-
برای مامانم دعا کن ! داره شیمی درمانی میشه خب؟!
-
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
به جان مشتاق روی توست حافظ
تو را در حال مشتاقان نظر باد -
عاشق غم اسباب چرا داشته باشد
دارد همه چیز آن که تراداشته باشددل پیش تو مشکل سر ماداشته باشد
ما راچه کند آن که تراداشته باشدمجنون اگر از حلقه زنجیر کشد پای
این سلسله را کیست بپاداشته باشددر مرتبه دوستی آن کس که تمام است
با دشمن خود کینه چراداشته باشدبر آینه خاطر ما نیست غباری
گر یار سر صلح وصفاداشته باشدآن کس که دل از خلق رباید رخ کارش
در پرده که داند که چهاداشته باشدبا دانه محال است کند دست در آغوش
کاه من اگر کاهربا داشته باشددولت نه چراغی است که خاموش شود زود
فانوس اگر از دست دعا داشته باشدگفتی سر خود گیر و ازین کوی برون رو
این رابه کسی گوی که پا داشته باشدبی مغز بود دعوی آزادگی از سرو
تا پای به گل سر به هوا داشته باشدخار سر دیوار شود پنجه گلچین
گر چهره گل رنگ حیا داشته باشدتا سنگ بود در بغل و دامن اطفال
دیوانه غم رزق چرا داشته باشدزنگار کند در نظرش جلوه طوی
آیینه هر دل که جلا داشته باشدبی صحبت یاران موافق چه کند خضر
در ساغر اگر آب بقا داشته باشدوارستگی سایه ز خورشید محال است
مجنون تو زنجیر چرا داشته باشدصائب دو قیمت یک جلوه او نیست
گر جلوه او روی نما داشته باشد«صائب تبریزی»
-
من به آمار زمین مشکوکم:(
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
گفته بود آن شاعر :
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
آدم آنست که او را پدر ومادر نیست
من به آمار،به این جمع
و به این سطح که گویند پر از آدمهاست
مشکوکم
نکند هیچکسی اینجا نیست
من به آمار زمین مشکوکم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
من که می گویم نیست
گر که هست دلش از کثرت غم فرسوده ست
یا که رنجور و غریب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای در بند و اسیر
سرنگون مانده به چاه
خسته وچشم به راه
تا که یک آدم از آنچا برسد
همه آن جا هستند
هیچکس آن جا نیست
وای از تنهایی
همه آن جا هستند
هیج کس آنجا نیست
هیچکس با او نیست
هیچکس هیچکس
من به آمار زمین مشکوکم
من به آمار زمین مشکوک
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت:من تنهایم
هیچکس اینجا نیست
گفت:اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا می شکنم
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست
کیوان شاه بداغی -
بیچارهتر از عاشق بی صبر کجاست
کاین عشق گرفتاری بیهیچ دواست
درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست
در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست -
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو
در پرده میا با خود تا پرده نگردانم -
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن