-
@Zeinab-Evazi
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است:/نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
هیچ رسوا عاشق اندر فن خود استاد نیست. -
@حمید-صباحی
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک مور ندانست ولی موی شکافتMahan Xodayi 2
توبه کردم که نبودم لب ساقی و کنون
می گم لب که چرا گوش به نادان کردم
-
Mahan Xodayi 2
یک دهن وصف تو هر دل به زبانی گل مناشک من نامه نویس است وبجز قاصد راه
نیست در کوی توام نامه رسانی گل من
گاه به مهر عروسان بهاری مه من
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حامد-صباحی
نکن معامله با دیگران سر یوسف
که این معامله در سود هم زیان دارد -
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@حمید-صباحی
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید. -
Mahan Xodayi 2
توبه کردم که نبودم لب ساقی و کنون
می گم لب که چرا گوش به نادان کردم
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
من و تو خط موازی که رسیدن هرگز
دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت! -
Mahan Xodayi 2
تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
هیچ رسوا عاشق اندر فن خود استاد نیست.نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۵ آخرین ویرایش توسط Mahan Xodayi 2 انجام شده@Zeinab-Evazi
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتطار بوده -
@Zeinab-Evazi
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتطار بودهنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
هر چه در تجربه عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت. -
Mehrsa 14
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیمپروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیمدانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۶ آخرین ویرایش توسط Hamed.s انجام شدهMahan Xodayi 2
@Zeinab-Evazi
@حمید-صباحی
Mehrsa 14
@fatemeh-Maروزگارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهارقلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگعمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک -
Mahan Xodayi 2
هر چه در تجربه عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت.نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zeinab-Evazi
ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد -
Mehrsa 14
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟؟نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت -
Mahan Xodayi 2
@Zeinab-Evazi
@حمید-صباحی
Mehrsa 14
@fatemeh-Maروزگارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهارقلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگعمر شیرینت بلند
سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاکنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حامد-صباحی عالی بود
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست /چرا به دانه ی انسانیت این گمان باشد -
Mahan Xodayi 2
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبتنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMehrsa 14
تو مرا یاد کنی گر نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست اما
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیس! -
@Zeinab-Evazi
ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر داردنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۶:۳۴ آخرین ویرایش توسط z.e انجام شدهMahan Xodayi 2
دل داده ام به یاری، شوخی کشی نگاری
مرضیه السجایا، محموده الخصائل :// -
Mehrsa 14
تو مرا یاد کنی گر نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست اما
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیس!Mahan Xodayi 2
تشکر میکنم تا باشد یادمکه دوستی دارم به اندازه یک کوه
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا جهان پادشاهی تو راست
زما خدمت آید خدایی تو راست
-
خدایا جهان پادشاهی تو راست
زما خدمت آید خدایی تو راست
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
تا خداحافظی اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ مصیبت بار است -
Gharibe Gomnam
تا خداحافظی اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ مصیبت بار استنوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط Gharibe Gomnam انجام شده@fatemeh-Ma
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمانها به امیدی که تو
بر خواهی گشت،
پای هر پنجره مات…
می نشستم به تماشا، تنها
بچه ها اگر دوست داشتین بیاین بین ساعت ۳ تا ۴ خیلی وقت بود نیومده بودم
@fatemeh-ma
Mehrsa 14
@Zeinab-evazi
@حمید-صباحی
@حامد-صباحی -
@fatemeh-Ma
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمانها به امیدی که تو
بر خواهی گشت،
پای هر پنجره مات…
می نشستم به تماشا، تنها
بچه ها اگر دوست داشتین بیاین بین ساعت ۳ تا ۴ خیلی وقت بود نیومده بودم
@fatemeh-ma
Mehrsa 14
@Zeinab-evazi
@حمید-صباحی
@حامد-صباحینوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
اخرین دیدار ما دور از هم و با نامه شد!
من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت! -
Gharibe Gomnam
اخرین دیدار ما دور از هم و با نامه شد!
من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!@fatemeh-Ma
تو آفتابی … او زمین … من آسمانبر او بتاب زآنکه من نشسته ام
به ناز روی شانه ستارگان
بر او بتاب زآنکه گریه می کند
-
@fatemeh-Ma
تو آفتابی … او زمین … من آسمانبر او بتاب زآنکه من نشسته ام
به ناز روی شانه ستارگان
بر او بتاب زآنکه گریه می کند
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حامد-صباحی
دوستان به که ز وِی یاد کنند
دل بی دوست، دلی غمگین است.