صداقت با خودم
-
منم همین مشکل رو دارم..دقیقا خیال پردازی .اماوقتی خیلی درگیر درس بشی،خیلی کمرنگ میشه..سعی کن اگه ذهنت میره سمت خیال پردازی ،پاشی تو خونه و یه دوری بزنی یه ابی بخوری بیای بشینی سر درس..راه حل دیگه اینه که یه کش برداری،ببندی به دستت و هرموقع سمتش رفتی اون کش رو بکشی تا دردت بیاد و فکر نکنی..یا تایمی رو در روز به این کار اختصاص بده و هی کمترش کن تا برات محو بشه..بعدی اینکه فیلم کم ببین و اهنگ کم گوش کن ..میگم باز درگیر درس بشی خیلی کارت راحتتر میشه..من خودم از قبل عید تا الان جمعه دوتا اهنگ دانلود کردم..گوشی رو هم پیشنهاد میکنم کلا ببوسی بزاری کنار..من دیر جمع کردم ..ااز ولای خرداد بود دیگه گوشی ندارم..منم چن روزه خیلی میام اینجا و باید کنترلش کنیم..مثل اینکه وای فای رو قطع کنیم تا سمتش نیایم..
-
یادت رفته قول دادی ؟
Michael Vey در بیا یه قول مردونه بده
️ گفته است:
قول میدم که بهشون ثابت کنم که من ارزش رویاهامو دارم.. نشونشون میدم ک میتونم...
-
هایی چخبر؟
اقااا.. ی مشکل بزرگ دارم... من ی ادم فوووق العاده خیالپردازم.. اینطوری ک مثثلا از 2 ساعت درس خوندن شاید 1 و نیمشو دارم ی سریال یا داستان ذهنی میسازم! (دیگ در این حد بگم ک حتی نقاشی شخصیت اصلیشم کشیدم...) در این حد وضعم خرابه.. و اینکه.. میدونم.. خییلی دارم خودمو گول میزنم. میدونم ایین همه نشستنم پشت درس الکیه و بازدش کمه. ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم ک این وضعیت همین اول کاری درس شه ک بعدا ب مشکل نخورم.. اوففففف..
پ.ن: ولی حالا خوبه وضعم نسبت به قبل بهتره.. قدیما که همین ی ذره درسی ک الان میخونمم نمیخوندم.. خییلی ذهن خلاقم (!!!!!!) منو تو دنیای خیالیم غرق میکرد.. الان گوشیو هم گذاشتم کنار تقریبا.. هرچن از شما چ پنهون الانم که با کامپیوتر درس میخونم معتاد انجمن شدم.. هوفف.. کاش میشد ب ی طریقی اینجارو برا خودم قفل میکردم تا تو یه بازه خاصی نتونم بیام.. همچین قابلیتی تو کامپیوتر وجود نداره؟
@دانش-آموزان-آلاء @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @فارغ-التحصیلان-آلاء @بچه-های-همخوانی
Michael Vey سلام
ساعت مطالعه تون را فقط و فقط از ساعاتی حساب کنید که تمرکز کامل دارین
شاید این طور به عدد ساعت مطالعه تون کاهش پیدا کنه اما بعداً خودتون برا افزایش ساعت بیشتر تمرکز میکنید کمتر حواستون پرت میشه
مثلا قرار بذارید شش ساعت مفید ، و غیر مفید هارو هم حساب نکنید ، برا این که زودتر تموم بشه بیشتر تمرکز میکنیدبرا این یکی مشکل هم خداحافظی کنید و کلا از انجمن برید
-
سلام
نظر من اینا که داستانات رو شروع کن به نوشتن تا ذهنت خالی بشه و حواست رو پرت نکنه
و ذهنت رو مجبور کن تو یه ساعت خاصی به داستاناش فکر کنه و فقط همون یک ساعت بهش بها بده
یا مثلا اگه کامل هم ننوشتی، چندتا کلمه که ازشتو ذهنت داری روی برگه بنویس و با خودت بگو بعدا بهش فکر میکنم و داستانش رو میسازم -
Michael Vey شما داداشم مشکل خیلی حادی داری . بزرگتر بشی عاقل تر بشی درست میشه . پیشنهاد من اینه داداش اکشن نبین . تاثیرات ژانر اکشنه . رو یکم معمایی ببین درام . اشکت در بیاد بعدشم یک سرگرمی دومی هم بساز . اینجوری توجه
ت کمتر میشهمجتبی ازاد
ن باو اینجوری حل نمیشه. من تو ی سال اخیر انیمه دث نوتو دیدم (تا مدت ها افسردگی داشتم🥲) بعد جوجوتسو کایسن، ی ماه پیشم ک اتک ان تایتان (خدایی نمیفهمم ملت برا چیش گریه کردن.. اوج تاثیری ک رو من گذاشت این بود ک یهو داد میزدم تاداکاعه
) الانم ک اخرای سگ های ولگرد بانگوعم🥲
-
به نظر من اگر واقعا علاقه ای به درس خوندن و رشته تجربی نداری میتونی بری هنرستان
رشته ای رو برو که عاشقشی@Allen-Gamer میدونی.. این فق گفتنش اسونه.. ولی در عمل غیر ممکنه تقریبا:>>
-
منم همین مشکل رو دارم..دقیقا خیال پردازی .اماوقتی خیلی درگیر درس بشی،خیلی کمرنگ میشه..سعی کن اگه ذهنت میره سمت خیال پردازی ،پاشی تو خونه و یه دوری بزنی یه ابی بخوری بیای بشینی سر درس..راه حل دیگه اینه که یه کش برداری،ببندی به دستت و هرموقع سمتش رفتی اون کش رو بکشی تا دردت بیاد و فکر نکنی..یا تایمی رو در روز به این کار اختصاص بده و هی کمترش کن تا برات محو بشه..بعدی اینکه فیلم کم ببین و اهنگ کم گوش کن ..میگم باز درگیر درس بشی خیلی کارت راحتتر میشه..من خودم از قبل عید تا الان جمعه دوتا اهنگ دانلود کردم..گوشی رو هم پیشنهاد میکنم کلا ببوسی بزاری کنار..من دیر جمع کردم ..ااز ولای خرداد بود دیگه گوشی ندارم..منم چن روزه خیلی میام اینجا و باید کنترلش کنیم..مثل اینکه وای فای رو قطع کنیم تا سمتش نیایم..
paniz pzzz ارع دقیقا.. وقتی درگیر درس میشم واقعا زماناز دستم در میره.. و اون ایده کش.. عااالی بوددد.. حتما امتحانش میکنمم
-
یادت رفته قول دادی ؟
Michael Vey در بیا یه قول مردونه بده
️ گفته است:
قول میدم که بهشون ثابت کنم که من ارزش رویاهامو دارم.. نشونشون میدم ک میتونم...
@Allen-Gamer این... قشنگ ترین و بهترین چیزی بود ک یکی میتونست بهم بگه:>> ممنونم:> بهش نیاز داشتم
-
هی مایکل
به نظرم تایمی در روز بزار برا خودت سریالتو بنویس
موقعی که خاستی درسو هم بخونی هدفی ک داری از درس خوندنو بیار جولو چشت و بگو که میخای ب اندازه مثلا ۴۰ دق مفید بخونیMehdi خییلی دوس دارم بنویسمش.. ولی اگ بیشتر درگیرش بشم چی؟..
-
Michael Vey سلام
ساعت مطالعه تون را فقط و فقط از ساعاتی حساب کنید که تمرکز کامل دارین
شاید این طور به عدد ساعت مطالعه تون کاهش پیدا کنه اما بعداً خودتون برا افزایش ساعت بیشتر تمرکز میکنید کمتر حواستون پرت میشه
مثلا قرار بذارید شش ساعت مفید ، و غیر مفید هارو هم حساب نکنید ، برا این که زودتر تموم بشه بیشتر تمرکز میکنیدبرا این یکی مشکل هم خداحافظی کنید و کلا از انجمن برید
z Gheibi هوم.. فک کنم حق با شما باشه..ولی از انجمن برم؟ خب... نمیدونم.. فک نکنم وسوسه نشم و دوباره نیام
-
سلام
نظر من اینا که داستانات رو شروع کن به نوشتن تا ذهنت خالی بشه و حواست رو پرت نکنه
و ذهنت رو مجبور کن تو یه ساعت خاصی به داستاناش فکر کنه و فقط همون یک ساعت بهش بها بده
یا مثلا اگه کامل هم ننوشتی، چندتا کلمه که ازشتو ذهنت داری روی برگه بنویس و با خودت بگو بعدا بهش فکر میکنم و داستانش رو میسازمmaryam111 واو.. راستش این ایده رو امتحان کردم و تقریبا جوابم داد..
مثلا رو ی لیبل نوشتم آنتانتارو (اسم شخصیت اصلی داستانم) و ی ضبدر جلوش زدم ک ینی بهش فک نکن الان. و هر وق دوباره تو ذهنم اومد ی ضبدر دیگ جلوش میزنم. -
مجتبی ازاد
ن باو اینجوری حل نمیشه. من تو ی سال اخیر انیمه دث نوتو دیدم (تا مدت ها افسردگی داشتم🥲) بعد جوجوتسو کایسن، ی ماه پیشم ک اتک ان تایتان (خدایی نمیفهمم ملت برا چیش گریه کردن.. اوج تاثیری ک رو من گذاشت این بود ک یهو داد میزدم تاداکاعه
) الانم ک اخرای سگ های ولگرد بانگوعم🥲
Michael Vey *تاتاکاعه
-
z Gheibi هوم.. فک کنم حق با شما باشه..ولی از انجمن برم؟ خب... نمیدونم.. فک نکنم وسوسه نشم و دوباره نیام
Michael Vey واقعی برید
خروج را بزنید و پسورد را تغییر بدین و یه چیز سخت بذارید
دیگه به اینجا فکر نکنید -
هر وقت خواستی خیالپردازی کنی یک اتاق کوچیک تاریک
مثل خلأ فرض کن که هیچی نداره اوکی میشه
-
Michael Vey واقعی برید
خروج را بزنید و پسورد را تغییر بدین و یه چیز سخت بذارید
دیگه به اینجا فکر نکنیدz Gheibi 🥲 سعی میکنم
-
هر وقت خواستی خیالپردازی کنی یک اتاق کوچیک تاریک
مثل خلأ فرض کن که هیچی نداره اوکی میشه
@mehdi-mosavi و داستان من ک فصل دومش درمورد خلائه..
-
سلام بزرگوار
مشکل شما مشکل خیلی از بچه ها حتی خود منم بوده و برای همین زمانی حدود یک ماه گذاشتم برای تحقیق و پیدا کردن راه حلاش. برای من که نتیجه داد و خیلی بهتر شد انشاالله برای شما و بقیه ی دوستان هم مفید باشه.راه اول
تصور کنید ذهن شما یک شرکت بسته بندی اطلاعاته. چشمتون رو ببنید و خودتون رو به عنوان یه ناظر یا شخض سوم بالای بلندترین قسمت ممکن تجسم کنید و بدون هیچ گونه قضاوتی فقط تماشاچی باشید. سرتون رو به سمت راست خم کنید و به صورت نمایشی در ذهنتون رو باز کنید. با این کار شما، بستههای اضافی و اشغالی توی کارخونهتون روی زمین میریزه و شما دقیقا اون داستان ها یا خیال پردازی هاتون رو در حال ریزش ببنید و بعد از مدتی سرتون رو صاف کنید. مجدد همین حرکت رو برای سمت چپ انجام بدید. اوایل که این حرکت رو انجام میدید شاید به یکسری حرکات نمایشی نیاز باشه اما بعد از مدتی هیچ مشکلی با این موضوع نیست و فقط سرتون رو کج میکنید و با چشم بسته مغزتون به صورت خودکار به تخلیه و آرامسازی خودش مشغول میشه. شاید بار اولی که این حرکت رو انجام میدید حس کنید خیلی بستههای ذهنی باید دور ریخته بشه و مغزتون زیادی شلوغه ولی خود به خود همه چیز حل میشه. نگران هیچ چیز نباشید.راه دوم
توی یه جای راحت از نظر جسمی قرار بگیرد و چشمتون رو ببنید و با کورنومتر زمان رو بگیرید. توی مدتی که چشمتون بستهس سعی کنید به هیچ چیز فکر نکیند و تمام تمرکز شما روی نفس کشیدنتون باشه. نباید بذارید صداهای اطراف روی شما تاثیری بذاره و هر صدایی که میشنوید ماجرای در و دروازه رو براش در نظر بگیرید. هر زمان که این شرایط برای شما غیر قابل تحمل شد چشمهاتون رو باز کنید و یه جا زمان رو ثبت کنید. با تکرار روزانهی این حرکت هم زمان متمرکز شدنتون افزایش پیدا میکنه هم موقع درس خوندن پرش افکار ندارید.
از اول هم انتظار زمان طولانی نداشته باشید از دو سه دقیقه هم شده شروع کنید کم کم زمان به یکساعت بالاتر هم میرسه که یک ربعش برای ما کفایت میکنه.
توی این حالت چیز هایی وجود داره از انتهایی ترین نقاط ذهنتون یا درگیریهای مغزتون که به یادتون میاد اما شما باید تمام توانتون رو جمع کنید تا تنها کارتون تمرکز روی نفس کشیدنتون باشه.
دوتا نکته میتونه بهتون بهتر کمک کنه.
اول اینکه از پشت پلکتون نگاهتون رو به بینیتون بسپرید و مردمک چشمتون رو متمرکز بینیتون کنید. ناخودآگاه وقتی حواستون پرت میشه مردمکتون از تمرکز روی بینی حرکت میکنه و شما میتونید با دوباره متمرکز کردن مردمکتون حواستون رو جمع کنید.
دوم اینکه هر مطلبی به ذهنتون اومد سریع و در لحظه توی یه شیشه دورن ذهنتون بسته بنیدش کنید و از گرد احتمالی با جارو به سرعت مغز رو جارو کنید. بعدشم دو برابر تمرکز خرج مردمک و دیدن بینی خرج کنید.اینها راه هایی برای تمرکز و آزاد سازی ذهن و مدیریت پرشه افکاره و خب بیشتر از این راه کار پیدا کردم و جالبیش اینجاس که همه با هم نتیجه میده نه یکی به نهایی و قشنگترین بخشش هم بازی گونه بودنشه که برای آدم کار رو جذاب و راحتتر میکنه.
شرمنده پیام طولانی شد. اگر حس کردید میتونه کمکتون کنه اطلاع بدید تا ما بقی فعالیتهای لازم رو بگم.
-
سلام بزرگوار
مشکل شما مشکل خیلی از بچه ها حتی خود منم بوده و برای همین زمانی حدود یک ماه گذاشتم برای تحقیق و پیدا کردن راه حلاش. برای من که نتیجه داد و خیلی بهتر شد انشاالله برای شما و بقیه ی دوستان هم مفید باشه.راه اول
تصور کنید ذهن شما یک شرکت بسته بندی اطلاعاته. چشمتون رو ببنید و خودتون رو به عنوان یه ناظر یا شخض سوم بالای بلندترین قسمت ممکن تجسم کنید و بدون هیچ گونه قضاوتی فقط تماشاچی باشید. سرتون رو به سمت راست خم کنید و به صورت نمایشی در ذهنتون رو باز کنید. با این کار شما، بستههای اضافی و اشغالی توی کارخونهتون روی زمین میریزه و شما دقیقا اون داستان ها یا خیال پردازی هاتون رو در حال ریزش ببنید و بعد از مدتی سرتون رو صاف کنید. مجدد همین حرکت رو برای سمت چپ انجام بدید. اوایل که این حرکت رو انجام میدید شاید به یکسری حرکات نمایشی نیاز باشه اما بعد از مدتی هیچ مشکلی با این موضوع نیست و فقط سرتون رو کج میکنید و با چشم بسته مغزتون به صورت خودکار به تخلیه و آرامسازی خودش مشغول میشه. شاید بار اولی که این حرکت رو انجام میدید حس کنید خیلی بستههای ذهنی باید دور ریخته بشه و مغزتون زیادی شلوغه ولی خود به خود همه چیز حل میشه. نگران هیچ چیز نباشید.راه دوم
توی یه جای راحت از نظر جسمی قرار بگیرد و چشمتون رو ببنید و با کورنومتر زمان رو بگیرید. توی مدتی که چشمتون بستهس سعی کنید به هیچ چیز فکر نکیند و تمام تمرکز شما روی نفس کشیدنتون باشه. نباید بذارید صداهای اطراف روی شما تاثیری بذاره و هر صدایی که میشنوید ماجرای در و دروازه رو براش در نظر بگیرید. هر زمان که این شرایط برای شما غیر قابل تحمل شد چشمهاتون رو باز کنید و یه جا زمان رو ثبت کنید. با تکرار روزانهی این حرکت هم زمان متمرکز شدنتون افزایش پیدا میکنه هم موقع درس خوندن پرش افکار ندارید.
از اول هم انتظار زمان طولانی نداشته باشید از دو سه دقیقه هم شده شروع کنید کم کم زمان به یکساعت بالاتر هم میرسه که یک ربعش برای ما کفایت میکنه.
توی این حالت چیز هایی وجود داره از انتهایی ترین نقاط ذهنتون یا درگیریهای مغزتون که به یادتون میاد اما شما باید تمام توانتون رو جمع کنید تا تنها کارتون تمرکز روی نفس کشیدنتون باشه.
دوتا نکته میتونه بهتون بهتر کمک کنه.
اول اینکه از پشت پلکتون نگاهتون رو به بینیتون بسپرید و مردمک چشمتون رو متمرکز بینیتون کنید. ناخودآگاه وقتی حواستون پرت میشه مردمکتون از تمرکز روی بینی حرکت میکنه و شما میتونید با دوباره متمرکز کردن مردمکتون حواستون رو جمع کنید.
دوم اینکه هر مطلبی به ذهنتون اومد سریع و در لحظه توی یه شیشه دورن ذهنتون بسته بنیدش کنید و از گرد احتمالی با جارو به سرعت مغز رو جارو کنید. بعدشم دو برابر تمرکز خرج مردمک و دیدن بینی خرج کنید.اینها راه هایی برای تمرکز و آزاد سازی ذهن و مدیریت پرشه افکاره و خب بیشتر از این راه کار پیدا کردم و جالبیش اینجاس که همه با هم نتیجه میده نه یکی به نهایی و قشنگترین بخشش هم بازی گونه بودنشه که برای آدم کار رو جذاب و راحتتر میکنه.
شرمنده پیام طولانی شد. اگر حس کردید میتونه کمکتون کنه اطلاع بدید تا ما بقی فعالیتهای لازم رو بگم.
@Rezvan-E-A واووووو... خییییللییییییی ممنونممممم از وقتی که گذاشتیننن حتتما امتحانشون میکنممممم :>>>>>>>
-
آنتانتارو