-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 اهل کام وناز رادر کوی رندی جای نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 سبک باران به شور آیند از هر حرف بی مغزی به فریاد آورد اندک نسیمی هر نیستان را
-
@محمد-رضا-38 سبک باران به شور آیند از هر حرف بی مغزی به فریاد آورد اندک نسیمی هر نیستان را
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 آنهمه شوکت و ناموس شهان آخر کار
چند سطریست که برصفحه دفتر گذرد
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده
-
نوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی -
نوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی -
نوشتهشده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@محمد-رضا-38 دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث