نقشهای دستوری
-
سلام دوستان شین در نژندش نقشش چیه مفعول فکر نمیکنم باشه نه؟ در این یکی امیر را تب گرفت نقش را فکه؟ اینجا که میگه بر این حادثه بزرگ و صعب در واقع چند ترکیب وصفی داریم؟ 4 یا 3 تا؟ بچه ها اینجا تاس رو با این املا مینویسه ولی طاس با این املا معنی ظرف و اینا میده داستان چیه؟ اینجا نقش را چیه نظرتون راجع به فک چیه؟ بچه ها اینجا گفتی به معنی انگار که در شمارش جمله باید حسابش کنیم؟
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @همیار تجربیا @ریاضیا تجربی -
reyhane karimi 0 سلام️که او میخواهد نژندش میشه " او را" نژند میخواهد. پس مفعوله به نظرم.
-
@kosar-mortazavi نمیشه بگیم نژند آن دلی است که او(خدا) خواری او را میخواهد؟
-
reyhane karimi 0 به نظرم امیر را تب گرفت فک اضافه نیست... چون اگه باشه معنی روانش میشه
تب امیر گرفت!!
(یایه چیزی مثل این) پس فک اضافه نیست. -
reyhane karimi 0
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم
سلام
معنی شعر اولین میشود که پریشان دلی است که خوب پریشانی آن دل را بخواهد که در اینجا ش نژندش مفعول می شود -
@kosar-mortazavi آخه تب امیر رو گرفت یه جوریه معنیش
-
reyhane karimi 0 شاید قدیمیا اینجوری میگفتن نمیدونم ما الان میگیم فلانی تب گرفته نه تب فلانی رو گرفته
-
reyhane karimi 0 در نقشهای دستوری گفته است:
@kosar-mortazavi نمیشه بگیم نژند آن دلی است که او(خدا) خواری او را میخواهد؟
فکر نمیکنم، شاید باشه... بگذارید نظر بقیه هم بشنویم نتیجه میگیریم.
-
reyhane karimi 0 اگه فک اضافه باشه عجیب تر میشه(بله ممکنه بخاطر قدیمی بودن عجیب بنظر بیاد)
-
@kosar-mortazavi آره لطفا یقیه بچه ها هم نظرشونو بگن
-
@kosar-mortazavi تب امیر گرفت به این معنی که تب امیر شروع شد منظورمه
-
reyhane karimi 0 خدای را عزوجل به نظرم، فک اضافه است.
-
@kosar-mortazavi موافقم
-
danial hosseinyreplied to reyhane karimi 0 on آخرین ویرایش توسط danial hosseiny انجام شده
reyhane karimi 0
سلام.
اولا که "ش" توی عکس اول میشه مفعول.
چون معنیش میشه آن دلی نژند باشد که او آن را نژند خواهد.
و خب مفعوله.
...
درمورد عکس دوم، "امیر را تب گرفت"
مسلما را فک اضافه نیست چون اونوقت میشه تبِ امیر گرفت! که خب خیلی بی معنیه. اما من حس میکنم این جمله "تب امیر را گرفت" باشه
که خب در اون صورت تب نهاده و امیر مفعول. (صرفا نظر من هستش و تضمینی روی صحیح یا ناصحیح بودنش نیست)
...
قسمت "بر این حادثۀ بزرگ و صعب" ما سه تا ترکیب داریم.
این حادثه
حادثۀ بزرگ
حادثۀ صعب
که میشه سه تا ترکیب وصفی
...
کلمۀ "تاس" هم توی درس قاضی بست معنی "تشت آب" میده.
...
عبارت "خدای را عزوجل" اگه جملۀ کامل تری ازش میذاشتین، نوشته بود سجدۀ شکر کرد خدای را عزوجل بر سلامت امیر.
که خب میشه خدای عزوجل را بر سلامت امیر سجدۀ شکر کرد.
که در واقع فک اضافه هستش. خیلی اوقات با معنا کردن کامل جمله، فهمیدن نوع را راحت تره
...
گفتی رو هم فکر نمیکنم بشه جزو افعال حساب کرد. چون به قول خودتون معنی "گویی و انگار" میده و خب گویی و انگار که فعل نیستن! -
reyhane karimi 0 دانش آموزان آلاءreplied to danial hosseiny on آخرین ویرایش توسط reyhane karimi 0 انجام شده
danial hosseiny سلام اولا خیلی ممنون که وقت گذاشتین دوما در عبارت این حادثه بزرگ و صعب چون واومون عطفه میشه این حادثه بزرگ و این حادثه صعب که به نظرم 4 تا میشه به هر حال این حادثه درسته تکرار شده ولی در تست های شمارشی باید همه رو بشمریم
راجع به جمله امیر را تب گرفت جواب قطعی تری می خوام نظر معلمانتون رو بگید
راجع به نژندش اون مدلی که معنی میکنید و نقش شین میشه مفعولو قبول دارم ولی میخوام بدونم چرا نژندی او نمیشه گفت؟
تاس و طاس هردو اگر سرچ کنین معانی مشابه زیادی دارن و زیاد از هم قابل تفکیک نیستن در درس طوطی و بقال گفته شده پشت طاس وطشت و اینجا گفته شده تاس
برای خدای را عزوجل کاملا باهاتون موافقم
-
reyhane karimi 0 در نقشهای دستوری گفته است:
danial hosseiny سلام اولا خیلی ممنون که وقت گذاشتین دوما در عبارت این حادثه بزرگ و صعب چون واومون عطفه میشه این حادثه بزرگ و این حادثه صعب که به نظرم 4 تا میشه به هر حال این حادثه درسته تکرار شده ولی در تست های شمارشی باید همه رو بشمریم
راجع به جمله امیر را تب گرفت جواب قطعی تری می خوام نظر معلمانتون رو بگید
راجع به نژندش اون مدلی که معنی میکنید و نقش شین میشه مفعولو قبول دارم ولی میخوام بدونم چرا نژندی او نمیشه گفت؟
تاس و طاس هردو اگر سرچ کنین معانی مشابه زیادی دارن و زیاد از هم قابل تفکیک نیستن در درس طوطی و بقال گفته شده پشت طاس وطشت و اینجا گفته شده تاس
برای خدای را عزوجل کاملا باهاتون موافقم
سلام ، راجب امیر را تب گرفت ، را مفعولی است ، تب امیر را گرفت به این شکل به ماگفتند ، به فعل هم نگاه کنید ( گرفتن ) اینجا سه جزئی با مفعول هست پس نیاز به مفعول هست
-
Marjan82 مرسی از شما
-
reyhane karimi 0
ببین دوستِ من
وجود واو عطف توی عبارت این حادثۀ بزرگ و صعب در کل سه تا ترکیب ایجاد میکنه. من متوجه این موضوع نمیشم که چرا شما میگین چهارتا...
یه بار نوشتم براتون سه تا ترکیب رو هم...
شاید شما اینجوری بهشون نگاه میکنین
این حادثۀ بزرگ
این حادثۀ صعب
شما درواقع میگید هرکدوم اینا دوتان پس جمعا میشه چهارتا.
ولی یه لحظه برگردین از خودتون بپرسین "این حادثه" رو چند بار حساب کردین؟
یه بار توی عبارت اول و یه بار توی عبارت دوم...
شما باید یه بار حسابش کنین نه دوبار!
...
اینجوری که شما میخواین نژندش رو معنا کنین، این شکلی میشه
آن دلی نژند باشد که او نژندیِ آن را بخواهد.
اینجا درواقع فعل "خواستن" فرم اسنادیِ خودش رو از دست میده.
فعل خواستن اینجا میتونه معادله "گرداندن" باشه
آن دلی نژند باشد که او آن را نژند گرداند.
می بینین که نژند مسنده نه مفعول...
...
و درمورد کلمۀ تاس بنده متوجه نمیشم که گیرتون کجاس!
واژۀ طاس عموما به سری گفته میشه که مو نداشته باشه اما واژۀ تاس رو عمدتا برای ظرف به کار میبرن...
هردو معنی همدیگه رو هم دارن و حتی باهم مترادف هم محسوب میشن. اما املاشون رو باید دقت کنین صرفا -
از همه دوستان عزیز بابت وقتی که گذاشتید خیلی خیلی ممنونم
-
danial hosseiny در مورد همه باهاتون موافقم ولی در مورد شمارش نه در تستای شمارشی اگر دقت بفرمایی ممکنه در متن مثلا سه بار گفته بشه بنای خسته هر سه بار باید شمارش بشه