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اکالیپتوس خاک بر سرم :|
فاطمه خوبی ؟ چرا تو رو یادم رفت اونجایی ؟
چطوری عزیز دلم
ببخشید یادم نبود شهرتو
خاک :|
خوبی؟حالا اشکال نداره چون شهر ما نیومده
ولی منو چرا یادت رفت ها ها؟؟
ممنونتو خوبی
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@philosopher زلزله 3.4 ریشتری که شوخیه بابا.نگران نباشید.
-
نوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ققنوس روز قبلش به دوستم گفتم از اونجا که اومدم باید بریم بیرون یکم خالی شم
گفت بچه ها نمیان میگن جمعه
جمعه قراربود با دوستم که ازدواج کرده بریم باغشون خودمون فقط بچه ها نه
از دهنم در رفت گفتم اینا عم شاکی که به تو میگه به نمیگه خودشونو مهمون کردن
طفلک شوهر دوستم اون همه راه اومد آتیشو فقط راه انداخت دید بین 5تا دختر حرفی نداره برگشت -
ققنوس روز قبلش به دوستم گفتم از اونجا که اومدم باید بریم بیرون یکم خالی شم
گفت بچه ها نمیان میگن جمعه
جمعه قراربود با دوستم که ازدواج کرده بریم باغشون خودمون فقط بچه ها نه
از دهنم در رفت گفتم اینا عم شاکی که به تو میگه به نمیگه خودشونو مهمون کردن
طفلک شوهر دوستم اون همه راه اومد آتیشو فقط راه انداخت دید بین 5تا دختر حرفی نداره برگشتنوشتهشده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده