سلام.
توی این تاپیک میخوام براتون کلهم اجمعین سجع رو آموزش بدم که دیگه نه من ترس این رو داشته باشم که بلدین یا نه، نه خودتون.
باید بگم که از یک جایی به بعدِ این معلومات مختص بچههای انسانیه. پس از همین الآن بگم. اگه میخواین بگین که ما که رشتهٔ فلانیم چرا باید اینا رو بخونیم، باید بدونین که همیشه دونستن بهتر از ندونستنه. همونطور که امسال توی آزمون نهایی بچهها سؤال سجع اومد و بچهها بلدش نبودن.
بریم سراغ توضیحات:
🔵 خود واژهٔ سجع به معنای آواز فاخته و قمریه.
🔵 به نثری که سجع داشته باشه، میگیم نثر مُسَجَّع یا آهنگین.
🔵 نثر آهنگین نثریه که مثل شعر از موسیقی و قافیه برخورداره. یعنی چی؟ نمونههاش رو توی کتاب با نثرهای سعدی زیاد دیدین.
«منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
ما سه نوع سجع داریم:
سجع مطرف، متوازی و متوازن.
(بچهها حواستون باشه کسی از بچههای تجربی و ریاضی انتظار نداره اسم سجعها رو بلد باشن. من فقط میخوام اینا رو با اسم و منظم یاد بگیرین تا قاطی نکنین. اینکه سجع رو بشناسین و تشخیص بدین عبارتی سجع داره مهمه. نه اینکه دقیقا اسمش رو هم بیان کنین)
توضیحات هرکدوم از سجعها:
🟢 سجع متوازی:
سجع متوازی زمانی اتفاق میوفته که کلمات سجع هم در وزن یکسان باشن و هم در قافیه (حروف پایانی)
(اگه براتون سواله که وزن چیه، مقدمات تاپیکی که من درمورد وزن دارم رو بخونین 👇🏻
https://forum.alaatv.com/post/2473397 )
مثلا:
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همهجا کشیده.
IMG_20240726_154458.jpg
با توجه به عکس دقت کنین بچهها:
۱) پس دقیقا انگار با یک بیت شعر و درواقع دو مصرع مواجهیم. برای همین کلمات رو زیر هم نوشتم.
۲) توی این جملات «رحمت و نعمت»،«همهجا و همه را» و «کشیده و رسیده» سجع متوازی دارن.
۳) کلمات «خوان و باران» و «بیدریغش و بیحسابش» هم سجع دارن ولی سجع متوازی نه. (جلوتر متوجه میشین چه نوع سجعی دارن)
🟢 سجع مطرف:
سجع مطرف زمانی اتفاق میوفته که کلمات فقط از لحاظ حروف قافیه یکسان باشن و از لحاظ وزنی، وزن یکسانی نداشته باشن.
مثلا:
محبت را غایت نیست. از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.
IMG_20240726_154522.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) «غایت و نهایت» سجع مطرف ایجاد کردن. چون وزنشون یکی نیست ولی حروف پایانیشون قافیه ایجاد میکنه.
۲) «نیست» مثل ردیف شعری عمل میکنه.
۳) عبارت «از بهر آنکه» در جملهٔ اصلی رو ننوشتم. چرا؟ چونکه قیده. لزومی نداره بنویسیمش. میخوایم سجع دو عبارت رو بررسی کنیم.
۴)«محبوب و محبت» هیچ سجعی ندارن.
🟢 سجع متوازن:
سجع متوازن زمانی اتفاق میوفته که کلمات وزنشون یکی باشه ولی حروف پایانی یکسانی نداشته باشن.
مثلا
گاه از دیدن خط مکتوب مُنتعش و گاه از ندیدن روی مطلوب مُشتعل
IMG_20240726_154539.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) کلمات «مشتعل و منتعش» و «خط و روی» دارای سجع متوازن هستن.
۲) کلمات «مطلوب و مکتوب» دارای سجع متوازی هستن.
این سه نوع سجع و تمام.
دیگه با دونستن این موارد، باید بتونین در مقابل نثرهایی که چشمتون بهش میخوره، آمادهٔ پیدا کردن سجع باشین و سجع براتون چیز عجیب و دور از ذهنی نباشه.
میتونین به عنوان تمرین، سجعهای عبارت «منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» رو توی کامنتای پست بنویسین.
موفق باشین ♥
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دوازدهم
@یازدهم
@دهم
PicsArt_06-08-06.32.26.jpg
PicsArt_06-08-06.32.42.jpg
PicsArt_06-08-06.34.27.jpg
نگاه که میکنم، سؤالی رو نیازی نیست که توضیح اضافهتر بدم. اما حتما به نمونه سؤالات نگاه کنید بچهها. آگاهی داشته باشید از اینکه با چی طرف خواهید بود بهتون کمک میکنه.
اگر سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.31.37.jpg
PicsArt_06-08-06.31.54.jpg
PicsArt_06-08-06.32.14.jpg
PicsArt_06-08-06.33.29.jpg
PicsArt_06-08-06.34.09.jpg
توضیحاتی که احساس میکنم نیازه بگم:
سؤال ۱۵) -
سؤال ۱۶) برای مورد ب اگر کنایه رو هم نوشته باشید و مصحح باانصاف باشه میتونه نمره رو بهتون اختصاص بده. علاوه بر اینکه این پاسخنامه هم درحال حاضر پاسخنامهٔ قطعی آزمون نیست و ممکنه کنایه هم به این پاسخنامه اضافه بشه.
سؤال ۱۷) اصلا صورت سؤال داره تقلب میده. آرایهٔ بارز حماسه جز اغراق چیه؟!
سؤال ۱۸) -
سؤال ۱۹) -
سؤال ۲٠) -
سؤال ۲۱) بخایید دندان به دادن کین یعنی با دندان نفرت جوید. با کنایه بخوایم بگیم، یعنی از طرف نفرتزده شد.
از فرط هیجان لُکّه دویدن... لُکّه دویدن جوریه که نه میدوی نه قدم میزنی. یک جور شوق و ذوقی داخلش هست. تند راه رفتن رو میگن.
سؤال ۲۲) صبح این مطلب رو به بچهها توضیح دادم. هستم و مستم در صورت سؤال قافیهست. پس قالب مثنویه. یکی از بچهها گفت خب ممکنه بیت اول یک غزل باشه. حرف درستیه. اما صورت سؤال چهار کلمهٔ مهم داره. «لیلی و مجنون» و «داستان منظوم». حتی اگر ندونید کل لیلی و مجنون مثنویه، اینکه بدونید با داستان منظوم طرفید، به قطع با مثنوی طرفید. بهترین و درستترین قالب برای داستانهای بلند نوشتن مثنویه. با قالبهای دیگه به هیچ وجه نمیشه داستان طولانی نوشت. دلیلش هم مشخصه. تمام شدن قافیه.
پس سر امتحان مهمتر از هرچیز دیگه اینه که حواس جمع باشین.
سؤال ۲۳)«حضور سنگین». «جواب تلخ».
سؤال ۲۴) -
سؤال ۲۵) -
سؤال ۲۶) -
سؤال ۲۷) عذرخواهم ولی قسمت الفش واقعا وحشیه =))))
و باقی قسمتا آنچنان عجیب نیستن. خصوصا که اگر وزن اشعار رو بشناسید، کما اینکه من قبلا هم تاپیکش رو زدم، به راحتترین شکل ممکن گزینهٔ جیم رو جواب میدین.
درنهایت به عقیدهٔ من ۸ سؤال آسون، ۳ سؤال متوسط و ۲ سؤال سخت توی این قسمت وجود داره و این رو برای دوستانی مینویسم که بیخود و بیجهت استرس دارن!
سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.29.40.jpg
PicsArt_06-08-06.31.16.jpg
PicsArt_06-08-06.33.00.jpg
این سؤالات چون بیشتر جنبهٔ حفظ کردنی داره و نه تحلیلی و درواقع خود پاسخنامه برای پاسخ گرفتن کفایت میکنه، من خیلی توضیح خاصی ندارم. صرفا مطالبی که احساس کنم لازمه مرور کنم براتون رو بازگو میکنم.
سؤال ۱) حواستون به تیپ سؤال باشه بچهها. من خودم اول موقع خوندن فکر کردم باید در حد عبارت دو کلمه پیدا کنم که ترادف معنایی دارن.
سؤال ۲) گَشَن معنی فلح، نر هم میده ولی اینجا معنی انبوه داره.
سؤال ۳) -
سؤال ۴) حواستون هم باشه که سَباحت یعنی شنا کردن
سؤال ۵) حواستون باشه که مُهْمَل یعنی حرف پوچ و بیارزش، اراجیف... که اصلا شکل خوندنش هم با مَحمِل فرق داره.
اینم بگم که به صفیر هم دقت کنید. صفیر یعنی آواز و بانگ، سفیر یعنی رسول و فرستاده.
سؤال ۶) تفاوت زهاب و ذهاب رو هم در نظر داشته باشین. ذهاب یعنی رفتن.
سؤال ۷) اینجا محضر یعنی «استشهادنامه». درحال حاضر دچار تحول معنایی شده. پس برای همین با «اختلاف» اتفاق یکسانی داره.
سؤال ۸) اصلا صفت بیانی چیه؟!
صفت بیانی صفتیه که چگونگی، حالت، فاعلی یا مفعولی بودن یک اسم رو برای ما توضیح میده که چند شکل داره:
صفت ساده: مثل خوب، مهربان، آسوده و...
صفت فاعلی:
فاعلیها از ترکیب بن مضارع افعال با پسوندهایی مثل «ـَنده، گار، گر، ار، ان و...» ساخته میشه. مثل چی؟
آفریدگار، بیننده، گوینده، کارگر و الی آخر...
صفت مفعولی:
این دفعه رو بن ماضی رو داریم و به آخرش «ـه» اضافه میکنیم. مثل چی؟
نوشته، گفته، پخته، سوخته و الی آخر...
صفت نسبی:
وقتی به کار میره که چیزی رو به کسی نسبت بدیم. معمولا هم اسامی و ضمایر با پسوندهای «ان، گان، یان، ی و...» ترکیب میشن. مثل چی؟
ایرانی، سیاهی، نامی، قربانی و الی آخر...
الآن توی مثالای بالا، اینجوری میشه:
منسوب به ایران
منسوب به سیاه
منسوب به نام
منسوب به قربان
صفت لیاقت:
لیاقت هم وقتیه که داریم به چیزی لیاقت چیزی رو اطلاق میکنیم. معمولا با همون «ی» به کار میره. یه طورایی، انگار داریم لیاقت رو بهش نسبت میدیم! مثل چی؟
خوردنی، دیدنی، بوسیدنی، بوئیدنی و الی آخر...
حالا برگردیم به سؤال!
یک رو ببینید:
سحرزاد
زخمدار
جهانآفرین
نیلیپوش
به سه تای آخری میگیم صفت مرخم. یعنی چی؟ مرخم یعنی دمبریده.
اینا در اصل صفت فاعلی بودن. به این شکل:
زخمدارنده
جهانآفریننده
نیلیپوشنده
و اون آخرشون حذف شده. پس اینا یه نوع صفتن و سحرزاد جوابه.
و توی مورد ب
ایرانی
کبریایی
شکاری
صفت نسبی هستن.
درحالی که قطعا نورانی به معنی منسوب به نوران نیست.
سؤال ۹) -
سؤال ۱٠) -
سؤال ۱۱) -
سؤال ۱۲) الف) صادقانه بخوام بگم خود من سر جلسه اگه با این سؤال مواجه بشم درود میفرستم بر اموات طراح. چونکه اصلا مشخص نیست دقیقا داره چی میپرسه و چی میخواد! بگذریم...
ب) واو وا ربطه.
زره لخت لخت است و قبا چاک چاک است.
ج) -
سؤال ۱۳) -
سؤال ۱۴) -
آسون یا سخت بودن سؤالا رو میخواستم مشخص کنم که الکی دلتون نلرزه از سؤالا.
ولی خب به نظزم توی قلمروی زبانی و املا سختی و آسونی مشخص کردن غلطه. چونکه بسته به حفظیاتتونه و ممکنه از مطالعه و دانش مطالعاتی بیاد. اما سر دو قلمروی بعدی مشخص میکنم...
اگر سؤالی بود بپرسید.
@یازدهم
@دوازدهم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
آموزش آرایه های ادبی
-
آرایه تضاد درکدام گزینه بیشتر است ؟
1)شده بر بدی دست دیوان دراز
ز نیکی نبودی سخن جز به راز2)نهان گشت آیین فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان3)بدان بی بها ناسزاوار پوست
پدید آمد آوای دشمن ز دوست4)هنر خوار شد ، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزندنوع تست : سنجش
سال تست:83
سطح تست : ساده در حد بادمجون
کلید تست:گزینه 4
%(#ff0000)[تحلیل گزینه ها:]
1-بدی و نیکی
2-نهان گشت و پراگنده شد/ فرزانگان و دیوانگان
3-دشمن و دوست
4-هنر و جادویی/خوار و ارجمند/ نهان و آشکارا/ راستی و گزند
کلمه ی خاصی هم ک نداش !!!خدایی سوالاش نوشتن نداره از بس سادس !!! ولی خب چه کنم ک در این حد طرح میکنن سوالارو ....
اگه خودم طراح بودم شخصا یه متن 5 خطی مینوشتم میگفتم مترادف متضاد پیدا کنین !!! -
در همه ی بیت ها به استثنای بیت ...، آرایه ی تضاد دیده می شود.
- هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من ، وز دل من آن نرود
2)شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست3)بگویم تا بداند دشمن و دوست
که من مستی و مستوری ندانم4)ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همینوع تست: سنجش
سال تست:87
سطح تست : ساده
کلید تست:گزینه 4
%(#ff0000)[تحلیل گزینه ها:]
1-برود و نرود
2-بنشست و برخاست
3-دوست و دشمنمستور و مسکین رو هم که قبلا معناهاش رو گفتم براتون !
همون پست اول مثال پنجم - هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
-
در کدام مصراع صنعت تضاد وجو دارد؟
1)چهره پرچین و جبین پرآژنگ
2)سینه بدرید و دل آورد به چنگ
3)شهد در کام من و توست شرنگ
4)مست از باده و دیوانه ز بنگ
نوع تست :سنجش
سال تست :78
سطح تست: ساده هست درواقع تو این تست با رد گزینه راحت میشه جواب داد اگر جزو دسته ای هستید که معنی واژه هارو نمیدونید این تست رو ببینید برای یه لحظه گیج میشید اما حتی اگر بلد هم نباشید اینجا میشه رد کرد و به جواب رسید. و تضاد در گزینه 3 کاملا مشهود هست .
کلید تست: گزینه 3
شهد و شرنگ
%(#ff0000)[فرهنگ معین:]
%(#b300ff)[جبین=] پیشانی ،یک طرف پیشانی
%(#b300ff)[جُبّین=] طبق چوبین ،سله
%(#b300ff)[آژنگ=] 1-چین و شکن روی پوست
2-گره،خم
3-چروکی که در جامه افتد.
4-موج کوچک
یه مثال از شعر فرخی:
%(#1d8f47)[بزرگواری و کردار او و بخشش او / ز روی پیران همی برد آژنگ]
%(#bb0cf0)[شَرَنگ=] 1- سم ، زهر
2-هرچیز تلخ
3-حنظل
%(#8800ff)[بَنگ=] 1 - شاهدانه .
2 - گردی که از کوبیدن برگ ها و سرشاخه های گلدار شاهدانه می گیرند که به خاطر داشتن مواد سمی مخدر است ، حشیش .%(#ff0000)[فرهنگ عمید:]
%(#b300ff)[جبین=] پیشانی
%(#b300ff)[جمع جبین= جبنا=(قدیمی)] = ترسو
%(#b300ff)[آژنگ=] چین و چروکی که در چهره یا بین دو ابرو به دلیل پیری یا خشم پیدا شود
%(#bb0cf0)[شَرَنگ=] زهر
یه مثال از شعر انوری:
%(#43b051)[تیر ستم فلک خدنگ است /شهد شره جهان شرنگ است ]
%(#8800ff)[بنگ=]
۱. (زیستشناسی) گیاهی یکساله که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته میشود؛ شاهدانه.
۲. گَردی مخدر که از سرشاخهای این گیاه گرفته میشود و بهصورت تدخین یا خوردن مصرف میشود. -
واژه های تمام گزینه ها به جز گزینه ی .......با هم تضاد دارند.
1)شهد و شرنگ
2)آژنگ و ننگ
3)اوج و حضیض
4)تشویش و تسکیننوع تست: آزمایشی گزینه دو
سال تست:82
سطح تست: ساده
کلید تست:گزینه 2
%(#ff0000)[تحلیل:]
شرنگ(زهر) و شهد(عسل)اوج و حضیض(جایی که پست باشه )
تشویش(نگرانی) و تسکین (آرامش)
-
در کدام گزینه صنعت طباق نیست؟
1)دیو چو بیرون رود فرشته در آید
2)سخن کم گوی و چون گویی نکو گوی
3)صالح و طالح متاع خویش نمودند
4)گمان بد مبر بر کس نکو برنوع تست: سراسری انسانی
سال تست:69
سطح تست: هیچی نگم بهتره
کلید تست: گزینه 2
%(#ff0000)[تحلیل گزینه ها:]
1)دیو و فرشته
3)صالح و طالح (بدکار)
4)بد و نکو%(#ff0000)[فرهنگ معین:]
%(#bf00ff)[طالع=]
1 - طلوع کننده . 2 - بخت ، اقبال .
%(#bf00ff)[صالح=]
1 - نیکوکار.
2 - شایسته ، درخور.
3 - لایق .
4 - دارای اعتقاد و عمل درست دینی .
جمع=. صالحین .
%(#bf00ff)[متاع=] اسباب ، کالا.%(#ff0000)[فرهنگ عمید:]
%(#bf00ff)[طالع=]
۱. [مجاز] بخت؛ اقبال؛ سرنوشت.
۲. جزئی از منطقةالبروج در افق شرقی که قدما معتقد به نحوست یا سعادت آن در زمان مورد نظر خود بودهاند.
۳. [قدیمی] تفٲلی که از طلوع ستاره بزنند راجع به سعد یا نحس.
۴. (صفت) [قدیمی] طلوعکننده.
⟨ طالع میمون: [قدیمی، مجاز] طالع مبارک؛ طالع خجسته؛ طالع فرخنده؛ بخت فرخنده؛ طالع سعد؛ طالع مسعود؛ طالع همایون.
%(#bf00ff)[صالح=]
۱. نیکوکار.
۲. (صفت) شایسته؛ درخور.
۳. (صفت) نیک.
۴. [مقابلِ فاسد] پایبند به اصول اخلاقی و مذهبی.
%(#bf00ff)[متاع=]
(اسم) [عربی، جمع: اَمتِعَة] آنچه بتوان خرید یا فروخت؛ کالا؛ اسباب؛ مال.
%(#bf00ff)[مُطاع=]
(صفت) [عربی] کسی که مردم از او فرمانبرداری و اطاعت کنند؛ اطاعتشده؛ فرمانبردهشده. -
در کدام مصراع صنعت طباق وجود ندارد؟
1)به طاعت خوی کن و ز معصیت دور
2)که خود در سوختن مانی شب وروز
3)که ندهد طاعتت با معصیت نور
4)مکن از کینه ی کس سینه پر سوزنوع تست :سراسری تجربی
سال تست : 69
سطح تست : کدو تنبل
کلید تست:گزینه 4
%(#ff0000)[تحلیل گزینه ها:]- طاعت و معصیت
- شب و روز
- طاعت و معصیت
%(#ff0000)[فرهنگ معین:]
%(#d500ff)[طاعت=] 1 - فرمانبرداری کردن
.2 - عبادت کردن
.3 - فرمانبرداری .
4 - عبادت .
%(#d500ff)[طاعت ور=] فرمانبردار.%(#d500ff)[طاعات جِ طاعت ؛ بندگی ها، عبادات .
%(#d500ff)[خوی=] عادت ، خصلت .،عرق
%(#ff0000)[فرهنگ عمید:]
%(#d500ff)[طاعت=]
(اسم مصدر) [عربی: طاعَة، جمع: طاعات] ۱. اطاعت کردن؛ فرمان بردن؛ فرمانبرداری کردن.
۲. عبادت.
۳. [قدیمی] فرمانبرداری.
%(#d500ff)[طاعت پیشه=] (اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] ۱. مطیع؛ فرمانبردار.
۲. آنکه طاعت و عبادت را پیشۀ خود سازد.
%(#d500ff)[خوی=]
(اسم) [قدیمی] مایعی که از غدههای زیر پوست بدن تراوش میکند؛ عرق. ،خو -
در کدام گزینه صنعت طباق نیست؟
1)بر خسک و خار، همچو بر گل و سوسن
2)بیگانه شد ز خود که شود آشنای غیر
3)جان ها فدای آن که به جان شد فدای غیر
4) نو شده ای نو شده کهنه شود آخرنوع تست:سراسری ریاضی
سال تست:69
سطح تست:کلا مسخرمون کردن با این سوال....سطحش فوق بادمجون
کلید تست:گزینه 3
%(#ff0000)[تحلیل گزینه ها:]
1)خسک و خار و گل و سوسن
2)بیگانه و آشنا
4)نو و کهنه
همشونم تضاد ظاهری دارن دیگه واضحه !
%(#ee00ff)[خَسَک=]
1 - خار کوچک . 2 - خس ، خار. 3 - خار سه پهلو. 4 - خار فلزی سه گوش که در زمان جنگ سر راه دشمن ریزند.
در هر دو فرهنگ به این معنی -
%(#00aeff)[و اما میریم سراغ سخت ترین سوالی که از آرایه تضاد طرح شده به قدری این سوال سخته که افرادی انگشت شمار قادر به پاسخ دادن به آن هستند!!!]
کدام دو کلمه در بیت"ما عیب و نقص خویش و کمال و جمال غیر/پنهان نمونده ایم چو پیری پس خضاب" متضاد نیستند؟1)خویش، غیر
2)عیب،جمال
3)نقص، کمال
4)پنهان ،پسدیدید چقدر سخته؟؟؟ عمرا اگه باورتون میشد از تضاد بشه همچین سوال سختی طرح کرد !!! ولی زهی خیاااااااااااال بااااااااااااااااطل !!!
نوع تست : سنجش(اصلا از سنجش توقع نداشتم همچین سوالی سختی طرح کنه بابا بچه های مردم میخوان برن دانشگاه نمیخوان بشینن تو خونه ک یه سوال طرح کنید بشه جواب داد ... مورد داشتیم سال 81 فقط 10 نفر اول سنجش تونسته بودن این سوالو جواب بدن خخخخ)
سال تست:81
سطح تست: بسیااااااااااااااااااااااااار دشواااااااااااااااااااااااار
کلید تست: همون عده ی انگشت شماری که جواب دادن گزینه 4 رو انتخاب کردن!!!
تحلیل گزینه ها : من همینجا به نشانه اعتراض سکوت میکنم !!!
اطلاعات اضافه:
فرهنگ معین و عمید
%(#bf00ff)[خضاب]= حنا،آن چه موی سر و صورت یا پوست بدن را با آن رنگ میکردند. -
خب این آرایه ساده هم تموم شد
مجدد خدمتتون بگم جهت یادآوری
طبق قرارمون از آرایه های خیلی ساده شروع میکنیم تا کمتر روش وقت بذاریم
دست آخر میرسیم به تشبیه و مجاز و اینا که بیشتر وقت میبره
و در آخر هم تستای ترکیبی
و بگم که یه جزوه خیلی خوب تو نظرمه که براتون بنویسم
البته زمان لازم داره چون خیلی وقت میبره ....حجمش زیاده ...
و فعلا فقط راجع به آرایه هست....راجع به بقیه مباحث ادبیات قولی نمیدم ...ولی تو فکرش هستم و سعیمو میکنم .
و بگم که به امید خدا بعد اینکه آرایه ها رو تموم کردیم گاهی شعر مینویسم حالا از حافظ سعدی مولانا و... و آرایه هاشو مشخص میکنیم که حسابی جا بیوفته .... به امید خدا اگه بتونم زود پیش برم که اینا رو هم وارد جزوه میکنم و یه دفعه به دستتون میرسونم اگر نشد .....گاهی اینجا واستون مینویسم .
حالا بعدش یه پرسشی هم دارم ازتون وقتش که رسید
اگر خواستید توضیح بیت هاشون ومفهوم اینارم براتون بذارم یا فقط آرایه و کلمات دشوار باشه....حالا اینارو به وقتش ازتون میپرسم انشاالله اگر بتونم برنامه رو جور کنم .
خب همگی موفق باشید
و بقیه آرایه های ساده هم تو راهه...و بی صبرانه منتظرم برسیم به اون سختا... -
-
-
%(#ff00b3)[اسلوب معادله]
%(#00fbff)[یه تعریف ساده] :یک مصرع را بتوان مصداقی برای مصرع دیگر در نظر گرفت عاغا حالا به چه شرطی به شرطی که یک) ادامه هم نباشن ،وابسته هم نباشن، دلیل هم نباشن در یک موضوع هم نباشن ینی کاملا بی ربط باشن ولی مصداقی واسه هم باشن اگر بتوان بر سر مصرع دوم %(#4e5270)[حرف ربط که یا هر حرف وابسته ساز دیگه ای] بیاید اسلوب معادله نیس اینجا دانش اموزی که باهوش باشه نمیاد فورا تو مصراع دوم %(#4e5270)[که] دید فورا نمیاد بگه این اسلوب معادله نیس شاید که به معنی چه کسی باشه شاید که حرف ربط وابسته ساز نباشه اسلوب معادله تنها ارایه ی ادبی که فقط مختص شعر است همان طور که سجع مختص نثر است تو اسلوب معادله می تونیم جای دو مصرع رو عوض کنیم یا بین دو مصرع همان طوری که (=) بکار ببریم تو اسلوب معادله برخی واژه ها در مصرع دووم معادلی برای واژه های مصرع اول هستن
%(#ff0000)[مثال]: آدمی %(#f59f00)[پیر] چو شد،%(#d000f5)[حرص] %(#00f552)[جوان می گردد]/ %(#d000f5)[خواب] در وقت %(#f59f00)[سحر گاه] %(#00f552)[گران میگردد]
الان اینجا ببینید بین دو مصرع میتونیم همان طوری که بیاریم دوتا مصراع مصداقی ان واسه هم واژه های معادل رو هم تو هر مصرع مشخص کردم(مثالاش تو کتابا و تستا زیادن بیشتر تست حل کنید بعد یه مدت روون میشید)
%(#ff00b3)[حسن تعلیل]
حسن ینی زیبا، تعلیل ینی علت اوردن پس حسن تعلیل ینی اوردن علتی زیبا، ادبی و غیر واقعی برای امری
وقتی به بیت نگاه می کنیم ببینیم این ارایه رو داره یا نه اولین سوالمون این باشه که ایا علتی برای موضوعی ذکر شده است یا نه دوم اینکه اون علت از لحاظ علمی یا منطقی مربوط به اون موضوع است یا نه
مثال %(#3700ff)[:خون دل مشتاقان خوردست لب لعلت /سرخست لبت اینکه منکر نتوان کرد]
اینجا میگه دلیل سرخی لبات خوردن خون مشتاقانه.... نه دلیلش غیر واقعی و ادبیه
%(#3700ff)[پنبه را گفتم چه شد چون گل شگفتی/ گفت دوش خواب دیدم بر تن محبوب پیراهن شدم]
ذوق ادبی شاعر رو ببینید ایا دلیل شگفتن پنبه اینکه می خواد پیراهن بشه بر تن محبوبه؟ نه دلیل غیرواقعی اوورده
%(#2200ff)[از حکیمی پرسیدن که چرا استماع تو از نطق زیادت است گفت زیرا که مرا دو گوش دادند و یک زبان]
خب اینجا علت اورده از دید علمی این درست نیس اما یه دلیل زیبا اورده و غیر واقعی
%(#3700ff)[تا چشم بشر نبینتت روی/ بنهفته به ابر چهره دلبند]
%(#1b0c82)[گاهی اگه جای دو مصرع رو عوض کنیم راحت تر میشه به منظور شاعر پی برد] مثل همین بیت( بنهفته به ابر چهره دلبند تا چشم بشر نبینتت روی )
اینجا دلیل اینکه قله دماوند معمولا ابر پوشه علت ذکر شده که مردم اونو نبینن ...
%(#3700ff)[ز ان که همرنگ روی دشمن اوست/ ننهد در خزانه هیچ ذهب]
در مورد یه فرد ثروتمند میگه که در خزانه طلا نمی نهد طلاهاشو میبخشه چون که طلا، سکه همرنگ روی دشمناشه که از ترس زرده چهرشون میوفته به همین دلیل تلاهاشو میبخشه اینجام حسن تعلیل داره
در حد خیلی ساده پارسال واسه خودم نوشته بودم گفتم قبل رفتن بزارم اینجا شاید به دردتون خورد
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا و @دانش-آموزان-آلاء