-
نوشتهشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پائولو کوئیلو داستان قشنگی دارد. داستان جوانی که نزد خردمندی میرود و میگوید که من میخواهم به #تفرد برسم.
خردمند یک لیوان آب به دستش میدهد و میگوید: «برو و دور این باغ بگرد و برگرد؛ اما مواظب باش که یک قطره از این آب نریزد». جوان میرود و بدون اینکه آب را بریزد بر میگردد. استاد میپرسد که: «آیا درختها را هم دیدی؟... چه درختی بود؟... شکوفه داده بود؟... میوه داده بود؟» جوان میگوید که: «من حواسم نبود!» استاد میگوید که: «برگرد؛ دوباره لیوان را بردار و در باغ بچرخ و این دفعه ببین که درختها چه بودند؟... پرندهها چه بودند؟...» جوان رفت و خندان برگشت و گفت: «عجب میوههایی بودند؛ عجب شکوفههایی بودند و عجب خرمالویی و .....خرگوشی بود و پروانههایی و... عجب دنیایی!»... استاد گفت: «از لیوانت چه خبر؟!» جوان تازه متوجه شد که لیوان خالی است! در اینجا استاد به او گفت: «همین است! ... هنر زندگی کردن این است که تمام باغ را ببینی و حواست به آن لیوان هم باشد که نریزد!» پائولو کوئیلو با این استعاره زیبا، تفرد یونگی را بیان میکند.
#پائلوکوئیلو
-
نوشتهشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اینجا، بعضیها زندگی نمیکنند،
مسابقهی دو گذاشتهاند،
میخواهند به هدفی که در افق دور دست است برسند؛
و در حالی که نفسشان به شماره افتاده،
میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند؛آن وقت روزی میرسد
که پیر و فرسوده هستند،
و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بیتفاوت است...!بابا لنگ دراز | #جین_وبستر
-
نوشتهشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکتهسنج نیست.
آدمها نمیفهمند لحظهی نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر میتواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوقشان چقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.
دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی، مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی است.
عقاید یک دلقک
#هانریش_بل
-
نوشتهشده در ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سعی کن روی پای خودت بایستی ...
اگر افتادی بدان که در این دنیا هیچکس خم نمیشود دست تو را بگیرد بلندت کند. سعی کن خودت پا شوی ...!
#سیمین_دانشور
سووشون
-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۷:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هميشه نميتونى منتظر زمان مناسب بمونى
گاهى وقتها بايد جرات كنى و بپرى. -
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک دقیقه مطالعه
ثانيه به ثانيه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار، تفريح، رانندگی و....زندگی فقط در رسيدن به هدف خلاصه نشده
ما به اشتباه اينگونه ميانديشيم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذايم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تميز کنم راحت شوم
بالاخره رسيدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شومتمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است...پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن...
حتی هنگاميکه دستها را ميشوييم نيز ميتوانيم با لذت اينکار را انجام دهيم
يکبار امتحان کنيد
آب چه زيبا آرام پوست دستتان را نوازش ميکند
به آب نگاه کنيد و لذت ببريد
و آنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان ميايد...
لذت باعث قدرتمند شدن ميشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس ميشود...
لذت بردن هدف زندگی است
تا ميتوانی همه کارها را با لذت همراه کن... حتی نفس کشيدن که کمترين فعاليت توست...کتاب "اثر مرکب"
نویسنده: دارن هاردی
-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کلام و افکار ما،
بذرهایی هستند که در مزرعه زندگی مان می کاریم و این بذرها به میوه ای تبدیل می شوند که روح ما از آن تغذیه می کند .واضح است که هر بذری به همان میوه ای تبدیل می شود که در باطنش نهفته است. بنابراین هر سخن و افکار منفی که بر زبان و ذهنمان جاری می شوند بذرهایی هستند که در نهایت در زندگیمان به میوه های منفی و ناخوش آیند مبدل میشوند. نمی توان همه عمر با افکار و رفتار منفی زندگی کرد و انتظار داشت که میوه های کامیابی و خوشبختی از آنها رشد کنند.
پس برای آنکه به میوه های دلخواه در زندگیمان دست یابیم باید مواظب بذرهایی که می کاریم باشیم.#جوئل_آستین
-
نوشتهشده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کسانی که دنیا را تکان داده اند در استعدادهای طبیعی نابغه نبوده اند،بلکه برعکس ،قوای عقلی آنها از حد متوسط تجاوز نمیکرده است ،امابه یک صفت ممتازبوده اند : ثبات و استقامت
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۷:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتت را با توضیح دادن هدر نده !
مردم فقط چیزی را میشنوند که میخواهند بشنوند...#پائولو_کوئیلو
-
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید!سالها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون -که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود- در گنجه خانه، خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم!
ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.. -
نوشتهشده در ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی...
تصمیم به ترک چیزی گرفتی...
هرگز به آن بازنگرد...
حالا چه بخواهد...
سیگار باشد...
یا چای...
یک آهنگ...
یک آدم...
یک احساس...
هر چه...!
حتی یک " خودت "
که بوده و نباید باشد...
هرگز برنگرد...
تو تنها برنخواهی گشت...!
یک ترس مداوم...
پا به پای تو زندگی خواهد کرد..
#علی_قاضی_نظام -
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا
بریم سر اصل مطلب!
تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین
صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۱۸:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاز دوست به یادگار دردی دارم
آن درد به صد هزار درمان ندهم -
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا
بریم سر اصل مطلب!
تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین
صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهای خوشا روزا که ما معشوق رامهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام
کاش هممون روزی به قدرتی برسیم..که توپ نتونه تکونمون بده..از جهت های مختلف تقوا،خویشتن داری،عزت نفس و...
کاش انقدر قوی بشیم و بتونیم خودمونو بسازیم،که دیگه نقطه ضعفمون تنهایی هامون و خلاهامون نباشن..
انقدر تو دنیای خاص خودمون دل خوشی های کوچیک و بزرگ داشته باشیم..که دنیامون توی یک نفر خاص خلاصه نشه..که زندگیمون زیر و رو نشه..که عذابی چون عذاب الیم تجربه نکنیم..
که طوفانی نشیم..که نخوایم دیگران هم عین ما باشن..عین ما فکر کنن..عین ما زندگی کنن..خدا انسان رو آزاد و مختار آفریده که اگه جز این بود همه آدما باید شبیه هم میشدن و هیچ تفاوتیم نداشتن..
کاش به وقتش بتونیم چیزهارو بفهمیم..نه وقتی کار از کار میگذره..کاش به کلماتی که میگیم بیشتر فکر کنیم..
خود من که خیلی کم حرفم..ولی امون از روزی که نطقم باز بشه..زیاد بلد نیستم آدما رو..
خلاصه این ک..اگر اشتباهی هم مرتکب میشیم ..اگر به ضرر خودمون بلاهایی هم به جون میخریم..
پاشیم و تو منجلاب باقی نمونیم..یادموون باشه که اگه همه دنیا هم از پیشمون برن..خدا بازم همراهمونه و تنهامون نیمذاره..
و بهمون بارها و بارها فرصت میده..تو عقده زندگی نکنید مص من..تو ی رنج و عذابی که من کشیدم کسی شایسته ملامت نیست جز خودم..
اینکه زیادی به آدمها بها بدیمم هیچ خوب نیست..این کا بخوایم یه نفر بشع خوااهر و برادر و پدر و همسر بازم درست نیست..
این که وجودمون اینقدر وابسته به یکی باشه مطلوب نیست..من از بچگی زیاد وابسته میشدم..به هرچی که حس زندگی بهم میداد..
ومتاسفانه تا الان که دیگه کودکی و نوجوونیمیم رد کردم باز باهامه..ولی دیگه میخوام بریزمش دوووور..
به قول یکی از بچه های آلا یه امضای خوبی داشتاعوذ بالله من الوابستگی ها...
-
نوشتهشده در ۳ اسفند ۱۳۹۹، ۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
| آرزو کن جانِ من ، عیبی ندارد آرزو . . .
|
-
نوشتهشده در ۴ اسفند ۱۳۹۹، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیلی ها فکر می کنند، زشت ترین بخش بدنشان بینی شان است!
بعضی ها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر میکنند دهانشان خیلی زشت است!
و دیگران زیادی هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت شان کرده؛
همه اینها شاید زشت و زیبا باشد،
اما من می گویم:
زشت ترین بخش بدن آدم ها،
"ذهن شان" است؛
ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمیق،
پُر می شود از خیلی چیزهای زشت؛از شک،
از بدبینی،
از برداشتهای بد،
از نگاه پر غرور به دیگران،
از توقع زیاد،
از خودبینی زیاد؛ذهن آدم ها گاهی تبدیل می شود به عضو زشت بدن؛
آنقدر بدن را زشت می کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی برد؛
کاش می شد،
جای بینی، جای شکم و پا،
آدم "ذهنش" را جراحی می کرد... -
نوشتهشده در ۶ اسفند ۱۳۹۹، ۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۶ اسفند ۱۳۹۹، ۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از یک چیز مطمئنم و آن اینکه،
نباید اجازه دهی زندگی ات
تو را زندگی کند...#وقتی_نیچه_گریست
️ #اروین_د_یالوم
-
نوشتهشده در ۷ اسفند ۱۳۹۹، ۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اجازه خدا
دارم خفه میشم کمکم کن