خانواده
-
amirreza elahi 0 در خانواده گفته است:
در اتاق رو قفل کن .
در اتاق رو قفل کنه ممکنه کولر روشن باشه و گرمش میشه اون موقع... به این فکر کردی... جدای از اون یکی دو روز نیست ک ساز مخالف بزنه یک سال درس هستش...
المپیادیانوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط Amirreza Vafaei Moghadam انجام شدهو خلاصه میخوام بگم دنبال حل اساسی اختلافات باشین...
جدی بگیرید از همین اول... یکی دو هفته نیست ک... کنکوری هستی -
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم@m-sina سلام
حرف هاشون برات مهم نباشه یا یه بار بشین با مامانت صحبت کن بهشون بگو بگذارید من حرف هام رو بزنم بعد شما بگید در مورد درس خوندنتون و..... -
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم@m-sina دوست عزیز شما یک بت را در ذهن خود درست کرده اید که هروقت مادرت بهت اینارو میگه ضربه روحی میبینی ،بنظرم شما باید عادی رفتار کنید و زیاد به انها اهیمت ندی ، من هم صد برابر تو از خانواده ام اینارو میشنوم ولی فقط از گوش سمت راست میاد از سمت چپ میره خخخ
.آدم اگه خودش درسخون باشه خانواده خودش متوجه میشه و دیگه سمت تو نمیان ...تجربه کردم ، بهتره از لحظات زندگی خودت بهترین تلاش و استفاده ببری نه اینکه به این چیزهای کم اهمیت ،اهمیت دارشون کنی .توکلت به خدا باشه خدا اون بالاست .(:
-
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشمنوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-sina بهترین کار اینه که توجه نکنید میدونم سخته ولی باید بهش فکر نکنید
این خوبه که مادر من بعضی اوقات میگه
تو زندکی به هیچ جا نمیرسی
یعنی مادر شما کنکور رو میگن مادر من کلا میگه زندگی ت هیچی
ولی خب از سر دشمنی نمیگن که از سر دلسوزی هستش و اینکه کاری کنن به خاطر فشار اونا بیشتر بخونبم
به هر حال توجه نکنید ... -
سلام
بیبن من برای این مشکل یک کارمی کردم یک دفتر برمیداشتم داخش افکار می نوشتم این طوری باعث میشد افکار پراکنده نشه -
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشمالمپیادیانوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۹:۱۸ آخرین ویرایش توسط Amirreza Vafaei Moghadam انجام شده@m-sina
%(#ff0000)[بچه ها همه میگن بیخیال باش ولی بنظر من باید حلش کنی و اتفاقا نباید بیخیال باشی و شدیدا با نظرات بعضیا مخالفم]وگرنه هر روز باید تحمل کنی این موارد رو... همین ک این زیر هم گفتم... بنظرم با هم برین پیش روانشناس باهاش مشورت کنید برای حل اساسی این موارد... تا ن سیخ بسوزه ن کباب... برای بهترین رتبه با تمام تمرکز بجنگی
-
در اتاق رو قفل کن .
-
سلام
بیبن من برای این مشکل یک کارمی کردم یک دفتر برمیداشتم داخش افکار می نوشتم این طوری باعث میشد افکار پراکنده نشهالمپیادیانوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط Amirreza Vafaei Moghadam انجام شده@dr-ali-110 در خانواده گفته است:
سلام
بیبن من برای این مشکل یک کارمی کردم یک دفتر برمیداشتم داخش افکار می نوشتم این طوری باعث میشد افکار پراکنده نشهمنم خیلی این کار رو میکنم
-
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشمنوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۹:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-sina سلام خب ببین نگو حق با منه و خانوادم دارن به من زور میگن یا ناامید میکنن ، شاید حق با اوناست . (حالا باز من نمیدونم میگم شاااید)
مادرت صلاحت رو میخواد و من داشتم حرفت رو میخوندم ، گفتم شاید اون موقعی که مامانت میاد اتاق تو گوشی دستته یا مسغول گِیم و ... هستی وگرنه گیر نمیداد بهت .
اگه هم اونموقع داری درس میخونی و مامانت چیزی گفت ، خیلی یواش بهش بگو مامان من میدونم چه جوری درس بخونم و سعی میکنم بهتر بشم و برنامم رو درست تر کنم و ... .
بهش بگو که نمیتونم روز اولی که تلاش میکنم ۱۰ ساعت درس بخونم . باید به صورت پله ای بخونم یعنی روز اول ۵ ساعت ، روز دوم ۶ ساعت ، روز سوم ۷ساعت و ... .
بگو که هر چیزی زمان میبره و نمیشه که من اول بسم الله مثل این نابغه ها رفتار کنم و ... .
هر چیزی و هر کاری با قرم های کوچیک شروع میشه .
به نظرم اگه با صدای اروم براش مثال های اینجوری بزنی قانع بشه . ( صداتو بالا نبر که مامانت عصبانی بشه ، اروم بگو تا بهت گوش کنه )فکر نکن فقط خودت از اینجور مشکلات داری .
به هر حال همهههه کنکوری ها اینجور مشکلات رو دارن .
حالا یکی تو خونه سر و صدای بچه رو داره ، یکی غرغر ، یکی همسایهی پر سر و صدا و ... .
ناشکری ام نکن و اصلا به خودکشی اینا فکر نکن که خدا با توعه .
اگر تو مسیر تلاش کردن هستی پس بهش میرسی .
راستی از این مقاله و کتاب های خودشناسی رو بخونی میتونی به راحتی به حرف های منفی و هر چیزی که اذیتت میکنه اهمیت ندی .
موفق باشی . -
من جای شما بودم با حرفای مادرم خیلی بهم بَر میخورد و عصبانی میشدم و یه تلنگری بهم وارد میشد که جوری درس بخونم که بهش ثابت کنم حرفش اشتباهه واز حرفایی که زده پشیمون بشه و شروع به تشویق کردنم بکنه
از امروز شما هم جوری درس بخون که هر وقت مادرت وارد اتاق میشه از حرفایی که قراره بزنه پشیمون بشه -
بیبین داداش توی این دنیا کسی برای تو تره هم خرد نمی کنه باید خودت مسیر زندگی پیدا کنی چون این تازه ابتدای مسیر تو ....
اگه با حرف مادرت ناراحت بشی . توی زندگی چطور میخواهی ادامه مسیر زندگی پیش ببری به قول معرف نمیشه دهن مردم بست باید میسر ادامه بدی و به حرف مردم توجه نکنی -
@m-sina سلام خب ببین نگو حق با منه و خانوادم دارن به من زور میگن یا ناامید میکنن ، شاید حق با اوناست . (حالا باز من نمیدونم میگم شاااید)
مادرت صلاحت رو میخواد و من داشتم حرفت رو میخوندم ، گفتم شاید اون موقعی که مامانت میاد اتاق تو گوشی دستته یا مسغول گِیم و ... هستی وگرنه گیر نمیداد بهت .
اگه هم اونموقع داری درس میخونی و مامانت چیزی گفت ، خیلی یواش بهش بگو مامان من میدونم چه جوری درس بخونم و سعی میکنم بهتر بشم و برنامم رو درست تر کنم و ... .
بهش بگو که نمیتونم روز اولی که تلاش میکنم ۱۰ ساعت درس بخونم . باید به صورت پله ای بخونم یعنی روز اول ۵ ساعت ، روز دوم ۶ ساعت ، روز سوم ۷ساعت و ... .
بگو که هر چیزی زمان میبره و نمیشه که من اول بسم الله مثل این نابغه ها رفتار کنم و ... .
هر چیزی و هر کاری با قرم های کوچیک شروع میشه .
به نظرم اگه با صدای اروم براش مثال های اینجوری بزنی قانع بشه . ( صداتو بالا نبر که مامانت عصبانی بشه ، اروم بگو تا بهت گوش کنه )فکر نکن فقط خودت از اینجور مشکلات داری .
به هر حال همهههه کنکوری ها اینجور مشکلات رو دارن .
حالا یکی تو خونه سر و صدای بچه رو داره ، یکی غرغر ، یکی همسایهی پر سر و صدا و ... .
ناشکری ام نکن و اصلا به خودکشی اینا فکر نکن که خدا با توعه .
اگر تو مسیر تلاش کردن هستی پس بهش میرسی .
راستی از این مقاله و کتاب های خودشناسی رو بخونی میتونی به راحتی به حرف های منفی و هر چیزی که اذیتت میکنه اهمیت ندی .
موفق باشی .نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهYegane Dehqan به خدا همه این روش هارو امتحان کردم. در آخر اون حرف خودشو میزنه
-
بیبین داداش توی این دنیا کسی برای تو تره هم خرد نمی کنه باید خودت مسیر زندگی پیدا کنی چون این تازه ابتدای مسیر تو ....
اگه با حرف مادرت ناراحت بشی . توی زندگی چطور میخواهی ادامه مسیر زندگی پیش ببری به قول معرف نمیشه دهن مردم بست باید میسر ادامه بدی و به حرف مردم توجه نکنینوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-ali-110 آره درسته موفقم کاملا
-
من جای شما بودم با حرفای مادرم خیلی بهم بَر میخورد و عصبانی میشدم و یه تلنگری بهم وارد میشد که جوری درس بخونم که بهش ثابت کنم حرفش اشتباهه واز حرفایی که زده پشیمون بشه و شروع به تشویق کردنم بکنه
از امروز شما هم جوری درس بخون که هر وقت مادرت وارد اتاق میشه از حرفایی که قراره بزنه پشیمون بشهنوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهراضیه دهقانی ای کاش منم با شنیدن این حرفا ترقیب میشدم
شاید مادرمم اینطوری فکر میکنه که بازدن این حرفا بیشتر میخونم
ولی خودش نمیدونه بچه ش با این حرفا بیشتر توی باتلاق فرو میره -
@m-sina
%(#ff0000)[بچه ها همه میگن بیخیال باش ولی بنظر من باید حلش کنی و اتفاقا نباید بیخیال باشی و شدیدا با نظرات بعضیا مخالفم]وگرنه هر روز باید تحمل کنی این موارد رو... همین ک این زیر هم گفتم... بنظرم با هم برین پیش روانشناس باهاش مشورت کنید برای حل اساسی این موارد... تا ن سیخ بسوزه ن کباب... برای بهترین رتبه با تمام تمرکز بجنگی
نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmirreza Vafaei Moghadam در خانواده گفته است:
@m-sina
%(#ff0000)[بچه ها همه میگن بیخیال باش ولی بنظر من باید حلش کنی و اتفاقا نباید بیخیال باشی و شدیدا با نظرات بعضیا مخالفم]وگرنه هر روز باید تحمل کنی این موارد رو... همین ک این زیر هم گفتم... بنظرم با هم برین پیش روانشناس باهاش مشورت کنید برای حل اساسی این موارد... تا ن سیخ بسوزه ن کباب... برای بهترین رتبه با تمام تمرکز بجنگی
اینم راه جالبیه!
-
در اتاق رو قفل کن .
نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamirreza elahi 0 در خانواده گفته است:
در اتاق رو قفل کن .
موافقم ولی وقتی در بزنن چی؟ اونوقت باید باز کنم و به حرفاشون گوش کنم
-
سلام دوستان
مادر من 3 روزه متوالی صبحا میاد تو اتاقم و دقیقا یک ساعت با من سرِ درس خواندنم دعوام میکنه
حالا ای کاش منو میزد! بدتر از اون روحیه ام رو تضعیف میکنه و بعد از دعوای یک ساعته، من تا شب روحیه ام داغونه!
مثلا توی دعوا میگه:
%(#3700ff)[تو شبیه کسی که میخواد پزشکی قبول بشه، درس نمیخونی
به برنامه ات متعهد نیستی
اگه اینطوری پیش بری ، هیچ وقت رشته ای که میخوای قبول نمیشی]
این سه تا جمله اش از بین چیزایی که بهم میگه بیشترین ضربه رو بهم میزنه.
کلی تلاش هم کردم که حالمو بعد شنیدنشون خوب کنم ولی نشد
درباره ی اینکه چرا حرف مادرم روم تاثیر بد داره تحقیق کردم و فهمیدم که من از لحاظ ذهنی خیلی به مادرم وابسته ام. یعنی هر حرفِ اون روی من تاثیر خیلی زیادی میگذاره. راه حلشم دروغ گفتنه. اگه من به مادرم الکی بگم همه چی اوکیه ، اونم ولم میکنه. اونوقت هم من خواشحالم هم مادرم و هیچ دعوایی هم بین مون رخ نمیده. شاید بگید دروغ گفتن کار بدیه و ... اما متاسفانه هیچ راه دیگه ای پیدا نکردم که جواب بده! حتی وقتی صحبت مسالمت آمیز با مادرم دارم، اون سه تا جمله ی بالارو بهم میگه که منو از صحبت مسالمت آمیز پشیمون میکنه!
چند بارم تو فکر خودکشی افتادم. شاید بازم بگید چه زود! تو که فقط 3 بار اینارو از مادرت شنیدی! بازم باید درجواب بگم که من بارها اینارو شنیدم ولی مشکل اینه که این سه روز پشت سرهم بودند، نه با فاصله!نمیدونم خانواده ی شمام اینطوریه یا نه ولی اگه میشه یه راهی بگید همه چی درست بشه
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @ریاضیا @تجربیا @دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشمنوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-sina سلام
ببین من خودم چند وقت پیش یه تاپیکی تقریبا شبیه همین مشکل شما زده بودم که بعضی از بچه(دستشون درد نکنه)اومدن و راهنمایی کردن منو
به نظر من باید بتونی مشکلتو حل کنی و اولین قدم برای حل مشکلت داشتن ارامش (نه اینکه به فکر خودکشی باشی
️)
نمیدونم چقدر اعتقاد داری ولی من با نماز اول وقت و حرف زدن با خدا (این حرف زدنه جدا از نماز خوندن ها)اروم میشم
وقتی هم که اروم شدی بشین منطقی با خودت فکر کن ببین کجا کم کاری کردی یا چیکار کردی که مادرت فکر میکنه تو درس نمیخونی
مسلما مادرت هم به نظرم کار درستی نمیکنه که میاد اونطوری بهت راجع به درس خوندن تذکر میده
ولی خب مادره و دلش میخواد بچش بهترین نتیجه رو بگیره
راه حلش وپیدا کن با آرامش تصمیم بگیر
و مشکلت حل کن
و یه جوری درس بخون که هر وقت مادرت اومد در اتاقت باز کرد با افتخار و خیال راحت نگات کنه -
@m-sina سلام، وقتت بخیر
ببین اگ حرفاش، حرفای واقع بینانهای هستش، سعی کن ایراداتی ک دربارت میگه رو اصلاح کنی...میتونید برای حل مشکلات یک الی دو جلسه ای پیش یک روانشناس (نه مشاور تحصیلی) خوب هم مراجعه کنید تا تایمتون هدر نره و کمکتون کنه زودتر همگی باهمدیگه کنار بیاید
نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط IIAII انجام شدهAmirreza Vafaei Moghadam در خانواده گفته است:
@m-sina سلام، وقتت بخیر
ببین اگ حرفاش، حرفای واقع بینانهای هستش، سعی کن ایراداتی ک دربارت میگه رو اصلاح کنی...میتونید برای حل مشکلات یک الی دو جلسه ای پیش یک روانشناس (نه مشاور تحصیلی) خوب هم مراجعه کنید تا تایمتون هدر نره و کمکتون کنه زودتر همگی باهمدیگه کنار بیاید
من حق میدم که مادرم بیاد و نگران باشه. برای همینم میشینم براش توضیح میدم اونم اولش قانع میشه ولی چند دقیقه که میگذره انگار هیچی از حرفامو نفهمیده و دوباره سرکوب هاش شروع میشه!
برای مشاور موافقم
-
حسین مسلمی
آهنگ گوش دادن باعث پرش فکری توی همه آدم ها میشع و برای تایم استراحت اکیدا کار اشتباهیهنوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmirreza Vafaei Moghadam در خانواده گفته است:
حسین مسلمی
آهنگ گوش دادن باعث پرش فکری توی همه آدم ها میشع و برای تایم استراحت اکیدا کار اشتباهیهآره بنظر منم راه حل این مشکل نمیتونه باشه
چون من امروز هر کاری که بگید کردم
فیلم دیدم
نقاشی کشیدم
تا الان درس نخوندماما هیچ کدوم حالمو بهتر نکرد. راستی یه چیزو امتحان نکردم!
بیرون رفتن! ایندفه وقتی حالمو خراب کرد، میرم توی پارک کنار خونمون ببینم حالم بهتر میشه یانه
نتایجشو اینجا میگذارم -
@m-sina سلام
حرف هاشون برات مهم نباشه یا یه بار بشین با مامانت صحبت کن بهشون بگو بگذارید من حرف هام رو بزنم بعد شما بگید در مورد درس خوندنتون و.....نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهساجده نیکویی در خانواده گفته است:
حرف هاشون برات مهم نباشه یا یه بار بشین با مامانت صحبت کن بهشون بگو بگذارید
به خدا قسم بار ها ساعت ها براشون گفتم
بابام از همون اول فهمید چی میگم ولی مادرم اصلا از این رفتارش کم نکرده