-
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار
شاید این جمعه بیاید شاید ....دوست دارم وقتی که چشماتو می بندی
با من به دردای این دنیا می خندی -
samane.A
یارا که مرا هر دم باشد هوس زلفش
امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است -
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir ماه وکوه و فلک در کارند که تو ابی به کف اری و به غفلت نخوری
یا از این آلودگی پاکش بکن
یا نه در خونش کش و خاکش بکن
#دختر بهار با کمی تغییر -
samane.A
و خدایی که نباشد در این نزدیکی
زیر آن گاج بلند
در کنار تخته سنگ
زیر آن جوی روان
لابه لای لاله های خفته در رویای عشق بی کران
ناگهان باران شود
در دل صحرا روان
گفت و گوی سوسن و رنگین کمان
جملگی غرق در این باران شد
غافل از ابری که
چون بداند رفتی
ز غم هجر نگاه تو بگرید بارانسهند (استاد)
-
@دختر-بهار
تورو دیده رد داده قلبم
نباشی میمیرم حتما -
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
مشاعره رو شروع کنیم
یارا تو مکن دست دست، دستم بده در دستش
جانا تو ببین دستم ، دستم که به دامان است
#استادتن ز جان و جان ز تن مسطور نیست ***
لیک کس را دید جان دستور نیستتا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟ وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو
-
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
مشاعره رو شروع کنیم
یارا تو مکن دست دست، دستم بده در دستش
جانا تو ببین دستم ، دستم که به دامان است
#استادتن ز جان و جان ز تن مسطور نیست ***
لیک کس را دید جان دستور نیست -
مشاعره رو شروع کنیم
یارا تو مکن دست دست، دستم بده در دستش
جانا تو ببین دستم ، دستم که به دامان است
#استاد -
samane.A انسانی اخراج شدهreplied to Marzie khanoom on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Rakhshandeh در مشاعره... گفته است:
ramses kabir یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد بهنگاهی دل غم دیده ما شاد نکرد
در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي
-
Marzie khanoom فارغ التحصیلان آلاءreplied to ramses kabir on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ramses kabir یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد بهنگاهی دل غم دیده ما شاد نکرد
-
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ای که انکار کنی عالم درویشانرا
ت چه دانی که چ سودا و سرست ایشانراااز دل تنگ اسيران قفس ياد كنيد اي كه داريد نشيمن به لب بامي چند
-
مه، صبح،غم
دوستان ببینید چطوره این شعر
بیدار شدم،
بی آنکه کسی مرا صدا بزند
چشمانم نوری نداشت
قلبِ من خانه ی ابر های سیاه شده بود
صبح بود
روشنایی کو
خورشید را بردند
سارقش کیست
شبنم بر گرد گل جوانه میزد
نوری نبود
گل از لطافت مه خشکید
در خودش حبس شد
نالید
اما
تو به من نور دادی
در من آیینه ای نبود
تو مرا دیدی
آینه های در من شکست
ولی بازم
مرا در خرابه های خود دیدی
شمع هایم به خموشی رسید
ولی بازم
نوری ز سوز شمع به من دادی -
samane.A در مشاعره... گفته است:
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
ای که انکار کنی عالم درویشانرا
ت چه دانی که چ سودا و سرست ایشانراا -
Marzie khanoom فارغ التحصیلان آلاءreplied to samane.A on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
samane.A دنیای منی رویای منی از بس خواستنی عشقم من تو شدم یا تومنی؟
-
@دختر-بهار در مشاعره... گفته است:
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
هر کجا رفتيم داغي بر دل ما تازه شد سوخت آخر جنس ما از گرمي بازارها
-
Bitsy تجربی اخراج شدهreplied to samane.A on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط Bitsy انجام شده
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
در پی چشمت شهر به شهر خانه ب خانه شدم روانه........
-
samane.A انسانی اخراج شدهreplied to ramses kabir on ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
-
samane.A
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاببهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پست 11129 از 24545