-
نوشتهشده در ۱۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟
هوشنگ ابتهاج -
نوشتهشده در ۱۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط است
بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است
چشم امید به روی تو گشادن غلط است
روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است
وحشی بافقی -
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط maryam111 انجام شده
من به آمار زمین مشکوکم:(
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
گفته بود آن شاعر :
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
آدم آنست که او را پدر ومادر نیست
من به آمار،به این جمع
و به این سطح که گویند پر از آدمهاست
مشکوکم
نکند هیچکسی اینجا نیست
من به آمار زمین مشکوکم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
من که می گویم نیست
گر که هست دلش از کثرت غم فرسوده ست
یا که رنجور و غریب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای در بند و اسیر
سرنگون مانده به چاه
خسته وچشم به راه
تا که یک آدم از آنچا برسد
همه آن جا هستند
هیچکس آن جا نیست
وای از تنهایی
همه آن جا هستند
هیج کس آنجا نیست
هیچکس با او نیست
هیچکس هیچکس
من به آمار زمین مشکوکم
من به آمار زمین مشکوک
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت:من تنهایم
هیچکس اینجا نیست
گفت:اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا می شکنم
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست
کیوان شاه بداغی -
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰، ۱۶:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟
گره در روح و روانت به جهانت بزند؟احمد طیبی
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اوقات خوش آن بود
که با دوست به سر رفت...
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰، ۱۷:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند...
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰، ۲۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
لبخند تو خلاصه خوبیهاست
لختی بخند، خنده گل زیباست«قیصر امین پور»
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیچارهتر از عاشق بی صبر کجاست
کاین عشق گرفتاری بیهیچ دواست
درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست
در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست -
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط parisa khany انجام شده
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو
در پرده میا با خود تا پرده نگردانم -
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن -
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر تو باز نگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد!
-
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۶:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جانا ز فراقِ تو،
این محنتِ جان تا کی؟
دل در غم عشقِ تو،
رسوای جهان تا کی؟
️
-
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۶:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
|مولانا|
-
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#004c23)[شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟]
%(#004c23)[گره در روح و روانت به جهانت بزند؟] -
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#620000)[ماییم ک از باده بی جام خوشیم]
%(#620000)[هر صبح منوریم و هر شام خوشیم]
%(#620000)[گویند سرانجام ندارید شما]
%(#620000)[ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم] -
نوشتهشده در ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک روز رسد غمی به اندازه کوه
یک روز رسد نشاط اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است گلم
در سایه کوه باید از دشت گذشت
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بگو رکعت چندم رسیده است نماز؟
که با خیال تو مشغولم و حواسم نیست:)️
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوخت از درد جدایی دل به امید وصال
مرهم داغ دل امیدوار من کجاست؟:)️
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۲۸ آخرین ویرایش توسط Succinate انجام شده
دیگران چون بروند از نظر دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی️