-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@hanu
و مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود:|
تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه:| -
@hanu
و مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود:|
تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه:|@Mr-Fantastic
هر نفس آهی و هر آینه اشکی شدوضع این آب و هوا را به که باید گفت؟
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ozan-hs
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را -
@Ozan-hs
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش رانوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mr-Fantastic
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند -
@Mr-Fantastic
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدندنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mr-Fantastic
دوش دیدم که ملاعک در میخانه زدند
دل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند -
@Mr-Fantastic
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند@Mr-Fantastic
در تب عشق تو می سوزد چراغ هستی امسوزشم را اینک از اشعار سوزانم بپرس
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط Mr.Fantastic انجام شده
@Ozan-hs
ساح لچشم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم مگر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی -
@Ozan-hs
ساح لچشم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم مگر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی@Mr-Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امد -
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ozan-hs در " مشاعره " گفته است:
@Mr-Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امددیوانهی محبت جانانهام هنوز
دست از دلم مدار، که دیوانه ام هنوز! -
@Ozan-hs در " مشاعره " گفته است:
@Mr-Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امددیوانهی محبت جانانهام هنوز
دست از دلم مدار، که دیوانه ام هنوز!@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایت -
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب -
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب@Miss-Joker
به هر جا بنگرم کوه ودر و دشت
نشان روی زیبای تو بینم -
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب@Miss-Joker
بسا روزگاران که طی شد زعمرم
که با خون دل، خنده بر لب نهادم. -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط Hamid.s انجام شده
@ma-a
jahad 121
می گذارم کاسه ام را زیر بارانآسمان همیشه ابریست
آسمان گریه هایش راز تنهاییست
کشف رازش با رهایی است
آسمان گریه هایش جاریه جاریست
-
@ma-a
من و گنج ازادگی بعد از این
زهی پادشاهی زهی سلطنت -
@ma-a
jahad 121
می گذارم کاسه ام را زیر بارانآسمان همیشه ابریست
آسمان گریه هایش راز تنهاییست
کشف رازش با رهایی است
آسمان گریه هایش جاریه جاریست
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده@Ozan-hs
تکه بر اختر شبگرد مکن، کاین عیار
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو -
jahad_121
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند -
@ma-a
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل، که هیچ ندید از گذار عمرخدا نگهدار
-
jahad_121
رازی کــه بــر غیـــر نگفتیــم و نگــوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است