سلاام آلایی های خووب🌹✌️
پر انرژی باشید
نکته های گرامر زبان انگلیسی دهم از تدریس های استاد عزتی رو نوشتم امیدوارم بکارتون بیاد😉
گرامر زبان دهم به جز درس ۴_1.jpg
گرامر زبان دهم به جز درس ۴_3.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_2.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_5.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_4.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_7.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_6.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_9.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_8.jpg گرامر زبان دهم به جز درس ۴_12.jpg
?which sentence is grammatically correct
%(#b34848)[میگه که کدام جمله از نظر گرامی درسته؟]
a)if it rain tomorrow well stay at home
b)That boy whom was brave is my neighbor
c)wed call you if you dont come back
d)if I see your friend tomorrow I will give her your
message
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @انسانیا @تجربیا
خب گایز جواب کوئیزexceptبه معنی بجز.مگر و...
توضیحات**
Except
اِکسِپت
معنی :بجز مگر
مثال
Everyone went to the party except for me.
همه به جشن رفتند به جز من
نکته ......اینجا فعل با حرف اضافهforاومده
Expect
انتظار داشتن .پیش بینی کردن
اِکسپِکت
مثال
I expect to be back within a week.
پیش بینی میکنم«انتظار دارم»تا یک هفته دیگه برگردم.
Accept
اَکسِپت
پذیرفتن
Joe accepted the invitation to stay with us.
جو دعوت مارو برای موندن پذیرفت
سلام بچه ها میدونم یکم بی حوصله این ولی یه چیزی هست میخواستم بدونم کی جزوه زبان آقای عزتی رو داره(تمیز نوشته باشه)من خودم نوشتم خیلی بدجور شد (منظورم جزوه کلمات که پای تخته مینیویسن)اگر کسی داره ولی بلد نیست به پی دی اف تبدیلش کنه بگید راهنماییش میکنم
@تجربیا @ریاضیا @دانش-آموزان-آلاء @دهم @یازدهم @دوازدهم
نکات گرامری برای امتحانات دی ماه
-
کاربردهای زمان گذشته استمراری
بیان کاری که در زمان مشخصی در گذشته ادامه داشته است.
They were swimming at 7 o’clock yesterday.
اونها دیروز ساعت 7 در حال شنا کردن بودن.
بیان کاری که در گذشته ادامه داشته و کار دیگری با آن تلاقی پیدا کرده است.

I was jogging in the park when it started to rain.
داشتم در پارک می دویدم که باران شروع به باریدن کرد.
بیان کارهایی که همزمان با هم در گذشته ادامه داشته اند.
My brother was reading book while my sister was cooking pizza.
برادرم در حال خواندن کتاب بود در حالی که خواهرم مشغول درست کردن پیتزا بود.
-
اصطلاح روز
On earth=the hell
برای تاکید در جملات به کار میره
What on earth did you say?
اون چی بود گفتی؟
Where on earth were you at?
کدوم گوری بودید؟
How on earth did she do that ?
چطوری اون کارو کرد
توجه کنید که این ساختار فقط برای سوال پرسیده موقعی که عصبانی یا هیجان زده
اید
خب وقتی بحث سوال شاید نخواهید جواب بدید اینجا باید چی بگید(به تو چه)
Do you going out with Jane tonight?
Mind your own business
امشب با جان میری بیرون؟
سرت تو کار خودت باشه
Where did you were? that is my business
کجا بودی ؟به خودم مربوطه
It's none of your business how much I weight .
به شما ربطی نداره که من چند کیلو ام.
Your support our motivation -
کاربردهای زمان گذشته کامل (ماضی بعید)
بیان کاری که در گذشته قبل از یک عمل یا یک زمان انجام شده است.
When he came into the class, the teacher had started the lesson.
وقتی وارد کلاس شد، معلم درس را شروع کرده بود.
در جملات شرطی نوع سوم
If I had known her phone number I would have called her.
اگر شماره او را می دانستم به اون تلفن کرده بودم.
در جملات آرزو مرتبط با زمان گذشته
I wish he had found my wallet yesterday.
ایکاش او دیروز کیف پولم را پیدا کرده بود.
-
کاربردهای زمان گذشته کامل استمراری
بیان کاری که قبل از عمل یا زمانی در گذشته برای مدتی ادامه داشته است.
They had been living in Florida before 1978.
آن ها قبل از سال 1978 در فلوریدا زندگی می کردند.
بیان کاری که در گذشته مدتی ادامه داشته اما عمل دیگری آن را قطع کرده است.
Everybody had just been talking about her when she suddenly appeared.
همه داشتن در باره او صحبت می کردند که یهو ظاهر شد
-
اصطلاح روز
At sixes and sevens:in the confused and bad organized situation
یعنی
در هم و بر هم
The house was at sixes and sevens untill my mom got .
خونه بهم ریخته بود تا وقتی که مادرم رسید.
منظور از got
Get home
هست که خلاصه شده.
This week we were at sixes and sevens in the office.
این هفته (کنایه از کار زیاد)تو دفتر کلا گیج و ویج بودیم. -
این پست پاک شده!
-
مهمترین کاربردهای زمان آینده ساده
بیان کاری که در زمان مشخصی انجام خواهد شد.
They will hold the meeting at 7 tomorrow.
آن ها فردا ساعت 7 جلسه را برگزار خواهند کرد.
در جملات شرطی نوع اول
If I am late again, dad will be very angry.
اگر باز هم دیر بیایم، پدر خیلی عصبانی خواهد شد.
تصمیم گیری در مورد انجام کاری در لحظه ی صحبت کردن.
Oh, wait a minute. I will go and shut the door.
اوه، یک لحظه صبر کن. می رم درب رو می بندم.
برای بیان تعارف یا پیشنهاد. در این حالت از shall I / we به صورت جمله سوالی استفاده می کنیم.
Shall I help you with that?
می تونم در آن کار بهتون کمک کنم؟ (تعارف)
-
. مهمترین کاربردهای زمان آینده استمراری
بیان کاری که در زمان یا دوره معینی از آینده در حال انجام باشد.
Don’t telephone after 9 – she will be having a dinner party.
بعد از ساعت 9 زنگ نزن – او مشغول ترتیب دادن ضیافت شام خواهد بود.
پرسش مودبانه در مورد برنامه های افراد
Will you be using the car tomorrow?
آیا فردا از ماشین استفاده خواهی کرد؟
-
اصطلاح on the spot
1⃣ at exactly the right place; at exactly the right time.
درست سر موقع و جای مناسبIt's noon, and I'm glad you're all here on the spot. Now we can begin.
سرظهره و خوشحالم که درست سر موقع اینجایید الان میتونیم شروع کنیم.2⃣ in trouble; in a difficult situation.
توی دردسر / در شرایط سختThere is a problem in the department I manage, and I'm really on the spot.
توی قسمتی که من مدیریت میکنم مشکلی هست و واقعا توی شرایط سختی هستم. -
نکته خیلی قشنگی داره!
️ درسته Jungle و Forest هر دو معنای جنگل هستن ولی چه نوع جنگلهایی؟!!
️ ببینید ما در انگلیسی برای « جنگل » سه واژه داریم ( معمولا ) .
1 Forest
2 Jungle
3 Woods1⃣ جنگلهایی Forest نامیده میشن که درخت ها با فاصله از هم باشن و زیاد بوته و درختچه نداشته باشه و اونقدر از لحاظ گیاهی انبوه نباشه. مثل بعضی جنگل های انگلستان یا آمریکا.
2⃣ جنگلهایی Jungle نامیده میشن که از همه لحاظ انبوه باشن و کلی بوته و درختچه جلو پاتون سبز شده باشه و راه رفتن سخت بشه. مثل جنگل های استوایی و آمازون.
3⃣ این نوع جنگل ها هم جزوی از جنگل های Forest حساب میشن و تفاوتی ندارن زیاد.
بررسی دیگر گزینه ها
Meadow N. دشت
Grassland N. دشت ، چمن زار -
جنگل های امازون که میشه jungle
جنگل های امریکا forest
جنگل های انگلستان Forest
در توضیحات پست قبلی تفاوت jungle and forest
-
#نکته
کلمه alone و lonely هر دو به معنی "تنها" هستند با این تفاوت کهاگر کسی lonely باشه از تنهاییش خوشحال نیست.
درحالیکه آدم alone ممکن آدم شادی باشه یا آدم غمگینی باشه.
She likes living alone.
She likes living lonely.She's lonely = she would like to have some more friends
-
- مهمترین کاربردهای زمان آینده کامل
برای بیان حدس و گمان مربوط به گذشته
You will have seen from my post card that I was in Parris last week.
احتمالا از کارت پستالم متوجه شده ای که من هفته پیش در پاریس بوده ام.
بیان کاری که در گذشته شروع شده و پس از مدتی در آینده به اتمام خواهد رسید.
By the end of this summer, he will have been away from home for 10 years.
تا پایان تابستان امسال او 10 سال می شود که دور از خانه بوده است.
-
اصطلاح
Break the ice
سر صحبت رو باز کردنWe sat there without saying a word until I broke the ice by telling a joke.
ما اونجا نشسته بودیم بدون اینکه حرفی بزنیم تا اینکه با گفتن یه جوک سر صحبت رو باز کردم. -
#نکته
چطور تاریخ انگلیسی رو بخونیم؟
10 MarchWhat day is today?
It's March the tenth.
It's the tenth of March. -
اصطلاحات انگلیسی با اسم حیوانات:
Part 1
پرنده bird
Birdbrain
ابله، تهی مغزTo have a bird's eye view
روشن تر شدن یک موضوع وقتی از آن فاصله می گیریمA little bird told me
مطلع بودن از خبری بدون افشای منبع آن، کلاغه برای من خبر آورداسب horse
To eat like a horse
پرخوری بی اندازه، به اندازه زیاد غذا خوردنStraight from a horse's mouth
شنیدن موضوعی از یک منبع موثقFlog to a dead horse
آدم بدبخت را نباید بیشتر آزار داد (به اسب مرده لگد نمی زنند)ماهی fish
There's something fishy about this
این موضوع بو داره، این موضوع مشکوک به نظر می رسدA big fish in a small pond
به فردی اطلاق می شود که قابلیت های زیاد او بلااستفاده مانده و این وضعیت باعث کلافگی و یاس او شده استA fish out of water
به فردی اطلاق می شود که توانایی انجام کاری را که به او داده شده ندارد و سردرگم است -
اصطلاحات انگلیسی با اسم حیوانات:
Part 2
حشرات insects
Knee-high to a grasshopper
کوچک قامت و کم سن و سال، بچه جغلهTo have butterflies in your stomach
دلهره داشتن، دلشوره داشتنTo have ants in your pants
از هیجان این پا اون پا کردنگربه cat
There isn't enough room to swing a cat
اتاق یا فضای کوچک که نمی شود در آن تکان خورد، قوطی کبریت، لونه موشTo let the cat out of the bag
لو رفتن، اشتباها رازی برملا شدنTo put the cat among the pigeons
چیزی که باعث دردسر یا خشم مردم شودخوک pig
Pigs might fly
وقوع اتفاقی غیرممکن [مثل پرواز خوک]This place is a pigsty
مکانی کثیف و ریخت و پاشTo make a pig's ear of something
کاری را خیلی بد انجام دادن -
مهمترین کاربردهای زمان آینده کامل استمراری
بیان تکمیل یک کار ادامه دار پیش از زمان یا کار دیگری در آینده

I will have been cleaning my room for 5 hours when you return.
وقتی شما برگردید 5 ساعت می شود که مشغول تمییز کردن اتاقم بوده ام.
بیان کاری که تا زمان مشخصی در آینده ادامه خواهد داشت.
I’ll be dirty because I’ll have been playingfootball.
من کثیف خواهم شد چون مشغول بازی فوتبال خواهم بود.
-
#اصطلاح
#idiomonce in a blue moon
گهگاه / هر از گاهی / به ندرتOnce in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant.
هر از گاهی من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا می خوریم.Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon.
به ندرت در شهر سان دیگو برف می بارد -
بررسی #کلمه account
account (n)
شرح / گزارش / توضیح
She gave a clear and lucid account of her plans for the company's future.
او توضیحی شفاف و واضح در مورد برنامه هایش برای آینده شرکت داد.He was too shocked to give an account of what happened.
او شوکه تر از آن بود که توضیح بدهد چه اتفاقی افتاد.حساب (بانکی)
My salary is paid into my bank account.
حقوقم به حساب بانکی ام واریز می شود.اداره حسابداری
Alex works in accounts.
الکس در اداره حسابداری کار می کند.
account (v)
به حساب آوردن / در نظر گرفتن / شامل شدن
These figures do not take account of changes in prices.
این نمودار ها شامل تغییرات قیمت نیست.حساب کردن / به حساب آوردن / شمردن / محاسبه کردن
The government accounts the rate of inflation.
دولت نرخ تورم را محاسبه میکند.توضیح دادن / دلیل آوردن / علت چیزی را گفتن
Recent pressure at work may account his behavior.
فشار کاری اخیر ممکن است دلیل رفتار او باشد.
accountable (adj)
مسئول / پاسخگو
Managers must be accountable for their decisions.
مدیران باید پاسخگوی تصمیمات شان باشند.
accountability
پاسخگویی / جوابگوییaccountancy = accounting
حسابداریaccountant
حسابدار