-
چرا در حالی ب سر میبرم ک ن میدانم چند شنبس ن میدانم چ تاریخیه امروز ن میدانم چند رمضانه؟!..ن از تعداد مبتلایان ب کرونا خبر دارم ن از ...همینطور بیخبری ادامه دارد
-
آدم هر چه قدر از دنیای اطرافش بیخبر تر باشه بیشتر سرش تو لاکه خودشه اینطوری کلا به صرفه تره
-
شاید..اما بعضی وقتا اینقدر بیخبری هم خوب نیس ..انگار از ی جای دیگه اومدی..اطرافیان قبولت نمیکنند..
-
شاید..اما بعضی وقتا اینقدر بیخبری هم خوب نیس ..انگار از ی جای دیگه اومدی..اطرافیان قبولت نمیکنند..
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
@دانش-آموزان-آلاء -
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
@دانش-آموزان-آلاءramses kabir چقدر دردناک..باور انسان چیزیه ک جهت میده ب زندگیش..اینطور فهمیدم..والبته چیزای دیگه..مرسی
-
چه خوش صبحی دمید امشب...
️
-
اگر ما به حرف مرغ های اطرافمون گوش بدیم مثل اونا زندگی میکنیم و مثل اونا میمیریم . ولی درصورتی که توی وجود همه ی ما یه عقابی هست.
-
اگر ما به حرف مرغ های اطرافمون گوش بدیم مثل اونا زندگی میکنیم و مثل اونا میمیریم . ولی درصورتی که توی وجود همه ی ما یه عقابی هست.
ramses kabir درسته.قبول دارم...
-
ramses kabir درسته.قبول دارم...
کوثر جلالی هیچ وقت حرف بقیه واسم اونقدر مهم نبود ک دست از ارزشهام بردارم..شاید کم میاوردم بیخیال میشدم اما میدونستم هنوز برام ارزشه و ی روز حتما برمیگردم و دنبالش میکنم..بعضی جاها شاید مخالفت اطرافیان انگیزمو بیشتر میکرد..
-
من خودم شخصه کتاب زیاد میخونم و پیشنهاد میدم که حتما کتاب های مستر دارن هاردی رو مطالعه کنید که فوق العادن و ادمو به حدی وصف نشدنی به زندگی امید وار تر میکنن که قابل تصور نیست مخصوصا کتابایی مثل اثر مرکب و امسال تکرار نخواهد شد
-
من خودم شخصه کتاب زیاد میخونم و پیشنهاد میدم که حتما کتاب های مستر دارن هاردی رو مطالعه کنید که فوق العادن و ادمو به حدی وصف نشدنی به زندگی امید وار تر میکنن که قابل تصور نیست مخصوصا کتابایی مثل اثر مرکب و امسال تکرار نخواهد شد
ramses kabir مرسی از پیشنهادتون..
-
این داستان رو هم از کتاب امسال تکرار نخواهد شد اقتباس کردم
-
کتاب خودت باش دختر را تصمیم دارم بگیرمم..خلاصه اهل مطالعه هستم اما کنکور فعلا مجال نمیده..امیدوارم بعد کنکور ی سبد خرید بردارم و کلی کتاب بگیرم بخونم..
-
کتاب خودت باش دختر را تصمیم دارم بگیرمم..خلاصه اهل مطالعه هستم اما کنکور فعلا مجال نمیده..امیدوارم بعد کنکور ی سبد خرید بردارم و کلی کتاب بگیرم بخونم..
کوثر جلالی موفق باشید
-
کوثر جلالی موفق باشید
ramses kabir مرسی از وقت گذاشتنتون.هم چنین
-
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
@دانش-آموزان-آلاءramses kabir در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
@دانش-آموزان-آلاءحالا داستانت قشنگ بود اما تو مکتب روانشناسی اقای لورنز رو به اتش کشیدی.
تخم عقاب به حدی گنده هست که هیچ مرغی حتی غریزی هم سراغش نره
عقاب ذاتش عقابه. کما اینکه گرگ ذاتش گرگه. خوی و خصلت های ذاتی رو میشه اصلاح کرد اما نمیشه نابود کرد.
کاری نداریم. داستان جالبی بود -
البته در اینکه حرف دیگران هیچ وقت باعث پیشرفت نمیشه هیچ شکی نیست.
ادم اگر به کاری که میکنه اگر مطمئن باشه حالا هر چند دیر جواب بگیره میدونه نتیجه میده نهایتا حالا هزاری هم بگن که داری وقت هدر میدی.
دور و برمون خیلی ها هستن که فکر میکنن چون نتیجه آنی کسب نمیکنن اونا ادم هایی شکست خورده اند. نمودار موفقیت اولش مثل یه تابع ثابت میمونه بعد از یه مدت طولانی صعودی اکید میشه. این نشون میده که شکست های متعدد زمینه ساز پیشرفت های آینده با جلوگیری از خطا های تکراری احتمالی هستش. -
چند نکته
اول افرادی که قادر نباشن از تاریخ تجربه کسب کنن محکوم به تکرارن پس اگه فرد یه روش رو انتخاب کرد که جواب نداد باید اونو بذاره زمین
دوم هیچ نیرویی قادر نیست مانع فردی بشه که طرز فکر درستی در راه رسیدن به هدفش داره
سوم اینکه افراد باید در زندگیشون تعادل داشته باشن . چون زندگی بدون تعادل روابط رو بادیگران خراب میکنه،سلامتیشون رو میگیره،و اعتقادات رو از بین میبره.زندگی بدون تعادل به قیمت از دست دادن دارایی ها و خوشبختی هاس پس چیزایی رو تو زندگی باید پیدا کنیم که در همه وجوهات زندگی به ما انگیزه بدن چون موفقیت ما بهشون بستگی داره
چهارم ماباید تغییر کنیم چون قطعا اون طرز تفکری که ما رو به اینجا رسونده قطعا نمیتونه به جایی که میخوایم برسیم برسونه
پنجم ما باید به هدفمون ایمان داشته باشیم چون اگر ذهنمون بتونه چیزی رو باور کنه پس میتونه به اون برسه
ششم اینکه ما نباید منتظر بمونیم چون هیچ وقت اون زمان مناسب و درست نمیاد.همین الان بهترین زمان برای عمله
و هفتم اگه شکست خوردیم نا امید نشیم چون بزرگترین افتخار زندگی در نیفتادن نیست؛ایستادنه؛اون هم درست زمانی که می افتیم و شکست میخوریم -
دوستان ممنون میشم به تاپیک فیزیوتراپی سر بزنید
اینجوری که تاپیکای جدید بالای صفحه نمیاد ماهایی که فالوئر نداریم خیلی مظلوم واقع میشیم -
دوستان ممنون میشم به تاپیک فیزیوتراپی سر بزنید
اینجوری که تاپیکای جدید بالای صفحه نمیاد ماهایی که فالوئر نداریم خیلی مظلوم واقع میشیمmaryam111 چرا میان
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
سلام بچه ها
امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین
خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم
خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و..
و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده
در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست
اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم
هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین
مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه
منتظرتون هستم آلایی ها
موفق باشین🥹️
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-پیراپزشکی
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه بچهها
امروز اومدم با یه تاپیک جذاب! برای بچههای جذابتر!
خب امسال هم داره تموم میشه دوستان (واقعا؟!)
کلی اتفاق افتاد امسال برای هرکدوممون .. خوب، بد، زشت، حتی جلف! ️
اینجا قراره از ترینهای سال 403 بنویسیم. دوستاتونو تگ کنین و بگین که هرکسی «چی ترین» بوده ..
از خوبیای همدیگه بگین البته اخلاقای بد رو هم لحاظ کنین که پررو نشن دیگه
سال نو رو هم از همینجا پیشاپیش تبریک میگم بهتون امیدوارم سال خوبی داشته باشین
لایک و کامنت و معرفی به دوستاتون فراموش نشههه
@دانش-آموزان-آلاء
سلام سلام
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام
خلاصه سلام
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد @ma-a بود
خب سوال
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟
اینبار یه کم فرق میکنه
چه فرقی ؟؟
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین
@دانش-آموزان-آلاء ️
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ریاضیا
@تجربیا
@انسانیا
درود بر همه دوستان و همراهان
چیزی که به نظرم اومد این که تو تموم این سالها اونجوری که باید و شاید تو تاپیک های عید نوروز آلاخونه به رسم و رسومات پرداخته نشده، چیزی که بوده فقط تبریکات بوده و شادی
من تصمیم گرفتم امسال از رسم و رسومات و سنت های عید نوروز بگم و بعد از اون به امید خدا تبریک های خوشگلتون رو روانه تاپیک کنید
عید نوروز
با نزدیک شدن به پایان سال ۱۴۰۳، همه در حال آماده شدن برای استقبال از نوروز ۱۴۰۴ هستند. سال ۱۴۰۳ کبیسه و ۳۶۶ روزه است و سال جدید در نیمه روز ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ تحویل خواهد شد.
لحظه دقیق تحویل سال ۱۴۰۴:
زمان: ساعت ۱۲:۳۱:۳۰ ظهر
تاریخ شمسی: پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳️
تاریخ میلادی: ۲۰ مارس ۲۰۲۵️
تعطیلی طولانی نوروز ۱۴۰۴: سال ۱۴۰۳ به دلیل کبیسه بودن، ۳۰ اسفند بهعنوان تعطیل رسمی محسوب میشود. همچنین چهار روز اول سال ۱۴۰۴ نیز تعطیل است که در مجموع ۶ روز تعطیلی پیوسته را رقم میزند.
تاریخچه عید نوروز؛ جشن کهن ایرانیان:
نوروز یکی از قدیمیترین جشنهای جهان است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد و در دوران هخامنشیان بهعنوان یک آیین رسمی شناخته شد.
نوروز در فرهنگ ایران باستان:
نمادی از پیروزی نور بر تاریکی
آغاز زندگی دوباره طبیعت
فرصتی برای دور شدن از ناملایمات گذشته
داریوش بزرگ در تخت جمشید مراسم باشکوهی برگزار میکرد که نمایندگان کشورهای مختلف در آن شرکت میکردند.
ساسانیان نیز نوروز را با اهدای سکه و هدایای ارزشمند گرامی میداشتند.
این جشن در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، آذربایجان، ازبکستان و بخشهایی از چین و هند نیز برگزار میشود.
برخی سنتهای نوروز در کشورهای مختلف:
افغانستان: تهیه هفتمیوه (ترکیبی از میوههای خشک و شیره)
ترکمنستان: مراسم گلگردانی (نمادی از خوشاقبالی)
تاجیکستان: رقص و آوازهای محلی
مهمترین سنتهای عید نوروز:
سفره هفتسین؛ نماد خوشبختی و برکت:
یکی از برجستهترین نمادهای نوروز، سفره هفتسین است. ایرانیان در روزهای پایانی سال، این سفره را در خانههای خود پهن میکنند و در کنار آن، لحظه تحویل سال را جشن میگیرند. هر یک از اجزای هفتسین، مفهوم خاصی را در بر دارد:
اجزای سفره هفتسین و معانی آن:
سیب: نماد سلامتی و زیبایی
سنجد : نماد عشق و مهر
سبزه: نماد طبیعت و سرزندگی
سیر🧄: نماد دفع بلا و بیماری
سمنو: نماد برکت و فراوانی
سرکه: نماد صبر و استقامت
سماق: نماد طلوع خورشید
خانهتکانی و پوشیدن لباس نو:
یکی از رسومات مهم نوروز، خانهتکانی است که معمولاً از چند هفته قبل از عید آغاز میشود. مردم با تمیز کردن خانههای خود، گرد و غبار سال گذشته را پاک میکنند و فضا را برای آغاز سال جدید آماده میکنند. این کار نمادی از پاکسازی روح و جسم نیز محسوب میشود.
پوشیدن لباس نو یکی دیگر از آیینهای نوروزی است. بسیاری از ایرانیان در لحظه تحویل سال، لباسهای جدید به تن میکنند تا سال نو را با احساس تازگی و امید آغاز کنند. انتخاب لباسهای روشن و تمیز، نشاندهنده استقبال از شادی و نشاط در سال جدید است.
دید و بازدید و عیدی دادن:
نوروز زمانی برای تقویت روابط خانوادگی و اجتماعی است. یکی از سنتهای اصلی بعد از لحظه تحویل سال، تماس گرفتن با اقوام و آشنایان است تا سال جدید را تبریک بگویند. و بعد از تحویل سال خانوادهها به خانه بزرگترها میروند و سال نو را به آنها تبریک میگویند. این دیدارها فرصتی برای گسترش دوستیها، ایجاد همدلی و زنده نگه داشتن روابط خانوادگی فراهم میکند.
یکی از رسوم جذاب عید نوروز عیدی دادن به کودکان است، که معمولاً شامل پول نقد یا هدایای کوچک است.
.
@ریاضیا
@تجربیا
@انسانیا
@دهم
@یازدهم
@دوازدهم
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ادمین
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-پیراپزشکی
@ناظم
@همیار
دیگه واسه اینکه کسی از قلم نیفته همه گرو ها رو منشن کردم
پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم
امیدوارم که سال خوبی پیش رو داشته باشید و از تک تک لحظات زندگیتون بهترین بهره رو ببرید و همیشه شاد و پیروز و سربلند باشید️
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز️
سلام
اینم یه چالشه!
راستش بهترین بخشی که به نظرم برای این تاپیک مناسب اومد بخش غیر درسی بود....
درست مثل چیزی که قسمت تایتل تاپیک نوشتم
این بخش رو میزنم برای کسایی که کنکوری ان،دانشجو ان یا یه کار مهم اما وقت محدود دارن و غالبا هم درگیر کمالگرایی ان....
این که اگه وسط کاراتون خارج از وقت معین رفتین سراغ چیزی که هیچ ربطی به فعالیت اصلیتون نداره"گوشی،سیستم،وب گردی و هر چیزی که تو این دسته قرار بگیره و خودتون بدونین داره وقتتونو تلف میکنه"
بیاین و اینجا گزارششو بدین
واقعا نمیدونم چقدر تاثیر داره روی فعالیتتون اما میتونم بگم اینو که در وهله ی اول تاپیکو برای خودم زدم ! برای ایجاد عادتِ درست کار کردن و بهتر پیش رفتن
به مدت 21 روز اگه موفق بودین و درست مدیریت کردین اتمام چالشه
اما اگه یه روزم به هم ریخت چالش از اول میشه
همین موفق باشین
@دانش-آموزان-آلاء
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا