هرچی تودلته بریز بیرون7

[Hamid.s]

طوفان به پا شود اگر نبودنت عیان شود
چو عطر پیچد در هوا اگر سکوتت ادامه یابد

---

دیوانه منم ویرانه منم آن برکه ی خشکیده منم
مست منم سرگشته منم آن برگه ی افتاده منم
ح.ص

[Ainoor]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب،
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

[Hamid.s]

گر از مروارید چشمت اشک می‌چکد من هستم
گر از شاخه های وجودت برگ می‌ریزد من هستم
ح.ص

[Ainoor]

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

[Hamid.s]

او گفت آسمان مشکیست
گفتم در سیاهچاله ی چشمت گمم
آسمانِ مشکی به چه کارم آخر
ح.ص

[Ainoor]

دل بود، شبی آب شد از چشم من افتاد
افتاد، ولی خم نشدم! خم شو و بردار...

[erfan wizard]

تو خفته وعاشقانِ او بیدارند ..

[I_Fatemeh_l]

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

[erfan wizard]

زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا ..

[_هوژین_]

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد

[Ainoor]

دل مرنجان
که ز هر دل ️
به خدا
راهی هست....

[Ainoor]

باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است
هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است

[Ainoor]

تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
می روم از قلبت
می شوم دور ترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی
و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی
برنمی گردم، نه
می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد...
#سهراب_سپهری

[I_Fatemeh_l]

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من

خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

[I_Fatemeh_l]

نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو..

[Ansel]

دانی که من از تو برنگردم..؟

سعدی

[officer k]

تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

---

اسیر گریه ی بی‌اختیار خویشتنم
فغان که در کف من اختیار باید و نیست

---

چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست
چو صبحدم نفسم بی‌غبار باید و نیست

---

مرا ز باده ی نوشین نمی‌گشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

---

درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست

---

به سردمهری باد خزان نباید و هست
به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست

---

چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست

---

کجا به صحبت پاکان رسی که دیده ی تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست

---

رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست

---

#رهی‌معیری

[Danial.al]

از زندگانی ام گله دارد جوانی ام ، شرمنده ی جوانی از این زندگانی...
دارم هوای صحبت یاران رفته را ، یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام

[Ainoor]

آن کس که تو را دارد
از عیش چه کم دارد!؟

[Ainoor]

گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن
آن‌چنان جای تو خالیست صدا می‌پیچد