-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۵:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هــــرڪہ فرهاد
شود در ره عشــــقهمه ڪــس
در نظرش شــــیرین استتهمت ڪفر بہ عاشق نزنید
عاشــــقے
پاکترین آیین است️
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش پیدایت کنم…
در این برکه ی سکوت شبهای غم..
دور شدم از تو…
خیلی دور..
دور تر از آنی که در وجودم هستی… -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دست رو موهاش که می کشم میره عکس بعدی
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟!
با غم انگیزترین حالت تهران چه کتم؟!
علیرضا آذر -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واعظان کین جمله در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می رسند، آن کارِ دیگر می کنند
صحبتی دارم به دانشمند مجلس، بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟!
حافظ -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستان دقت کنین که اسمش شعردانه است پس شعر بذارین و اسم شاعرشم میدونین بگین عااالی تر میشه.
ممنونم از همتون و پستای خوبتون آلااایی های مهربونخنده ی بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من...#شهریار
-
دست رو موهاش که می کشم میره عکس بعدی
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر که خصم اندر او کمند انداخت به مراد ویش بباید ساخت
هر که عاشق نبود مرد نشد نقره فایق نگشت تا نگداخت
هیچ مصلح به کوی عشق نرفت که نه دنیا و آخرت درباخت
#سعدی -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جُز من کهـ برایِ تو در این شهر ، غریبم
هر بی سروپایی کهـ رسید از تو خبر داشت
#نبی اَحمدی
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشمِ خود بستم
که ديگر چشمِ مستش
ننگرم
ناگهان دل داد زد
"ديوانه! من ميبينمش" -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هماین بیتو دوس دارم
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گویی که نیشی دور از او
در استخوانم میرود....#سعدی
+یا حق
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشم از او..
جلوه از او!
ما چه حریفیم ای دل#شهریار
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عاشق روي جواني خوش نوخاسته ام
و از خدا دولت اين غم به دعا خواسته ام
عاشق و رند و نظربازم و مي گويم فاش
تا بداني كه به چندين هنر آراسته ام#حافظ
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شدم ز عشق به جايی
كه عشق نيز نداند ...#مولوی
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داسٖتان عشق من شيرين تر از فرهاد بود
گر نگفتم، پاسِ عشق كوهكـَن مي داشتم
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۳:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خداوندا در این دنیای وانفسا
نفسها می کشم بی روح تا فردا
که فردا هم شود فردا و فردا سر
چو می خواهم ببینم روز را بهتر
ولیکن من نمی بینم طلوعی را
و هرگز من نمی یابم شروعی را
خداوندا در این دنیای بی فرجام
هر آغازی نشد پایان و باانجام
فرارییم ز ماتمهای این دوران
فرارییم از این سرما و این بوران
خداوندا به درگاهت قسم اینک
مرادریاب چون گم گشته ام بی شک
خداوندا از این ظلمت رهایم ده
مرا در صبح فرداها سرایم ده
که فردا را ببینم تا ابد روشن
که دنیا را ببینم یک جهان گلشن
#سیدمهدی-نژادهاشمی -
من ای گل دوست میدارم تو را کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید
#مولانا
-
با لشکرت چه حاجت رفتن به جنگ دشمن؟
تو خود به چشم و ابرو برهم زنی سپاهی...
#سعدی
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۱۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با هوشیاری غصه هر چیز خوریم
چون مست شدیم هر چه بادا بادااز بس که برآورد غمت آه از من
ترسم که شود به کام بدخواه از من
#مولانای_عزیز