هرچی تودلته بریز بیرون۶

[nazanin.mirzai]

@Ozan-hs یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ

[M.Shajarian]

@nazanin-mirzai
گر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

[چیچک]

@Farhadd
من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟

غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد

[Hamid.s]

@hanu
در آن نفس که بمیــرم در آرزوی تــــو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

جناب سعدی

[چیچک]

@Ozan-hs
میزد به شمشیر جفا می‌رفت و می‌گفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم

[Hamid.s]

@hanu
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست

[M.Shajarian]

@Ozan-hs تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال

خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

[Hamid.s]

@nazanin-mirzai
گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسکین
جانی که به لب آمد چه سود ز یاسینی
آن دلشده خاکی کز عشق زمین بوسد
در دولت تو بنهد بر پشت فلک زینی

[nazanin.mirzai]

@Ozan-hs یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[چیچک]

@nazanin-mirzai
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دست ها برخداست

[ma.a]

@hanu
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
که خود راه گویدت که چون باید کرد

[Marzie khanoom]

@ma-a
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانا یا جان زتن بر آید

[-Dr_Ugger-]

@R-Nil-par
در کوی نیک‌ نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌ پسندی تغییر کن قضا را

[ma.a]

-Dr_Ugger-
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقتست که بازآیی

[-Dr_Ugger-]

@ma-a
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار

[ma.a]

-Dr_Ugger-
رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

[Miss.Joker]

@ma-a در " مشاعره " گفته است:

-Dr_Ugger-
رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی!

[-Dr_Ugger-]

@Miss-Joker
یا محرقتی بنار خد
من جمرتها السراج تقبس

[Miss.Joker]

-Dr_Ugger- در " مشاعره " گفته است:

@Miss-Joker
یا محرقتی بنار خد
من جمرتها السراج تقبس

ساقیا برخیز و بر دِه جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
( امیدوارم اشتباه نگفته باشمش)

[ma.a]

@Miss-Joker
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز اید به سامان غم مخور