تحقیق
-
سلام
اولین روز زمستون خوش باشه
️
میخوام از تجربیاتتون برای تحقیقم استفاده کنم
ممنون میشم به اشتراک بذارینموضوع اینه:چالش های اخلاق پرستاری وراه های مقابله با آن
maryam111
@M-ba78
MohsenTaheri
آسِمان آبی
درسته جدید هستین ولی شاید نظراتی داشته باشین
81Sobhan
@kosar-mortazavi -
با مریض خوب رفتار کنیم
تخت مریضو چک کنیم که یه وقت فرار نکرده باشه
در تزریق آمپول و واکسن دوز رو رعایت کنیم
امر به معروف و نهی از منکر یادمون نره
و ..... -
ترم دو یادمه اخلاق داشتم استادمون فوقالعاده خوش ذوق بود و خیلی قشنگ درس می داد حتی کلی مقاله در این مورد بهمون معرفی میکرد و میخوندیم
الان میدونیم چی میگی ولی نمیتونم بیان کنم@m-ba78 در تحقیق گفته است:
ترم دو یادمه اخلاق داشتم استادمون فوقالعاده خوش ذوق بود و خیلی قشنگ درس می داد حتی کلی مقاله در این مورد بهمون معرفی میکرد و میخوندیم
الان میدونیم چی میگی ولی نمیتونم بیان کنملااقل اسمشونو بگو
خو بیان کن 🥺
به خدا استاد چن جلسه اومده
بعدش میگه عقبیم
یه تحقیق گفته رفته -
با مریض خوب رفتار کنیم
تخت مریضو چک کنیم که یه وقت فرار نکرده باشه
در تزریق آمپول و واکسن دوز رو رعایت کنیم
امر به معروف و نهی از منکر یادمون نره
و .....Dr Aryan 0 ممنون
-
سلام
اولین روز زمستون خوش باشه
️
میخوام از تجربیاتتون برای تحقیقم استفاده کنم
ممنون میشم به اشتراک بذارینموضوع اینه:چالش های اخلاق پرستاری وراه های مقابله با آن
maryam111
@M-ba78
MohsenTaheri
آسِمان آبی
درسته جدید هستین ولی شاید نظراتی داشته باشین
81Sobhan
@kosar-mortazavi@kosar-mottaghi
سلام
متاسفانه پیشنهادی نداره
خودم 3 تا تحقیق زیر دست دارم که گیر کردم داخلشون
ولی اگه میخوا ارائه بدی حتما کلید واژه ها رو برا خودت بنویس که ی موقع متن اصلی رو گم کردی رشته کلام رو گم نکنی و تپوق بزنی -
@kosar-mottaghi
سلام
متاسفانه پیشنهادی نداره
خودم 3 تا تحقیق زیر دست دارم که گیر کردم داخلشون
ولی اگه میخوا ارائه بدی حتما کلید واژه ها رو برا خودت بنویس که ی موقع متن اصلی رو گم کردی رشته کلام رو گم نکنی و تپوق بزنی -
سلام
من یکی از چالش هام زمانی که پرستاری قبول شدم این بود که نمیتونم درد کشیدن مردم رو ببینم و خودم به اندازه بیمار و همراهش ناراحت میشم و حتی ممکنه بشینم باهاشون گریه کنم
یکی دیگه از چالش هام این بود که اگر کسی فوت کرد من چطوری میتونم تحمل کنم و درک کنم اون موقعیت رو
ترم دو وقتی که برای اولین بار رفتم بیمارستان فهمیدم کسایی که اونجا هستن به امید کمک من و امثال من اونجان و اگر منم بخوام ناراحت و افسرده باشم خب حال اونا بهتر نمیشه
و من باید به خودم مسلط باشم و اونقدر علم خودم رو بالا ببرم که بتونم به راحتی به بیمار کمک کنم تا حالش بهتر بشه و کمتر درد بکشه
با مقوله فوت بیمار هم حقیقتش هنوز نمیدونم که چطوری کنار اومدم و اصلا نمیدونم چیشد..
همه قضیه اون روز مثل یه رویا و خیال تو ذهنم ثبت شده
چالش دیگه ای هم که داشتم، البته بیشتر مامانم داشت، این بود که من شب باید بیدار بمونم سر شیفت/: