-
مرا هزار امید است و هر هزار تویی!
شروع شادی و پایان انتظار توییبهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار توییدلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار توییشهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار توییجهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زانهمه دشمن چو دوستدار توییدلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار توییسیمین بهبهانی
-
می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب رامحو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب رابی تابم آنچنانکه درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب رابایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب راحتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب راای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پُرسشی چه نیازی جواب راقیصر امین پور
-
یعنی گلی که بر سر شاخه ببویمت؟
یا آن شراب نابی و باید بنوشمت؟
اصلاً چه حرفهای مفت که در شعر می زنند!باید تو را بغل نموده و محکم ببوسمت!
-
سحر دیدم ز لب پنجره خورشید تابید
مشرق بود اونجا و دلدارم میتابید
روی چون مه ش با نور خورشیدیش
عشق را جوشش آرد گرمی لب هایش -
هرچه آید به سرم باز بگویم گذردوای از این عمر که با میگذرد ، میگذرد !
-
زندگی همین حالاست...
-
یوسف،
به این رها شدن از چاه دل مبند،
اینبار میبرند ک زندانی ات کنند،
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست،
از آن نقطه ای بترس ک شیطانی ات کنند، -
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.فریدون مشیری
-
-درداگرسینه شکافدنفسی بانگ مزن....
-دردخودرا به دل چاه مگو
-استخوان تو اگر آب کندآتش غم...
-آب شو آه مگوو.... -
به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند ، بی اعتنا باشید
آنها به همانجا تعلق دارند
یعنی دقیقا پشت سر شما -
فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمیشود ... -
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟ -
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ... -
من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفشهایم هی جفت میشوند
کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره یِ قرمز را ، وقتی که خواب نبودم دیده ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچ کس نیست مثل پدرنیست
مثل اِنسی نیست
مثل یحیی نیست
مثل مادر نیست
و
%(#f04fd5)["مثل آن کسی ست که باید باشد"]#فروغ فرخزاد