|
️
شعردانه
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
@یاسمن-کیانی
-
-
مدرک شاخولوژی
-
-
بچه: الووووو.... ۱۱۰
پلیس: بله بفرمایید
بچه: منو به زور اینجا نگه می‌دارن!!
پلیس: آروم باش! الان دقیقاً کجایی؟؟بچه: مدرسه
پلیس: بی‌تربیت...
خنده حلال....
-
Fereshteh Jahangiri در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
Abolfazl Mousavi اوخیی
اگه منظورت مردست ،اون واقعا مادر زحمت کشه دیگهکلا آلاینده های شیمیایی علاوه تاثیر بر درختان بر مخ هم تاثیر گذاشته ،خلاصه اثبات اون رو فرستادم
Abolfazl Mousavi نه واسه نینیا دلم غنج رفت
-
مهشید حسن زاده در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
سلام آلایی ها
امروزبایه خاطره اومدم سراغتون:
یازدهم بودیم وزنگ ادبیات بود
دبیرمونم ازین خانمایی بودکه بااینکه مسن (البته نه خیلی وحدود50سال نهایتا)وخیلی چاق بود ولی هم اخلاقش خوشگل بودوهم خودش
بچه هام خیییییلی بهش احترام میزاشتن
بعدمااونروز رسیده بودیم به بخش ادبیات انقلاب اسلامی که دبیرمون گفت : «آره دیگه من اونروزارو خووووووووووب یادمه...»
یهویکی ازهمکلاسیام پریدوسط حرفش که:«اَ اَ اَ...خانم شما اون موقع هم بودین؟!»
وکلاس توسکوت مرگ باری فرورفت بعددبیرمون یهوبرگشت یجورخاصی به من که نماینده بودم نگاه کرد؛
منم که هول کردم اومدم قضیه رودرست کنم نمیدونم خون به مغزم نرسید چیشدکه گفتم:«نه خانم!منظوری نداشت.
به خودتون نگیرید.
آخه شما یه جوری فرمودین اون موقعویادتونه آدم فکرمیکنه شما چقدر کهنید!»
وکلاس منفجرشد...
سلام دوباره
چندوقت پیش باچندتادوست دوباره این دبیرمونوبیرون دیدیم
کلی سلام وحالواحوال گرم و...
خیلی لاغرشده بود خیلی ولی هنوزم خوشگل بود
بعددوستم برگشت گفت:وااااای خانوم چه خوب لاغرشدین!!!
منم سرمو انداخته بودم پایین که دبیر روکرد به من گفت:واقعا؟یعنی دیگه کهن بنظرنمیرسم؟
من
دوستام:
دبیرمون:
-
[0_1611744680211_VID_20210107_212819_769.mp4](در حال بارگذاری 100%)
فقط برای خنده گذاستم دلتون باز شده
تفریح بعد یه درس خوندن عالی
-
@haniehno والا هرچه میکنم خطا میده
-
مهشید حسن زاده در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
سلام آلایی ها
امروزبایه خاطره اومدم سراغتون:
یازدهم بودیم وزنگ ادبیات بود
دبیرمونم ازین خانمایی بودکه بااینکه مسن (البته نه خیلی وحدود50سال نهایتا)وخیلی چاق بود ولی هم اخلاقش خوشگل بودوهم خودش
بچه هام خیییییلی بهش احترام میزاشتن
بعدمااونروز رسیده بودیم به بخش ادبیات انقلاب اسلامی که دبیرمون گفت : «آره دیگه من اونروزارو خووووووووووب یادمه...»
یهویکی ازهمکلاسیام پریدوسط حرفش که:«اَ اَ اَ...خانم شما اون موقع هم بودین؟!»
وکلاس توسکوت مرگ باری فرورفت بعددبیرمون یهوبرگشت یجورخاصی به من که نماینده بودم نگاه کرد؛
منم که هول کردم اومدم قضیه رودرست کنم نمیدونم خون به مغزم نرسید چیشدکه گفتم:«نه خانم!منظوری نداشت. به خودتون نگیرید. آخه شما یه جوری فرمودین اون موقعویادتونه آدم فکرمیکنه شما چقدر کهنید!»
وکلاس منفجرشد...
سلام دوباره
چندوقت پیش باچندتادوست دوباره این دبیرمونوبیرون دیدیم
کلی سلام وحالواحوال گرم و...
خیلی لاغرشده بود خیلی ولی هنوزم خوشگل بود
بعددوستم برگشت گفت:وااااای خانوم چه خوب لاغرشدین!!!
منم سرمو انداخته بودم پایین که دبیر روکرد به من گفت:واقعا؟یعنی دیگه کهن بنظرنمیرسم؟
من دوستام: دبیرمون:مهشید حسن زاده میگفتی ن خانم نوئه نو شدید
-
مهشید حسن زاده میگفتی ن خانم نوئه نو شدید
Reyhaneh golmohamadi در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
مهشید حسن زاده میگفتی ن خانم نوئه نو شدید
-
️
