Skip to content

غیر درسی

جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

1.5k موضوع ها 1.8m دیدگاه‌ها
  • My dear books📖

    5
    1
    7 رای ها
    5 دیدگاه‌ها
    142 بازدیدها
    پرستو باباییپ
    @mr.vinyzo مهم نیست بابا چیزی نیست که
  • خط خط یه گردو 😍❤

    409
    5
    69 رای ها
    409 دیدگاه‌ها
    25k بازدیدها
    J
    [image: 1752747272833-_-resized.jpg]
  • ریاضی

    7
    2 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    86 بازدیدها
    Hamid.sH
    @Hesam-Galavi سلام جناب وقتتون بخیر اگر برای نمره خوب و صرفا قبولی نمیخواهید ریاضی دوازدهم جوری هست که نیازمند دونستن مباحث پایه مثل معادله و نامعادله و توان و روابط مثلثاتی و هندسه تحلیلی هست اگر بر اینها مسلط هستید چه عالی فیلمهای نهایی استاد کرمی رو پیشنهاد میدم بنده اگر هم مباحث پایه کلا یادتون رفته یا باید فیلمهای نهایی تک به تک پایه های این استاد رو ببینید که خب با توجه به دغدغه شغلیتون زمان بره یا هم فیلمهای همایش کنکور استاد کرمی رو ببینید که تخصصی بررسی کردن و زمان کمتری میبره
  • انجمن انیمه ای :>

    36
    15 رای ها
    36 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    Blue28B
    [image: 1752514218898-1000040986.jpg] :>
  • تک بعدی نبودن !!

    110
    18 رای ها
    110 دیدگاه‌ها
    3k بازدیدها
    هویجججه
    1 ساعت مطالعه کتاب غیردرسی
  • آشپزی🍽🥞🎂

    236
    26 رای ها
    236 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    Anzw 18A
    @Michael-Vey [image: 1751972232743-inshot_-_-resized.jpg] خیلی خوب بود مرسی از پیشنهادت مایکل
  • سوتی نامه

    40
    18 رای ها
    40 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    بابونــــهب
    [image: 1751907633467-screenshot_20250707-202902_telegram.jpg]
  • اخبار دنیای تکنولوژی📳📢

    110
    13 رای ها
    110 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    GharibehGomnam2G
    پیام صریح مایکروسافت به برنامه‌نویسان /هوش مصنوعی از کارمندان عزیزتر شد؟ در حالی که مایکروسافت به‌تازگی ۶هزار موقعیت شغلی را حذف کرده و بیشترین آسیب را مهندسان نرم‌افزار دیده‌اند، مدیر ارشد محصولات این شرکت به‌روشنی اعلام کرده که با دیدگاه‌هایی مبنی بر منسوخ شدن حرفه برنامه‌نویسی به‌شدت مخالف است. آپارنا چناپراگادا، مدیر ارشد بخش «تجربه‌ها و دستگاه‌ها» در مایکروسافت، معتقد است که هوش مصنوعی صرفاً «لایه‌ی جدیدی از انتزاع» در مسیر تکامل برنامه‌نویسی است. او توضیح داد: «ما دیگر با اسمبلی کدنویسی نمی‌کنیم. بیشترمون حتی دیگه با زبان C هم کار نمی‌کنیم. ما با لایه‌های بالاتر و بالاتر از انتزاع کار می‌کنیم.» او در ادامه پیشنهاد کرد که مهندسان نرم‌افزار ممکن است در آینده بیشتر نقش «اپراتورهای نرم‌افزار» را داشته باشند. چناپراگادا نیز پیش‌بینی کرده است که تعداد اپراتورهای نرم‌افزار ممکن است ده برابر شود و گفته است شاید در آینده به‌جای ‘Cs’ چیز دیگری مانند ‘SOs’ داشته باشیم. اما این به این معنی نیست که نباید علوم کامپیوتر یاد گرفت. مجله هوش مصنوعی
  • آواز🎼🎧

    17
    9 رای ها
    17 دیدگاه‌ها
    526 بازدیدها
    FarhaddF
    [image: 1751545737700-1000002184.png] Your browser does not support the audio element. و تو هم روزی پير می شوی اما من پير تر از اين نخواهم شد در لحظه ای از عمرم متوقف شدم منتظرم بيايی و از برابر من بگذری زيبا پير شده آراسته به نوری که از تاريکی من دريغ کرده ای شعر از استاد شمس لنگرودی
  • قشنگ‌ترین تعریف

    دورهمی
    139
    30 رای ها
    139 دیدگاه‌ها
    7k بازدیدها
    هویجججه
    @Gharibe-Gomnam نه ریحانه جون دنیا امروز مخصوصا بخاطر فضای مجازی همه شبیه هم شدن مرسی
  • نوشته های با ارزش

    منتقل شده
    1k
    61 رای ها
    1k دیدگاه‌ها
    34k بازدیدها
    jahad_121J
    داستان کوتاه: گویند قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او جمشید می‌گفتند. او شیرین‌ عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ای عجیبی می‌گفت. روزی از او پرسیدند: «مصدق خوب است یا شاه؟ بگو تا برای تو شامی بگیریم؟ جمشید گفت: از دو تومنی که برای شام من خواهی داد، دو ریال کنار بگذار و قفلی بگیر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی.. مرحوم پدرم نقل می‌کرد در سال ۱۳۴۵ برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم .ساعت ده صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم . از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم ، نزدیک رفتم دیدم ، جمشید زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند . یک اسکناس پنج تومانی نیت کردم به او بدهم . او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت . باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد . گفتم : « جمشید ، این پنج تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم . »جمشید از من پرسید : « ساعت چند است ؟ »گفتم : « نزدیک ده . »گفت : « ببر نیازی نیست . »خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت ؟پرسیدم :   مگر ناهار دعوتی ؟ گفت : « نه . من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم . الان تازه صبحانه خورده‌ام . اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم . من بارها خودم را آزموده‌ام ؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد . »واقعا متحیر شدم . رفتم و عصر برگشتم و دنبال جمشید بودم . جمشید را پیدا کردم .پرسیدم : ناهار کجا خوردی ؟ گفت : بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید . جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند . روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید ، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد . »جمشید دیوانه ، برای پول ناهارش نمی‌ترسید ، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد ؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم .از آنچه که داری ، فقط آنچه که می‌خوری مال توست ، سرنوشتِ بقیه‌ی اموالِ تو ، معلوم نیست ...
  • و اما آخرین خوان از عمومی ها،عربی!

    62
    12 رای ها
    62 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    _
    درس ۱ رو بخونم مجدد نهایی میزنم صرفا بخش های مهم هر امتحان
  • پیرِ طوس

    15
    1
    16 رای ها
    15 دیدگاه‌ها
    438 بازدیدها
    mr.vinyzoM
    گفتار دهم دلِ روشنِ من چو برگشت از اوی سوی تختِ شاهِ جهان کَرد روی که این نامه را دَستِ پیش آوَرَم زِ دفتر به گفتارِ خویش آوَرَم بِپُرسیدَم از هر کسی بی‌شُمار بتَرسیدَم از گردشِ روزگار مَگر خود دِرَنگم نباشَد بَسی ببایَد سِپُردَن به دیگر کَسی و دیگر که گَنجَم وَفادار نیست همین رَنج را کَس خریدار نیست بر این گونه یِک چَند بُگذاشتَم سخن را نَهُفته هَمی داشتَم سَراسَر زَمانه پُر از جَنگ بود به جویندگان بَر جَهان تَنگ بود زِ نیکو سُخن بِهْ چه اَندر جَهان به نَزدِ سُخن سَنجِ فَرُّخ مَهان اگر نامَدی این سخن از خُدای نَبی کِی بُدی نَزدِ ما رَهنُمای به شَهرَم یکی مِهربان دوست بود تو گفتی که با مَن به یِک پوست بود مَرا گُفت خوب آمَد این رای تو به نیکی گِراید هَمی پای تو نِبِشته من این نامهٔ پَهلَوی به پیشِ تو آرَم مَگَر نَغنَوی گشاده زَبان و جوانیت هَست سخن گفتنِ پَهلوانیت هَست شو این نامهٔ خسروان باز گوی بدین جوی نَزدِ مَهان آبروی چو آوَرد این نامه نَزدیکِ مَن بَر اَفروخت این جانِ تاریکِ مَن
  • موضوع حذف شده است!

    7
    6 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    213 بازدیدها
  • هم خوانی هویت

    36
    7 رای ها
    36 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    _
    @Anzw-18
  • سمیئویک اسید

    @سمیئویکاسید @غیردرسی @الاخونه
    59
    13 رای ها
    59 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    E
    حدودا ده سال پیش من و دختر خاله هام یک روز عادی مثل بقیه‌ی روزا حوصلمون سر رفته بود هر چی فکر میکردیم ایده‌ای برای بازی کردن به ذهنمون نمی رسید. نه اونقدر بزرگ شده بودیم که بریم واسه خودمون بیرون گردش و تفریح و نه اونقدر کوچولو بودیم که با چادر و پتو و بالشت، خونه برای خودمون درست کنیم. خلاصه از اونجایی که من مثلاااا مغز متفکر (زهی خیال باطل) و نوه ارشد خانواده بودم همیشه تصمیمات سنگین (هعییی) بر عهده من بود، حرف آخر رو من میزدم. اون دو تا طفل معصوم از من خیلی کوچیکتر بودن و تا می‌تونستم زور میگفتم خلاصه انقدر فکر کردم انقدر فکر کردم که یه ایده جذابببب به ذهنم رسید....بهشون گفتم برید از مامان جون (مادربزرگمون) چادر نماز بگیرید سریععع (خودم نرفتم وسط اونا رو انداختم وسط آتیش) منم به تنهایی و بدون کمک هیچ کسییی این چادر نماز رو به دو تا دستگیره در کمد مامانم وصل کردم و اون طرف چادر هم به پایه صندلی. خلاصه ترامپولین درست کردم وقتی ترامپولین درست کردن مد نبود (حمل بر خودستایی نباشه هااا) بعدش او دو تا مظلوم رو (امیدوارم منو حلال کنن) محبوررر کردم برن روی اون چادر بزرگوار.......عه نههه ببخشید! ترامپولین پرشی انجام بدن. جهت جلب رضایت مشتری هم اول خودم امتحان کردم🥴 چشمتون روز بد نبینه... حین تستی که داشتم انجام میدادم یه صدای تققق از کمد اومد. به فاصله کمتر از یک چشم به هم زدن کمد تصمیم گرفت خودش رو پرت کنه سمت من. همینجور که اون کمد با اون عظمت داشت به سمت من با این ریزنقشی عزیمت میکرد و همزمان در حال تقلا برای ثابت نگه داشتن اون با دو تا دستای کوچیکم بودم.... فهمیدم که نه.... زندگی همیشه اونجوری که میخوای پیش نمیره و هر بی عقلی بالاخره یه جا باید تاوانش پس داده بشه چه دو دقیقه بعد از ارتکاب جرم🥲 چه اون دنیا. خب تاوان من خیلی عجله داشت، تقصیر من چیه اره دیگه خلاصه اون کمد که به آرزوی دیرینه اش و بودن در آغوش گرم من رسید ولی وقتی منو دید انقدر محکم فشارم داد که دچار خونریزی از ناحیه ی بینی، انگشتان و کمر شدم اونم درست روزی که میخواستم برای اولین بار با کلاس جدیدم آشنا بشم🥹🥲
  • شارژ فرستادن چیکارش کنم؟

    23
    2 رای ها
    23 دیدگاه‌ها
    19k بازدیدها
    Mona NamiM
    بچه من شارژ خریدم اشتباهی مبلغ رپ چجوری برچوندم
  • کیمیاگر

    54
    1
    8 رای ها
    54 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    _______
    [image: 1746652110751-img_20250506_220736_edit_6065994788656-resized.jpg]
  • صفحه آرایی_ورد

    آزاد اندیشی بحث آزاد
    17
    1 رای ها
    17 دیدگاه‌ها
    311 بازدیدها
    بابونــــهب
    @_MILAD_ سپاسگزارم بله خودم باید یاد بگیرم
  • کمک برای دور زدن محدودیت روزانه چت جی پی تی

    7
    1 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    390 بازدیدها
    م
    @Jaana رایگانه ولی محدودیت داره فقط ی تعداد پیام میتونی بفرسی زیادم قوی جواب نمیده