-
@narjes-hashemi
چ خوش صید دلم کردی! بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوش تر نمی گیردنوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد/
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
-
zeinab dehghani نه دیگه فایده دوباره چ می افته زایه میشم
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAli Nemati 0 د افتاد
-
zeinab dehghani نه دیگه فایده دوباره چ می افته زایه میشم
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAli Nemati 0 هرجور راحتی
#اسپم نشه......
شعراز چ برای مواقع ضروری:
چه شب است یا رب امشب که ستاره ای برآمد
که دگر نه خورشید و نه مهـــــــــر ماه دارم -
zeinab dehghani دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد/
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
درپریشان حالی و درماندگی -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم خور/کلبه احزان شود روز گلستان غم مخور
-
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم خور/کلبه احزان شود روز گلستان غم مخور
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۸:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAli Nemati 0 روزها در حسرت فردا به سر شد ای دریغ دیگر از عمرم همین امروز و فردا مانده است
-
@dr-saraaa
در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران -
-
@dr-saraaa
در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگراننوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهJahid Khalilian
نشاط جوانی زپیران مجوکه آب روان باز ناید به جو ی
-
Jahid Khalilian
نشاط جوانی زپیران مجوکه آب روان باز ناید به جو ی
یادم ارد روز باران گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین توی جنگل های گیلان -
یادم ارد روز باران گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین توی جنگل های گیلاننوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ftm-dh
نرم و نازک چست و چابک
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریم از سر جو -
@ftm-dh
نرم و نازک چست و چابک
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریم از سر جونوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهpouya hosein pour وصل است رشته سخنم با جهان راز/
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند/
-
pouya hosein pour وصل است رشته سخنم با جهان راز/
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند/
نوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۲:۴۶ آخرین ویرایش توسط pouya hosein pour انجام شده@narjes-hashemi
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست -
@narjes-hashemi
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيستنوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۲:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهpouya hosein pour
تا توانی
به خرابی
من ای عشق بکوشمن نه آنم که ازین پس دگر آباد شوم...!(مطمئن نیستم این باشه
)
-
pouya hosein pour
تا توانی
به خرابی
من ای عشق بکوشمن نه آنم که ازین پس دگر آباد شوم...!(مطمئن نیستم این باشه
)
نوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۲:۵۵ آخرین ویرایش توسط pouya hosein pour انجام شده@narjes-hashemi میاسای موری را که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است -
@narjes-hashemi میاسای موری را که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش استنوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۳:۰۰ آخرین ویرایش توسط _Biliifti_ انجام شدهpouya hosein pour میازار*
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار/ کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را -
pouya hosein pour میازار*
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار/ کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته رانوشتهشده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۳:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
-
@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
-
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
نوشتهشده در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط pouya hosein pour انجام شدهReyhaneh golmohamadi در " مشاعره " گفته است:
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند -
Reyhaneh golmohamadi در " مشاعره " گفته است:
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
*
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کندpouya hosein pour
دلا خاموشی چرا
چون نجوشی چرا