-
دست به دستِ مدّعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیبِ من جانبِ خانه می روی!بی خبر از کنارِ من، ای نَفَسِ سپیده دم
گرم تر از شراره ی آهِ شبانه می رویمن به زبانِ اشکِ خود می دهمت سلام و تو
بر سرِ آتشِ دلم همچو زبانه می رویدر نگهِ نیازِ من موجِ امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی!گردشِ جامِ چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مرادِ مدّعی همچو زمانه می رویحال که داستانِ من، بهرِ تو شد فسانه ای
باز بگو به خوابِ خوش با چه فسانه می روی؟ -
کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود
تا به سوی تو پرم بال و پری بازم بود
یاد آن روز که از همت بیدار جنون
زین قفس تا سر کویت پر پروازم بود
دیگر کنون چه کنم زمزمه در پرده عشق
دور از آن مرغ بهشتی که هماوازم بود
همچو طوطی به قفس با که سخن ساز کنم
دور از آن آینه رخسار که همرازم بود
خواستم عشق تو پنهان کنم و راه نداشت
پیش این اشک زبان بسته که غمازم بود
رفتی و بی تو ندارد غزلم گرمی و شور
که نگاهت مدد طبع سخن سازم بود
-
خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
افسونگری و گرمی افسانه ی منیبودیم با تو همسفر عشق سالها
ای آشنا نگاه که بیگانه منیهر چند شمع بزم کسانی ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه منیچون موج سر به صخره ی غم کوفتم ز درد
دور از تو ای که گوهر یک دانه منیخالی مباد ساغر نازت که جاودان
شورافکنی و ساقی میخانه منیآنجا که سرگذشت غم شاعران بود
نازم تو را که گرمی افسانه منی -
با واژههای تو
من مرگ را محاصره کردم
در لحظهای که از شش سو میآمد
آه این چه بود این نفس تازه باز
در ریهی صبح
با من بگو چراغ حروفت را
تو از کدام صاعقه روشن کردی ؟
بردی مرا بدان سوی ملکوت زمین
وین زادن دوباره
بهاری بود
امروز
احساس میکنم
که واژههای شعرم را
از روی سبزههای سحرگاهی
برداشتهام -
در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیستاشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم
یارای سفر با تو و رای وطنم نیستاین لحظه چو باران فرو ریخته از برگ
صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیستبدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند
بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیستدل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار
دیدار ‚ چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیستبدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهاییست
من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیستدر ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا
راهی به جز از سوختن و ساختنم نیستتا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز
روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست -
غیر از این داغ که در سینه سوزان دارم
چه گل از گلشن عشق تو به دامان دارم ؟این همه خاطر آشفته و مجموعه ی رنج
یادگاری ست کزان زلف پریشان دارمبه هواداری ات ای پاک نسیم سحری
شور و آشفتگی گرد بیابان دارممگذر ای خاطره ی او ز کنارم مگذر
موج بی ساحل اشکم سر طوفان دارمخار خشکم مزن ای برق به جانم آتش
که هنوز آرزوی بوسه ی باران دارمغنچه آسا نشوم خیره به خورشید سحر
من که با عطر غمت سر به گریبان دارمشمع سوزانم و روشن بود از آغازم
که من سوخته سامان چه به پایان دارم -
به وقت رویش سبز جوانه با من باش
دلم گرفته در این بیکرانه با من باشچه آسمان غریبی است بی حضور تو دل
به گرمی سخنی عاشقانه با من باشسکوت ، درد بزرگی است هیچ می دانی ؟
بخوان برای دلم یک ترانه با من باشاسیر این قفس سرد و غم گرفته منم
در قفس بگشا ، بی بهانه با من باشقسم نمی دهمت که به عمر صد غزلم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش -
آن روز که در عشق سرانجام بمیرم
مپسند که دلداده ناکام بمیرمآیا بود ای ساحل امید که روزی
چون موج در آغوش تو آرام بمیرم ؟چون شبنم گلها سحر از جلوه خورشید
در پرتو روی تو سرانجام بمیرمآن مرغک آزرده عشقم که روا نیست
در گوشه افسرده این دام بمیرممپسند که در گوشه تنهایی و غمها
چون شمع ، عیان سوزم و گمنام بمیرم -
صد خزان افسردگی بودم ، بهارم کرده ای
تا به دیدارت چنین امّیدوارم کرده ایپای تا سر می تپد دل کز صفای جان چو اشک
در حریم شوق ها آیینه دارم کرده ایدر شب نومیدی و غم همچو لبخند سحر
روشنایی بخشِ چشمِ انتظارم کرده ایدر شهادتگاه شوق از جلوه ای آیینه دار
پیش روی انتظارت شرمسارم کرده ایمی تپد دل چون جرس با کاروان صبر و شوق
تا به شهر آرزوها رهسپارم کرده ایزودتر بفرست ای ابر بهاری زودتر
جلوه ی برقی که امشب نذر خارم کرده اینیست در کنج قفس شوق بهارانم به دل
کز خیالت صد چمن گل درکنارم کرده ای -
ندانم کجا می کشانی مرا
سوی آسمان ، یا به خاموش خاک
نِیَم در هراس از تو ای ناگزیر
ندانم کجا می کشانی مرا
ندانم کجا ، لیک دانم یقین
کزین تنگنا می رهانی مراندانم کجا می کشانی مرا
ندانم کجا می کشانی مراسوی آسمان ، یا به خاموش خاک
و یا جانب نیروانا و نور
کجا می کشانی ، نهانی مراز سنگینی کوله بار وجود
سبک داری ام دوش و آسوده سار
بری سوی بی سوی خویشم نهان
چه بزمی ست این میهمانی مرانقابیت بر روی و همراه من
همی آیی و با تو تنها نِیم
ولی کاش می شد بدانم کجا
نقابت ز رخساره یکسو شود
در آن لحظه ی ناگهانی مراندانم کجا می کشانی مرا
ندانم کجا می کشانی مرا -
تمام دل خوشی ام شور عاشقانه ی توست
دو چشم منتظرم تا همیشه خانه ی توستتو صبر گفتی و ، من خسته از شکیبایی
تمام زندگی ام ، غرق در بهانه ی توستبهانه ی همه ی شعرهای من ، برگرد
بیا که خانه ی قلبم ، پر از ترانه ی توستدل گرفته ی من ، همچو مرغ در قفسی
تمام هوش و حواسش ، به آشیانه ی توستبه کنج خلوت خود ، همچو ابر می بارم
سرم درون خیالم به روی ، شانه ی توستتو رفته ای و من اینجا ، میان خاطره ها
به هرطرف که نظرمیکنم ، نشانه ی توستدل شکسته ی من ، از تو عشق می گیرد
کبوترم که امیدم ، به آب و دانه ی توست -
-
آه ، ای هستیِ باسخاوت
ای گلِ سرخکاین چنین عطرِ خود میفشانی
هیچ میدانی ، ای دوست ، ای دوست
زیر این آسمان
روی این خاک
روزکی بیشتر زین نمانی ؟آری ، این دانم و نیک دانم
کاندرین فرصتِ ناگهانی
هیچ کس نیست
جاودانی
لیک در خاطرِ روزگاران
آن بمانی که بیشک همانی -
مردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسیدگرچه افروختم و سوختم و دود شدم
شکوه از دست تو هرگز به زبانم نرسیدبه امید تو چو آیینه نشستم همه عمر
گرد راه تو به چشم نگرانم نرسیدغنچه ای بودم و پر پر شدم از باد بهار
شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسیدمن ِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم
که به دامان تو این اشک روانم نرسیدآه ! آن روز که دادم به تو آیینه دل
از تو این سنگ دلی ها به گمانم نرسیدعشق پاک من و تو قصه ی خورشید و گل است
که به گلبرگ تو ای غنچه لبانم نرسید -
وه چه بیگناه گذشتی نه کلامی نه سلامی
نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامیرفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
کاین تویی یا که خیال است از این هر دو کدامی ؟روزگاری شد و گفتم که شد آن مستی دیرین
باز دیدم که همان باده جامی و مدامیهمه شوری و نشاطی ، همه عشقی و امیدی
همه سحری و فسونی ، همه نازی و خرامیآفتاب منی افسوس که گرمی ده غیری
بامداد منی ای وای که روشنگر شامیخفته بودم که خیال تو به دیدار من آمد
کاش آن دولت بیدار مرا بود دوامی -
به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و
نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفس های خود
آشیان دادم ای آذرخش مقدس
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدم ها و هیهای غم را -
ای سلسله ی شوق تو بر پای نگاهم
سرشار تمنای تو مینای نگاهم
روی تو ز یک جلوه ی آن حسن خداداد
صد رنگ گل آورده به صحرای نگاهم
تو لحظه ی سرشار بهاری که شکفته ست
در باغ تماشای تو گل های نگاهم
بی روی تو چون ساغر بشکسته تراود
موج غم و حسرت ز سراپای نگاهم
تا چند تغافل کنی ای چشم فسون کار
زین راز که خفته ست به دنیای نگاهم
سرگشته دود موج نگاهم ز پی تو
ای گوهر یکدانه دریای نگاهم
خوش می رود از شوق تو با قافله ی اشک
این رهسپر بادیه پیمای نگاهم
-
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
راستش بعد از موضوعِ «قشنگترین تعریف»، یهوقتایی میشد که یهچیزی رو میخواستم درونش بنویسم ولی میدیدم این یه «تعریف» نیست. برای همین تصمیم گرفتم این موضوع رو ایجاد کنم.
اینجا بیاین از لحظههاتون بنویسین. از یه «آن». از اون لحظهای که انگار همهچیز در بهجاترین شکل ممکن خودش بود. مثل اون لحظهای که دوتا قطعه رو جا میزنن و صدای جا رفتنش به جون آدم جلا میده. اینجا از اون لحظهای بنویسین که انگار دنیا حتی برای یکلحظه مال شما بود.
از یه خط چشم که امروز درست کشیدی، از اینکه امروز کیک پختی و خوشمزه شده، از اینکه امروز یه لایی تمیز کشیدی و ذوق خودتو کردی، از اینکه توی فیفا رو دستت نیست و امروز همه رو سوسک کردی بگیر، تا کارای گندهگنده، تا قبول شدن توی فلان آزمون و گرفتن گواهینامه و اومدن یه رفیق قدیمیِ مهاجرتکرده به ایران... و هزارتا اتفاق ریز و درشت دیگه.
دلم میخواد این موضوع «بوی امید» بده.
همین
سلام بچه ها
خوبین؟
مطمئنم که توی این سال از ChatGPT استفاده کردی. شاید برای تکالیف، شاید برای سوالات خفن یا شاید حتی برای دقایق خندهدار!
چند روزی هست chatgpt داره برای کاربرها یه پیام میده در مورد سال ۲۰۲۵ که به مرور برای کاربرها فعال میشه
نمیدونم برای شما هم فعال شده یا نه؟
از لینک زیر می تونی بهش دسترسی داشته باشی
https://www.chatgpt.com/?q=YourYearWithChatGPT
ببینید به شما چی میگه؟
از تجربه هاتون بگین و بگین برای چیا استفاده می کنید
اگه دوست داشتی اسکرین شات هم برامون بفرستید
بعضی وقتها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمیدونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن
برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعهای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیههایی از قرآن که آرامشبخشن و همینطور فیلمها، عکسها یا جملههایی که میتونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن
اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظههای سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون
نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه .
من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن )
پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره....
حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟
این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم.
**اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین
پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین !
خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید
@alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an
اخراج نشوم صلوات
داشتم داستان شروع استارتاپهای خارجی رو میخوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیهشون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریعتر جلو رفت.
مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقهی رشدش.
یا Notion یکی از بزرگترین جهشهاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریعتر مسیر توسعه رو درست کنن.
.
اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایدهش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟»
برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده میتونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم.
این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا میخواست ایدهای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من میتونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمیگرده به شما و فعالیتتون.
لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
شعردانه
|




