Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. ♥شعردانه♥
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
پیرِ طوس
mr.vinyzoM
Topic thumbnail image
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
سمیئویک اسید
mr.vinyzoM
سلام سلام سلام سلام Your browser does not support the audio element. از اونجا که الانا تو مجازی و واقعیت کار های سم زیاد میبینیم و دیدم جاشون تو الاخونه خالیه این تاپیکو ترتیب دادم شما میتونین کلیپ های سمتون یا خاطرات اسیدیتون رو اینجا بفرستین و باهم و کنار هم فیض ببریم ایشالا که نترکیم صلوات.. ... اعاااا راستی داشت یادم میرفت که بگم هیچ جا بدون قانون نمیشه پس شمایی که اینجایین، بیاین پیشنهاداتونو برای قانون های این تاپیک بدین تا باهم تنظیمش کنیم... سمدونی جالبی میشه.... اهاااا اهالی فن بفرمایید: @Reza-H @_Narges @پرستو-بابایی @ABR_DJ @Ainoor @Zahra-HD @نویسنده-کوچولو @officer-k _k @آدمک @erfanyy @M-Shajarian @Hhh-Hh Hh @f-nalist @Soniaaa @Ay @ariana-a @مآهور @khanoomi و هرکی که چیزی تو چندته داره ....
غیر درسی
پز نیست سبک زندگیمه🫡
AinoorA
سلاام خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی‌، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید منتظرتون هستیم @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دوازدهم @یازدهم @دهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
غیر درسی
آواز🎼🎧
M.ShajarianM
این تاپیک صرفا برای تجمیع قطعات ضبط شده ای هستش که در موسیقی کده و تودلی پراکنده ان و به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم با نهایت احترام به همه شما حضرات، تاپیک رو ایجاد کنم.. اگر دوست عزیزی هم صدای خوبشون رو خواستن به اشتراک بزارن، شایق ایم به شنیدن
غیر درسی
شارژ فرستادن چیکارش کنم؟
Fateme Sh 0F
سلام بچه ها یکی یه مقدار زیاد شارژ فرستاده رو خط من اون شماره رو فقط داداشم ومامان و بابام دارن که هیچ کدوم نفرستادن زنگ زدم همراه اول میگه ممکنه اونی که فرستاده تماس بگیره باهاتون یه بار میگم بیخیال میخواست اشتباه نکنه دوباره میگم شاید یه ادم فقیری واسه تحصیل بچش میخواسته حالا چیکارش کنم؟ تا حالا هم کسی تماس نگرفته باهام اگه کسی میتونه کمک کنه ممنون میشم
غیر درسی
کیمیاگر
M
Topic thumbnail image
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
صفحه آرایی_ورد
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟ حتی هوش مصنوعی ممنون میشم اگه میدونید بگید @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پزشکی
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
کمک برای دور زدن محدودیت روزانه چت جی پی تی
Love FistL
سلام نیاز به کمک دارم آیا راهکاری دارین که بشه از Chat-gpt به طور نامحدود( پریمیوم) ولی رایگان استفاده کرد؟
غیر درسی
✨ روز بزرگداشت شیخِ اجلّ ســعدی ✨
ForuharF
Topic thumbnail image
غیر درسی
دسکتاپ و والپیپر
D
سلام به همه. دوست داشتید والپیپر، تم گوشی/کامپیوتر، و اسکرین شات از دسکتاپتون رو اینجا به اشتراک بذارید.
غیر درسی
دلی♡
wanderingW
دیدی دوسداری یه اتفاقی بی افته یه زندگی متفاوت داشته باشه یه دوره از زندگیت یه راهی رو انتخاب کردی و الان دوس داری برگردی و انتخابش نکنی میگی کاش این کارو نکرده بودم! کاش این تصمیم رو نگرفته بودم و یا کاش فلان کارو میکردم🫠 و ته ذهنت یه گوشه ای یه رویایی داری یه رویا از یه زندگی ایده‌آل اون زندگی ایده آل همیجوری کشکی نرفته اونجا هیچ فکری هیچ طرز نگرشی هیچ احساسی همینجوری و بی دلیل بوجود نیومده برای هر یه چیز خوبی که اون زندگی داره یه بار یه جای از زندگی چیزی رو تجربه کردی که باعث شده اون زیبایی رو بخوای در واقع متوجه اون بشی و الا تا تجربه نکرده بودی حتی از وجود همچنین چیزی بیخبر بودی تا بی پولی رو تجربه نکرده باشی قدر پولدار بودن رو نمیدونی تا خونه حیاط دار داشته باشی توی اون زندگی ایده‌آل خونه حیاط دار جایی خاصی نداره تا حسرت چیزی رو نداشته باشی نمیتونی زندگی بدون اون حسرت رو آرزو کنی یه چیز بخوام ازت؟ فکر کن وسط اون زندگی ایده‌آلی و اونجا تماما برای توعه فقط یه چیزی که هست اینه که تجربیات و احساسات و افکاری که الان داری رو اونجا نداری فکر میکنی چه فرقی با الانت داره خیلی خوشحال تری؟ تویی که تجربه خونه بدون حیاط رو نداشتی بخاطر اینکه الان خونه ای که توشی یه حیاط خیلی زیبایی داره چقدر خوشحالی؟ نمیگم ناراضی هستی احتمالا خیاطتتون رو دوس داری ولی اون شوق داشتنش رو دیگه نداری( البته که این فقط یه مثل خیلی کوچیکیه) در عوضش رنگ خواسته هات عوض میشه تا تشنگی رو تجربه نکنیم قدر ابو تا شکست رو تجربه نکنیم قدر پیروزی رو و و خلاصه قدر چیزایی که میخواییم رو بدونیم چون برای اینکه اینا بوجود بیان کم رنج و سختی و کاستی کشیده نشده و اینکه کاش اینجوری میشد هم زیاد نگیم حکمت اینکه اون اتفاق افتاد اینه که الان چیزی واسه خواستن هدفی برای زندگی عیبی برای درست کردن ..دلیلی برای فردا صبح بیدار شدن داری اون زندگی رویایی یکی دیگه از دلایلی که اونجا.. یه گوشه از ذهن من و تو هست هم اینه که بدستش بیاری.. تلاش کنی تا بدستش بیاری چیزی که در موردش حرف میزنم ممکنه یه احساس باشه که میخوای داشته باشی یه زندگی لوکس/ساده ای باشه که میخوای داشته باشی یه نوع حرف زدن راه رفتن و حتی تفکری باشه که دوس داری ایجادش کنی باید اون زندگی رو برای خودت درست کنی و نگی ای کاش فلان کارو نمیکردم/یا میکردم چون هیچ سمانه ای جز اونی الان اینجاست و داره این متن رو مینویسه، لایق زندگی ایده‌آلی که الان میخواد داشته باشه، نیست میفهمی که چی میگم؟ این چیزی بود که من از کتاب کتابخانه نیمه شب یاد گرفتم ♡ البته کامل برداشت شخصی من بود و چقدر بهش نیاز داشتم... دوس داشتم این نوشته رو مثل هزاران حرفی که داشتم و بیانش نکردم، پاکش کنم ولی چون توی ایده‌آل من یه دختری هست که کمتر برای کارای خواسته و نکردش پشیمونه.(نه الانی که کلی حرف نزده و پشیمونی بابتشون رو داره) . پس همینجوری که هست میزارم اینجا بمونه یه قدمِ شده کوچولو ولی رو به جلو برای من:) شاید برای حتی یه نفر دیگه که گذرش افتاده اینجا و این نوشته رو خونده مفید باشه
غیر درسی

♥شعردانه♥

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
9.3k دیدگاه‌ها 485 کاربران 371.3k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • BioB آفلاین
    BioB آفلاین
    Bio
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #6353

    آه ، ای هستیِ باسخاوت
    ای گلِ سرخ

    کاین چنین عطرِ خود می‌فشانی
    هیچ می‌دانی ، ای دوست ، ای دوست
    زیر این آسمان
    روی این خاک
    روزکی بیشتر زین نمانی ؟

    آری ، این دانم و نیک دانم
    کاندرین فرصتِ ناگهانی
    هیچ کس نیست
    جاودانی
    لیک در خاطرِ روزگاران
    آن بمانی که بی‌شک همانی

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    3
    • BioB آفلاین
      BioB آفلاین
      Bio
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #6354

      مردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
      جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید

      گرچه افروختم و سوختم و دود شدم
      شکوه از دست تو هرگز به زبانم نرسید

      به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر
      گرد راه تو به چشم نگرانم نرسید

      غنچه ای بودم و پر پر شدم از باد بهار
      شادم از بخت که فرصت به خزانم نرسید

      من ِ از پای در افتاده به وصلت چه رسم
      که به دامان تو این اشک روانم نرسید

      آه ! آن روز که دادم به تو آیینه دل
      از تو این سنگ دلی ها به گمانم نرسید

      عشق پاک من و تو قصه ی خورشید و گل است
      که به گلبرگ تو ای غنچه لبانم نرسید

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • BioB آفلاین
        BioB آفلاین
        Bio
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #6355

        وه چه بیگناه گذشتی نه کلامی نه سلامی
        نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی

        رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
        کاین تویی یا که خیال است از این هر دو کدامی ؟

        روزگاری شد و گفتم که شد آن مستی دیرین
        باز دیدم که همان باده جامی و مدامی

        همه شوری و نشاطی ، همه عشقی و امیدی
        همه سحری و فسونی ، همه نازی و خرامی

        آفتاب منی افسوس که گرمی ده غیری
        بامداد منی ای وای که روشنگر شامی

        خفته بودم که خیال تو به دیدار من آمد
        کاش آن دولت بیدار مرا بود دوامی

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • BioB آفلاین
          BioB آفلاین
          Bio
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #6356

          به نام تو امروز آواز دادم سحر را
          به نام تو خواندم
          درخت و پل و باد و
          نیلوفر صبحدم را
          تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
          تو را در نفس های خود
          آشیان دادم ای آذرخش مقدس
          میان دل خویش و دریا
          برای تو جایی دگر بایدم ساخت
          در ایجاز باران و جایی
          که نشنفته باشد
          صدای قدم ها و هیهای غم را

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          2
          • BioB آفلاین
            BioB آفلاین
            Bio
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #6357

            ای سلسله ی شوق تو بر پای نگاهم

            سرشار تمنای تو مینای نگاهم

            روی تو ز یک جلوه ی آن حسن خداداد

            صد رنگ گل آورده به صحرای نگاهم

            تو لحظه ی سرشار بهاری که شکفته ست

            در باغ تماشای تو گل های نگاهم

            بی روی تو چون ساغر بشکسته تراود

            موج غم و حسرت ز سراپای نگاهم

            تا چند تغافل کنی ای چشم فسون کار

            زین راز که خفته ست به دنیای نگاهم

            سرگشته دود موج نگاهم ز پی تو

            ای گوهر یکدانه دریای نگاهم

            خوش می رود از شوق تو با قافله ی اشک

            این رهسپر بادیه پیمای نگاهم

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            2
            • BioB آفلاین
              BioB آفلاین
              Bio
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #6358

              در شب من خنده ی خورشید باش
              ‌آفتاب ظلمت تردید باش
              ای همای پرفشان در اوج ها
              سایه ی عشق منی جاوید باش
              ای صبوحی بخش می خواران عشق
              در شبان غم صباح عید باش
              آسمان آرزوهای مرا
              روشنای خنده ی ناهید باش
              با خیالت خلوتی آراستم
              خود بیا و ساغر امید باش

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              2
              • BioB آفلاین
                BioB آفلاین
                Bio
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #6359

                من عاقبت از اینجا خواهم رفت
                پروانه ای که با شب می رفت
                این فال را برای دلم دید
                دیری است
                مثل ستاره ها چمدانم را
                از شوق ماهیان و تنهایی خودم
                پر کرده ام ولی
                مهلت نمی دهند که مثل کبو تری
                در شرم صبح پر بگشایم
                با یک سبد ترانه و لبخند
                خود را به کاروان برسانم
                اما
                من عاقبت از اینجا خواهم رفت
                پروانه ای که با شب می رفت
                این فال را برای دلم دید

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • BioB آفلاین
                  BioB آفلاین
                  Bio
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #6360

                  اگر می شد صدا را دید
                  چه گل هایی
                  چه گل هایی
                  که از باغ صدای تو
                  به هر آواز می شد چید
                  اگر می شد صدا را دید

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  3
                  • BioB آفلاین
                    BioB آفلاین
                    Bio
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #6361

                    نخست ، عشقی ست سبز
                    و عشق ، در قلب سرخ
                    و قلب ، در سینه ی پرنده ای می تپد
                    که با دل و عشق خویش
                    همیشه را خرم است

                    پرنده بر ساقه ای ست
                    و ساقه بر شاخه ای
                    درخت در بیشه ای
                    و بیشه در ابر و مه
                    و ابر و مه گوشه ای ز عالم اعظم است

                    کنون به دست آورید
                    مساحت عشق را
                    که چندها برابر عالم است

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    2
                    • BioB آفلاین
                      BioB آفلاین
                      Bio
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #6362

                      باز آن سرود سرخ اناالحق
                      ورد زبان اوست
                      تو در نماز عشق چه خواندی ؟
                      که سالهاست
                      بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
                      از مرده ات هنوز
                      پرهیز می کنند

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • BioB آفلاین
                        BioB آفلاین
                        Bio
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #6363

                        به پایان رسیدیم
                        اما
                        نکردیم آغاز
                        فرو ریخت پرها
                        نکردیم پرواز
                        ببخشای ای روشن عشق بر ما
                        ببخشای

                        ببخشای اگر صبح را
                        به مهمانی کوچه دعوت نکردیم
                        ببخشای اگر روی پیراهن ما نشان عبور سحر نیست
                        ببخشای ما را اگر از حضور فلق روی صنوبر خبر نیست

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        3
                        • BioB آفلاین
                          BioB آفلاین
                          Bio
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #6364

                          اگر عشق نمی بود
                          علف های بهاری
                          در آن سرد سحرگاه
                          سر از خاک نمی زد

                          اگر عشق نمی بود
                          ز سنگ سیه آن چشمه جوشان
                          گریبان زمین را به جنون چاک نمی زد

                          اگر عشق نمی بود
                          بر آن شاخه انجیر تک افتاده ، چکاوک
                          چنین پرده عشاق ، طربناک ، نمی زد

                          اگر عشق نمی بود
                          اگر عشق نمی بود

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • BioB آفلاین
                            BioB آفلاین
                            Bio
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #6365

                            مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
                            با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم

                            دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
                            من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم

                            من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین
                            گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم

                            چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان
                            من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم

                            پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی
                            مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • BioB آفلاین
                              BioB آفلاین
                              Bio
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #6366

                              هر که تاب جرعه ای جام جنون بر دل نداشت
                              وای بر حال دلش کز زندگی حاصل نداشت

                              همچو فرهاد از جنون زد تیشه ای بر فرق خویش
                              این شهید عشق غیر از خویشتن قاتل نداشت

                              دل فروشد همچو گردابی به کار خویشتن
                              وز کسی چشم گشایش بهر این مشکل نداشت

                              شمع را این روشنی از سوز عشقی حاصل است
                              گرمی عشق از نبودش جلوه در محفل نداشت

                              در شگفتم از دلم کاین قطره طوفان به دوش
                              در ره عشق و جنون آسایش منزل نداشت

                              خضر راهم شد جنون تا دل به مقصد راه برد
                              کی به جایی می رسید ار مرشدی کامل نداشت ؟

                              در محیط پاکبازان فکر آسایش فناست
                              موج ما جز نیستی آرامش ساحل نداشت

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              3
                              • BioB آفلاین
                                BioB آفلاین
                                Bio
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #6367

                                مستیم و دل به چشم تو و جام داده ایم
                                سامان دل به جرعه فرجام داده ایم

                                محرم تری ز مردمک دیدگان نبود
                                زان، با نگاه ، سوی تو پیغام داده ایم

                                چون شمع اگر به محفل تو ره نیافتیم
                                مهتاب وار، بوسه بر آن بام داده ایم

                                دور از تو با سیاهی شب های غم گذشت
                                این مردنی که زندگی اش نام داده ایم

                                با یاد نرگس تو چون باران به هر سحر
                                صد بوسه بر شکوفه بادام داده ایم

                                وز موج خیز فتنه ، دل بی شکیب را
                                در ساحل خیال تو ، آرام داده ایم

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • BioB آفلاین
                                  BioB آفلاین
                                  Bio
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #6368

                                  می شناسمت
                                  چشمهای تو
                                  میزبان آفتاب صبح سبز باغهاست
                                  می شناسمت
                                  واژه های تو
                                  کلید قفل های ماست
                                  می شناسمت
                                  آفریدگار و یار روشنی
                                  دستهای تو
                                  پلی به رویت خداست

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  4
                                  • BioB آفلاین
                                    BioB آفلاین
                                    Bio
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #6369

                                    هر چند امیدی به وصال تو ندارم
                                    یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم

                                    ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
                                    در آینه ی چشم زلال تو ندارم

                                    می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
                                    جز عشق جوابی به سوال تو ندارم

                                    ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
                                    جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم

                                    از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
                                    با این همه راهی به وصال تو ندارم

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    4
                                    • BioB آفلاین
                                      BioB آفلاین
                                      Bio
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #6370

                                      نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن
                                      نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن

                                      ای نگاه تو پناهم ! تو ندانی چه گناهی ست
                                      خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن

                                      تو مده پندم از این عشق که من دیر زمانی
                                      خود به جان خواستم از دام تمنای تو رستن

                                      دیدم از رشته ی جان دست گسستن بود آسان
                                      لیک مشکل بود این رشته ی مهر تو گسستن

                                      امشب اشک من ازرد و خدا را که چه ظلمی ست
                                      ساقه ی خرم گلدان نگاه تو شکستن

                                      سوی اشکم نگهت گرم خرامید و چه زیباست
                                      آهوی وحشی و در چشمه ی روشن نگرستن


                                      این شعر و همه شعرای امروز :
                                      ♥ دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ♥

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      3
                                      • BioB آفلاین
                                        BioB آفلاین
                                        Bio
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #6371

                                        امشب غم تو در دل دیوانه نگنجند
                                        گنج است و چه گنجی که به ویرانه نگنجد

                                        تنهایی ام امشب که پر است از غم غربت
                                        آن قدر بزرگ است که در خانه نگنجد

                                        بیرون زده ام تا بدرم پرده ی شب را
                                        کاین نعره ی دیوانه به کاشانه نگنجد

                                        خمخانه بیارید که آن باده که باشد
                                        در خورد خماریم به پیمانه نگنجد

                                        میخانه ی بی سقف و ستون کو که جز آنجا
                                        جای دگر این گریه ی مستانه نگنجد

                                        مجنون چه هنر کرد در آن قصه ؟ مرا باش
                                        با طرفه جنونی که به افسانه نگنجد

                                        تا رو به فنایت زدم از حیرت خود پر
                                        سیمرغم و سیمرغ تو در لانه نگنجد

                                        در چشم منت باد تماشا که جز اینجا
                                        دیدار تو در هیچ پریخانه نگنجد

                                        دور از تو چنانم که غم غربتم امشب
                                        حتی به غزل های غریبانه نگنجد

                                        حسین منزوی

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        3
                                        • BioB آفلاین
                                          BioB آفلاین
                                          Bio
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #6372

                                          شب قدری که دمی پیش تو ماندم خوش بود
                                          کامی از عمر که همراه تو راندم خوش بود

                                          در خیالم که نه پرهیز و نه پروای تو داشت
                                          بوسه ها کز لب نوش تو ستاندم خوش بود

                                          و آن همه گل که نسیمانه به شکرانه ی تو
                                          چیدم از باغ دل و بر تو فشاندم خوش بود

                                          به چمنزار غزل با نی سحر آور خود
                                          وقتی آن چشم غزالانه چراندم خوش بود

                                          من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم
                                          که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود

                                          فالی از دفتر حافظ که برای دل تو
                                          زدم و آن غزل ناب که خواندم خوش بود

                                          گر چه با ساعت من ثانیه ها بیش نبود
                                          ساعتی را که کنارت گذراندم خوش بود

                                          حسین منزوی

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 317
                                          • 318
                                          • 319
                                          • 320
                                          • 321
                                          • 463
                                          • 464
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع