ادبیات کنکور
-
زخمهمیزنی تو زخمه و بر میرود
تا به گردون زیر و زارم روز و شبجلال الدین محمد بلخي
چنگ
همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش
تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازمسعدی
عود / بربط دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد حافظ ابزار موسیقی ایهام ساز همراه با اشکالشون😃🌸
-
4_5798633954760197622.pdf
%(#ff0059)[ تلمیحات کتاب درسی سه سال] -
4_5834828516041950482.pdf
%(#ff00ff)[75واژه مستعد مجاز] -
🟣 ایهام را چهگونه از کنایه تشخیص بدهیم؟
ایهام، دو معنا دارد که همزمان هر دو معنای آن، مورد توجه است، اما کنایه، دارای دو معنای دور و نزدیک است که همیشه یک معنای آن (معنای دورش) به کار ما میآید.
نکتهی مهم
کنایه، بیشتر به صورت ترکیب و عبارت میآید و ایهام بیشتر به صورت مفرد (کلمه) و گاهی عبارت.
به عبارت دیگر، کنایه، به شکل مفرد (یک کلمه) نمیآید اما ایهام را بیشتر به شکل کلمه میبینیم.مانند:
۱- سینا به عشق ِ مینا، دندان ِ عقلش را کشید.
مینا، یک کلمه است و ایهام دارد، اما «دندان ِ عقل را کشیدن»، یک عبارت است و کنایه است از عاشق شدن.
۲- من همان دَم که وضو ساختم از چشمهی عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هستسُنّیها که در کنار شیعیان، بخش بزرگی از مسلمانان را تشکیل میدهند، وقتی میخواهند مُردههایشان را به خاک بسپارند، بر آنها نماز میخوانند؛ نمازشان چهار رکعت است و در هر رکعت، یک تکبیر (الله اکبر) میگویند و سپس آنها را به خاک میسپارند. البته شیعیان، پنج تکبیر میگویند.
پس: در چهار تکبیر گفتن، به معنای نزدیک آن، نظر نداریم بلکه معنای دورش مورد نظر است که کنایه از جدا شدن، ترک کردن و ترک دلبستگی است.
(م. فرهنگ)فاطمه خلیلی بسیار عالی و مفید
-
4_5787252274245927820.pdf
%(#057bdb)[125واژه مستعد استعاره] -
فاطمه خلیلی بسیار عالی و مفید
reyhane karimi 0 ممنون از شما
خوشحالم مفید واقع شده
🥰
-
%(#ff004d)[ادبیات غنایی]
توضیح:
«غِنا» در لغت به معنای آواز خوش،سرود و نغمه و در اصطلاح به نثر یا شعری گفته می شود که بیانگر عواطف و احساسات شخصی شاعر یا نویسنده است.(با کلمه غَنا که به معنی بی نیازیه اشتباه نشه یه وقت)
نمونه ها:
لیلی و مجنون،حکیم نظامی گنجوی
تذکرة الاولیاء، عطار
مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد،نجم الدین رازی
غزلیات شمس،جلال الدین مولوی
ابیات مرتبط:
عشق بازی کار بیکاران بود
عاقلش با کار بیکاران چه کار؟از سر تعمیر دل بگذر که معماران دل روز اول، رنگ این ویرانه، ویران ریختن
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است -
-
%(#ff0059)[شمارش_تعداد_جملات]
برای شمارش جملات کاری که باید انجام داد اینکه که فعل های موجود در عبارت رو به همراه فعل های محذوف و همچین شبه جملات راهر کدام یک جمله در نظر بگیریم
نکته ی اول برای این کار یک بار جمله ها را بخوانیم با دقت...حالا دراین مثال :
دست در دامن مولا زد ،در
که علی بگذرو ازما مگذر
درنگاه اول افعالی را که در این بیت هستند معلوم می کنیم.
(زد ،بگذر،مگذر)
سه فعل داریم پس قطعا سه جمله داریم.به اندازه ی تعداد افعال موجود جمله هست.
اما این پایان کار نیست.چون باید ببینیم در جمله افعال محذوف یا شبه جمله و منادا هم هست.این بیت را اگر خوب بخوانیم هیچ فعلی حذف نشده است پس افعال محذوف نداریم.اما بحث منادا وشبه جمله
️
شبه جمله شامل منادا(مورد خطاب قرار دادن که گاهی با نشانه و گاه بی نشانه است...نشانه ها هم ، ای، یا، ایا، ایها و ... در اول کلمه یا الف در انتهای کلمه برای خطاب کردن....مثلسعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز......امشب ای ماه به درد دل من تسکینی)
و اصوات است(اصوات شامل آه ،آخ ،آوخ، وَه،زهی،عجبا،شگفتا،وای،دریغا، که برای بیان حالات درونی انسان بیان میشود یا کلماتی که هنگام صدا زدن حیوانات استفاده میشه مثل هُش و .....مثالدریغ/ و درد/ که تا این زمان ندانستم/ کیمیای سعادتت رفیق بود/ رفیق! شامل ۵ جمله میباشد
)
در مصراع دوم این بیت هم علی مناداست گرچه نشانه ی ندا ندارد.
در بعضی اوقات منادا بدون نشانه ی ندا می آید و با اهنگ خواندن یا ازطریق معنی کردن جمله متوجه می شویم که منادا هست.
پس علی هم چون منادا هست یک جمله به حساب می آید
در اول عرض کردم سه فعل درجمله موجود بودو منادا هم داریم
پس شمارش تعداد جملات دراین بیت میشه چهار جمله.
این جمله را با دقت بررسی می کنیم تا افعال محذوف را هم آموزش بدهیم.خلاف راه صواب است و نقص رای اولو الاباب که ذوالفقار علی درنیام وزبان سعدی در کام .
دراینجا اگربه ظاهر جمله نگاه کنیم فقط فعل ربطی یا اسنادی ( است) هست.پس یک فعل داریم،اما دقت کنید باید دنبال منادا و افعال محذوف هم باشیم.
این جمله را چندبار هم اگر بخوانیم منادا و شبه جمله ندارد.
پس سراغ افعال محذوف می رویم.
جمله ی اول خلاف راه صواب است
و نقض رای اولوالاباب (است )اینجا فعل(است) حذف شده واین نوع حذف را حذف به قرینه ی لفظی می گویند یعنی فعل ازلفظ فعل قبل از خودش می باشد
فعل قبلش( است) بود واینجا هم( است) حذف شده است.
تا اینجا دوجمله پیدا کردیم،
که ذوالفقار علی در نیام (باشد )
این هم جمله بعدی اینجا باشد حذف شده است ولی حذف به قرینه ی معنوی
چون قبل از آن فعلی از لفظ باشد نیست.
تا اینجا سه جمله داريم.
و زبان سعدی در کام (باشد )
اینجا هم (باشد) حذف شده بازهم به قرینه ی معنوی است.پس در اینجا چهار جمله داریم
گرچه در اول ظاهر جمله فقط یک فعل ربطی داشت.%(#ff0059)[نکته ای درشمارش تعدادجملات]
️برخی از افعال به صورت کوتاه شده یا مخفف می آیند که درشمارش جملات باید به این نکته دقت کرد مثال:
علم،چندان که بیشتر خوانی
چون عمل درتونیست،نادانی
️مصراع اول (خوانی )فعل می باشد درمصراع دوم (نیست )فعل هست اما باید دقت کنیم در نادانی (ی)به معنی (هستی )می باشد وفعل است که بیشتر درمعنی ومفهوم جمله متوجه می شویم پس کل بیت سه جمله میشود
-
جهش ضمیر قست دوم
سپهرم مدد کرد و نصرت، وفاق
(سپهر مددم کرد)اوفتاد و مُرد و بگسستش نفس
(افتاد و مرد و نفسش قطع شد)گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدمگفتم او را ببینم مگر درد اشتیاقم ساکن شود.
طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کردناگه سیل فنا نقش املش را باطل کرد.
%(#ff0000)[در کدام بیت «ضمیر متصل» در جای اصلی خود نیامده است؟]1- ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار2- تا به دامان قیامت نشود چشمش خشک
یک نظر هر که ببیند گل سیرابش را3- چه لطف بود که ناگه رشحه ی قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت4- می گریم و مرادم از این سیل اشک بار
تخم محبت است که در دل بکارمتضمایر پیوسته (_َم، _َت، _َش) وقتی به فعل می چسپند مفعولی یا متممی هستند اما وقتی به غیر فعل می چسپند هر چیزی که در حکم اسم باشد یا خودش اسم باشد نقش اضافه یا مضاف الیه می گیرد.
برای دست یافتن به جواب باید چند گام برداریم:
%(#37ff62)[در قدم اول] ضمایر متصل (پیوسته) را تبدیل به (من، تو، او) می کنیم.
%(#37ff62)[در قدم دوم] بعد از ضمیر مربوط «را» اضافه می کنیم اگر به غیر فعل چسپیده باشد قبل از آن کسره اضافه می کنیم. چنانچه غیرمنطقی بود یعنی ضمیر جابه جا شده است و حتما جهش ضمیر اتفاق افتاده است.
مثلا وقتی می گوییم: کتابش را یعنی کتابِ او را، سر جای خودش است و جا به جایی صورت نگرفته است.
دیدمش خرم و خندان (او را دیدم) منطقی است و جابه جایی صورت نگرفته است.
در گزینه %(#ff62ff)[اول]، «ای که دستت می رسد کاری بکن»، (دستِ تو) جای قرار گرفتن ضمیر منطقی است و جابه جایی صورت نگرفته است.
در گزینه %(#ff62ff)[دوم]، در «چشمش»، «_َش» به غیر فعل چسپیده است. ضمیر را جدا می کنیم، (نشود چشمِ او خشک). منطقی است و جابه جایی صورت نگرفته است و همچنین «سیرابش» (سیرابِ او را)
در گزینه %(#ff62ff)[سوم]، «قلمت» (قلمِ تو) ضمیر سر جای خودش آمده است و جابه جایی صورت نگرفته است. در مصرع دوم «کرمت» (کرمِ تو) ضمیر سر جای خودش آمده است و کاملا منطقی است.
در گزینه %(#ff62ff)[چهارم]، «بکارمت»، (بکارم تو را) غیر عادی است و در زبان معیار کسی اینگونه حرف نمی زند. میشود (در دلت بکارم)، وقتی «_َت» بر می گردد به دل، یعنی جای ضمیر عوض شده است.
%(#17ffff)[نکته]: اگر «_َ_ت» ضمیر پیوسته اضافی است درون فعل چه کار می کند و اگر درون فعل آمده است باید نقش مفعولی یا متممی بگیرد. چرا؟ چون ضمایری که به فعل می چسپند ضمایر متممی یا مفعولی هستند. در اینجا ضمیر نقش مضاف الیه را دارد و به اسم باید برگردد، یعنی جای اصلی خودش
-
جهش ضمیر قسمت اول
جهش ضمیر (جابجایی ضمیر، پرش ضمیر، رقص ضمیر)
ضمایر متصل در %(#ff00ff)[سه] نقش ظاهر می شوند.
1- %(#19ffff)[نقش مفعول]:
«هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیده است تو را بر منش انکاری هست»«_َ_م » در عیبم. (مرا عیب کند) نقش مفعولی دارد.
2- %(#19ffff)[نقش متمم:]
«گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست؟»«_َش» در گفتمش یعنی به او گفتم نقش آن متمم می باشد.
3- %(#19ffff)[نقش مضاف الیه:]
«می روی و مژگانت خون خلق می ریزد
تیز می روی جانا ترسمت فرو مانی»«_َت» در مژگانت می شود مژگان تو و نقش آن مضاف الیه است.
گاهی اوقات ضمایر در جایگاه اصلی خود قرار نمی گیرند که به آن %(#000000)[جهش ضمیر] می گویند. مانند:
🧸من از تو روی نپیچم گرم بیازاری . . .
(%(#00ff00)[اگر بیازاریم، مرا بیازاری) من از تو روی نمی پیچم.
ضمیر نقش مفعولی دارد.]🧸تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارکالله از این ره که نیست پایانش%(#00ff00)[تو خفته ای و کرانه عشق پدید نشد،
تبارک الله از این راه که برایش پایانی نیست. ضمیر _َش با حرف اضافه برای همراه مشود و متمم می گردد].🧸هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ریش به آزار دگر%(#00ff00)[هر دم از درد می نالم. زیرا فلک هر ساعت با آزار دیگری قصد دل ریشم می کند. (دل ریش من) ضمیر نقش مضاف الیه دارد.]
وقتی که بیت شعر یا نثر آهنگین را ساماندهی (منظم) کنیم بهتر می توان به جایگاه و نقش اصلی بیت پی برد.
چند نمونه :
🧸یارب آن نوگل خندان که سپردی ب منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش%(#09ff00)[ضمیر (ش) به آخر فعل «سپردی» و «می سپارم» می آید، پس مفعول است.]
🧸بوی گندش دل و جان تافته بود
حال بیماری دق یافته بود%(#00ff00)[بوی گند دل و جانش را در هم پیچیده بود؛ حالش را بر هم زده بود.]
🧸نفرتش گشته بلای دل و جان
%(#00ff00)[(نفرت، بلای دل و جانش شده بود)]
🧸دید کش دَور به انجام رسید
آفتابش به لب بام رسید%(#00ff00)[دید که دورش به انجام رسید، آفتا به لب بامش رسید.
وانچه دانی که نه نیکوش جواب است، مگوی(جوابش] -
فاطمه خلیلی
سلام
مرسی که زحمت کشیدی
اگه برای هر موضوع تاپیک جدا بزنی هم استفادش برای بچه ها راحت تره هم میتونن موضوعات دلخواهشون رو راحت تر پیدا کنن
ممنون -
فاطمه خلیلی
سلام
مرسی که زحمت کشیدی
اگه برای هر موضوع تاپیک جدا بزنی هم استفادش برای بچه ها راحت تره هم میتونن موضوعات دلخواهشون رو راحت تر پیدا کنن
ممنونromisa سلام
خیلی ممنون که اطلاع دادید
من فکر میکردم زیاد تاپیک بزنم انجمن شلوغ شه خوب نباشه -
@azmon_pishraft(3).pdf
تست ادبیات -
چن تا تست میذارم ببینم چند مرده حلاجین
مفهوم بیت : "سجده نتوان کرد برآب حیات/
تا نیابم زین تن خاکی نجات "درکدام گزینه آمده است؟
%(#ff09ff)[الف)] اگرچه مهر بدیدی و عهد بشکستی/هنوز برسر پیمان و عهد و پیوندم
%(#ff09ff)[ب)] کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم /
باردیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
%(#ff09ff)[ج)] از در درآمدی و من از خود به در شدم/
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم
%(#ff09ff)[د)] لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا /
مگر آن که کند کوزه گر از خاک سبویم -
کدام بیت با سایر ابیات %(#ff0000)[تضاد] مفهومی دارد ؟
%(#ffff00)[الف)] سلسله موی دوست حلقه دام بلاست/
هرکه درین حلقه نیست فارغ از این ماجراست
%(#ffff00)[ب)] از رهایی هر زمان بودم اسیر عالمی/ فارغم از هر دو عالم تا گرفتارم تورا
%(#ffff00)[ج)] پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم/
من از آن روز که در بند توام آزادم
%(#ffff00)[د)] به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت/
که هرکه را تو بگیری ز خویشتن برهانی -
در همه ابیات زیر به %(#ff0000)[جز] بیت .... آرایه "%(#ff0000)[ایهام تناسب]" وجود دارد
%(#ff5900)[الف)] درعیش نقد کوش که چون آبخور نماند/
آدم بهشت روضه دارالسلام را
%(#ff5900)[ب)] عنقا شکار کس نشود دام باز چین/
کانجا همیشه باد به دست است دام را
%(#ff5900)[ج)] مگذار که خستگان بمیرند/
دور از تو به انتظار مرهم
%(#ff5900)[د)] در بزم دور یک دو قدح درکش و برو/
یعنی طمع مدار وصال مدام را -
پدید آورنده چند اثر نادرست است
(هفت کشور از جلال آل احمد/ جنگ و صلح از تولستوی / زن زیادی از جمال زاده / چشم هایش از بزرگ علوی /روژگار سیاه از مشفق کاظمی / سیام مشق از هوشنک ابتهاج )%(#88ff00)[الف]) ۲
%(#88ff00)[ب)] ۳
%(#88ff00)[ج)] ۴
%(#88ff00)[د)] ۱ -
وایی خداا
مرسی بخاطر این حجم ازاستقبال
دانش-آموزان-آلاء
بچه-های-کنکور-تجربی-1400
دهم یازدهم -
در همه ابیات زیر به %(#ff0000)[جز] بیت .... آرایه "%(#ff0000)[ایهام تناسب]" وجود دارد
%(#ff5900)[الف)] درعیش نقد کوش که چون آبخور نماند/
آدم بهشت روضه دارالسلام را
%(#ff5900)[ب)] عنقا شکار کس نشود دام باز چین/
کانجا همیشه باد به دست است دام را
%(#ff5900)[ج)] مگذار که خستگان بمیرند/
دور از تو به انتظار مرهم
%(#ff5900)[د)] در بزم دور یک دو قدح درکش و برو/
یعنی طمع مدار وصال مدام رافاطمه خلیلی در
ادبیات کنکور
گفته است:
در همه ابیات زیر به %(#ff0000)[جز] بیت .... آرایه "%(#ff0000)[ایهام تناسب]" وجود دارد
%(#ff5900)[الف)] درعیش نقد کوش که چون آبخور نماند/
آدم بهشت روضه دارالسلام را
%(#ff5900)[ب)] عنقا شکار کس نشود دام باز چین/
کانجا همیشه باد به دست است دام را
%(#ff5900)[ج)] مگذار که خستگان بمیرند/
دور از تو به انتظار مرهم
%(#ff5900)[د)] در بزم دور یک دو قدح درکش و برو/
یعنی طمع مدار وصال مدام رافکر میکنم ج درست باشه چون به جای ایهام، ایهام تناسب داره.... "دور از تو" ایهام است!
#حتی_به_غلط