-
pouya hosein pour میازار*
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار/ کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را -
@narjes-hashemi *
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
-
Reyhaneh golmohamadi تجربی دانش آموزان آلاءreplied to pouya hosein pour on آخرین ویرایش توسط انجام شده
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi *
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
-
pouya hosein pourreplied to Reyhaneh golmohamadi on آخرین ویرایش توسط pouya hosein pour انجام شده
Reyhaneh golmohamadi در " مشاعره " گفته است:
pouya hosein pour در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi *
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است مه در خرمن پروانه زدند
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند -
pouya hosein pour
دلا خاموشی چرا
چون نجوشی چرا -
pouya hosein pour
روزها در حسرت فردا به سر شد ای دریغ دیگر از عمرم همین امروز و فردا مانده است -
@narjes-hashemi تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد
-
@narjes-hashemi
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
@narjes-hashemi
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زندبه دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
-
ftm.dh در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زندبه دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
در خــزان هــجــر گــل ای بــلــبــل طــبــع حـزیـن
خـــامـــشـــی شـــرط وفــاداری بــود غــوغــا چــرا -
pouya hosein pour از دوست به يادگار دردي دارم كان درد به هزار درمان ندهم
-
pouya hosein pour اشك گرم و آه سرد و روي زرد و سوز دل حاصل عشقند و من اين نكته مي دانم چو شمع
-
pouya hosein pour اگر اهل دلي ديدي، سلام من رسان بر وي كه كمتر يافتم هرجا فزونتر جستجو كردم