-
Bitsy تجربی اخراج شدهreplied to ramses kabir on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط Bitsy انجام شده
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دلکمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت -
@دختر-بهار
تو همانی که به درد دل من درمانی -
این پست پاک شده!
-
-
Gole Narges در مشاعره... گفته است:
ramses kabir
وانکس که ترا بی تو کندیار تو اوست...
مولانا
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده -
Gole Narges
تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادوجود نازکت آزرده گزند مباد
-
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
Gole Narges در مشاعره... گفته است:
ramses kabir
وانکس که ترا بی تو کندیار تو اوست...
مولانا
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بودههر شبي گويم که فردا ترک اين سودا کنم باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
-
ramses kabirreplied to samane.A on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
-
samane.A انسانی اخراج شدهreplied to ramses kabir on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
-
Bitsy تجربی اخراج شدهreplied to samane.A on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط Bitsy انجام شده
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
-
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
-
Marzie khanoom فارغ التحصیلان آلاءreplied to samane.A on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
samane.A دنیای منی رویای منی از بس خواستنی عشقم من تو شدم یا تومنی؟
-
samane.A در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ای که انکار کنی عالم درویشانرا
ت چه دانی که چ سودا و سرست ایشانراا -
مه، صبح،غم
دوستان ببینید چطوره این شعر
بیدار شدم،
بی آنکه کسی مرا صدا بزند
چشمانم نوری نداشت
قلبِ من خانه ی ابر های سیاه شده بود
صبح بود
روشنایی کو
خورشید را بردند
سارقش کیست
شبنم بر گرد گل جوانه میزد
نوری نبود
گل از لطافت مه خشکید
در خودش حبس شد
نالید
اما
تو به من نور دادی
در من آیینه ای نبود
تو مرا دیدی
آینه های در من شکست
ولی بازم
مرا در خرابه های خود دیدی
شمع هایم به خموشی رسید
ولی بازم
نوری ز سوز شمع به من دادی -
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ای که انکار کنی عالم درویشانرا
ت چه دانی که چ سودا و سرست ایشانراااز دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند
-
Marzie khanoom فارغ التحصیلان آلاءreplied to ramses kabir on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ramses kabir یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد بهنگاهی دل غم دیده ما شاد نکرد
-
samane.A انسانی اخراج شدهreplied to Marzie khanoom on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Rakhshandeh در مشاعره... گفته است:
ramses kabir یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد بهنگاهی دل غم دیده ما شاد نکرد
در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي
-
مشاعره رو شروع کنیم
یارا تو مکن دست دست، دستم بده در دستش
جانا تو ببین دستم ، دستم که به دامان است
#استاد -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
مشاعره رو شروع کنیم
یارا تو مکن دست دست، دستم بده در دستش
جانا تو ببین دستم ، دستم که به دامان است
#استادتن ز جان و جان ز تن مسطور نیست ***
لیک کس را دید جان دستور نیست
13412/24547