انگيزه
-
دکتر احمد حلت:
برای یادگیری چیزهای جدید، مهارت فراموش کردن چیزهای قدیمی را یاد بگیر!
والای خوبم!
درون لیوانی که پر است نمیتوان آب اضافه ریخت .
کسی که گمان میکند پاسخ همهچیز را میداند نمیتواند برای مشکلات جدیدی که سر راهش سبز میشود راهحلهای جدید را بیاموزد .
اطلاعاتی که خود را برتر و غیرقابل شک میدانند و اصرار دارند در درون ذهن ما تا ابد بمانند ، هیچوقت اجازه نمیدهند که دانشهای جدید و متفاوت به ذهن تو راه یابند .
امیروالام!
برای اینکه چیز جدیدی را یادبگیری باید مهارت صفر کردن و خالی کردن ذهن را یاد بگیری .
موفقترین آدمها و در واقع با استعدادترین افراد برای یادگیری مهارتهای جدید، آنهایی اند که استاد فراموشیاند .
هرگز اجازه نده دانستههای گذشته تو ، مانع و سد یادگیریهای جدید تو شوند .دلنوشتههایاحمدبهامیروالا
-
روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد.
یک شیشه وسط یک آکواریوم بزرگ گذاشت و آن را دو نیم کرد.
در یک سمت ماهی بزرگی قرار داد و در سمت دیگر یک ماهی کوچک که غذای مورد علاقه دیگری بود.
ماهی بزرگ بارها به ماهی کوچک حمله کرد و هربار به دیوار نامرئی برخورد کرد تا اینکه دیگر ناامید شده و از حمله دست کشید.
او دیگر باور کرده بود که شکار آن ماهی کوچک محال و غیر ممکن است!
دانشمند دیوار حائل را برداشت. ولی ماهی بزرگ دیگر هیچ وقت به سمت ماهی کوچک نرفت.
دیواری که در ذهنش بین او و ماهی کوچک ساخته شده بود بسیار محکم تر از آن دیوار شیشه ای بود.️گاهی دیوار مشکلات از خود مشکل محکم تر است.
بیاییم باورمان را نسبت به مشکلات عوض کنیم... -
شما هر روز میتوانید بی تفاوت باشید و سرنوشتتان را به دست باد بسپارید یا زندگی خود را نیرومندانه در جهت رویاهاتون پیش ببرید.
«این یک نمایش موقتی نیست، بلکه زندگی شماست.»
یا شما از فرصت زندگی خود نهایت را میبرید یا با این افسوس که چرا انتخابهای متفاوتی انجام ندادید، به خاک سپرده میشوید.
دبی فورد
کتاب سوالهای درست -
علت پیشرفت
علت اين كه افرادي در زندگی شان پيشرفت مي كنند و روز به روز توانايي هاي بيشتري مي آموزند اين است كه آن ها در حركت به سمت روياها و اهداف خود ثابت قدم هستند...
و مسير را پله پله مي پيمايند.
آن ها از خود انتظار ندارند يك شبه تبديل به يك انسان فوق العاده شوند.
اين افراد وقتي به نتيجه مناسبى دست پيدا نمى كنند دلسرد نمى شوند.
آن ها فقط ادامه مى دهند و ادامه مى دهند؛ و كارى كه شما بايد انجام دهيد همين است... -
چند قورباغه از جنگلی عبور میکردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به آن دو قورباغه گفتند: «که دیگر چارهای نیست، شما به زودی خواهید مرد.»
دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند. اما قورباغههای دیگر مدام میگفتند که دست از تلاش بردارند چون نمیتوانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفتههای دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد. اما قورباغه دیگر با تمام توان برای بیرون آمدن از گودال تلاش میکرد. هر چه بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که تلاش بیشتر فایدهای ندارد او مصممتر میشد تا اینکه بالاخره از گودال خارج شد. وقتی بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند: «مگر تو حرفهای ما را نمیشنیدی؟»
معلوم شد که قورباغه ناشنواست. در واقع او در تمام مدت فکر می کرد که دیگران او را تشویق می کنند. -
یه سنگ انداختم تو دریا،
جالب بود دریا اصلا به روی خودش نیاورد
که سنگی به سمتش پرتاب شده.از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق،
بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه،
نه اینکه خودش غرق مشكلات بشه. -
دکتر احمد حلت:
سطحی از استرس طبیعی است . به خاطر آن فریب تلههای ضد استرس را نخور!
امیروالایم!
اگر از افراد معتاد بپرسی که چرا مصرف مواد مخدر را رها نمیکنند و میگویند، حالم خوش نیست یا صبحها که از خواب بلند میشوم بدنم کوفته و خسته و بیانرژی است .
ولی پسرم!اگر خوب دقت کنی میبینی که همه آدمهای سالم،در بعضی از ساعات شبانهروز سرحال نیستند!
در واقع سطحی از استرس و کوفتگی و خستگی در زندگی امروزی طبیعی است . خود بدن برای رهایی از این تنش راه حل طبیعی دارد . کافی است با مراقبه و خلوتگزینی و استراحت و تغذیه طبیعی و پناه بردن به دامن طبیعت ، به بدن فرصت دهیم تا خودش به حالت طبیعی و سرحالیاش برگردد .
شاید باور نکنی اما آدمهای موفق ، شب که میخواهند بخوابند ،از بس که خستهاند، به محض اینکه سرشان را روی متکا میگذارند به خواب میروند .
اما این خستگی و رنج طبیعی حاصل از آن را چیز بدی نمیدانند که برای رهایی از آن به هر راه حل وسوسهکنندهای پناه ببرند .
امیروالای خوبم!
به بدن خودت اجازه بده تا آرامشی که نیاز دارد را خودش فراهم کند . کافی است کمی از فشار زندگی بکاهی و با گنجاندن زمانهایی برای استراحت ، برای بدن فرصتی برای بازسازی و آرامسازی و خودشفادهی فراهم سازی .دلنوشتهاحمدبهامیروالا
-
پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح میداد که چگونه همهچیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و…
مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم. روغن چطور؟ نه! و حالا دو تا تخممرغ. نه مادربزرگ! آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوش شیرین چطور؟ نه مادربزرگ! حالم از همهشان به هم میخورَد. بله، همه این چیزها به تنهایی بد بهنظر میرسند اما وقتی بهدرستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود. خداوند هم بههمین ترتیب عمل میکند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم اما او میداند که وقتی همه این سختیها را به درستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است. ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها با هم به یک نتیجه فوقالعاده می رسند. -
میلتون با وجود اینکه نابینا بود، می نوشت. بتهوون در حالی که ناشنوا بود ، آهنگ می ساخت. هلن کلر درحالی که نابینا و ناشنوا بود ، سخنرانی می کرد. رنوار در حالی که دست هایش دچار عارضه ی رماتیسمی بود ، نقاشی می کرد. مجسمه ساز مکزیکی بعد از قطع دست راستش ، ساختن مجسمه ای را که آغاز کرده بود با دست چپ به پایان رساند.
شما هم می توانید علیرغم سختی ها و مشکلات خود را به هدف برسانید. -
اول سال توی تابستون؛ گفتم امسال دیگه می ترکونم؛
سالو طوفانی شروع کردم
خیلی عالی
هر روزش بهتر از دیروز، مدرسه ازمون چن تا ازمون تستی گرفت برای اولین بار بود که تو مدرسه ای که کلی شاگرد خوب داره اول می شدم نه یه ازمون همه رو
اما یکم سست شدم و وسط مرداد خیلی مطالعه ام کم شد (روزی 2 ساعت)
گذشت تا شهریور که تقریبا تعطیل شد
گفتم از مهر می ترکونم
ازمون اول قلمچی جزوه هزار و پونصد نفر اول کشور شدم
ولی بازم رفته رفته از انگیزم کم شد تا ازمون اخر هر ازمون هزارتا بدتر شدم تا اخری که شدم 6 هزار
گفتم دی جبران میکنم
اره تا پریروز روزی 12-13 ساعت داشتم میخوندم ولی...
دوباره همون اش و همون کاسه! نمیدونم مشکل لعنتیم کجاس
خدایا خودت کمک کن همیشه در بالاترین سطحم باشم اما نمیشه که نمیشه -
اول سال توی تابستون؛ گفتم امسال دیگه می ترکونم؛
سالو طوفانی شروع کردم
خیلی عالی
هر روزش بهتر از دیروز، مدرسه ازمون چن تا ازمون تستی گرفت برای اولین بار بود که تو مدرسه ای که کلی شاگرد خوب داره اول می شدم نه یه ازمون همه رو
اما یکم سست شدم و وسط مرداد خیلی مطالعه ام کم شد (روزی 2 ساعت)
گذشت تا شهریور که تقریبا تعطیل شد
گفتم از مهر می ترکونم
ازمون اول قلمچی جزوه هزار و پونصد نفر اول کشور شدم
ولی بازم رفته رفته از انگیزم کم شد تا ازمون اخر هر ازمون هزارتا بدتر شدم تا اخری که شدم 6 هزار
گفتم دی جبران میکنم
اره تا پریروز روزی 12-13 ساعت داشتم میخوندم ولی...
دوباره همون اش و همون کاسه! نمیدونم مشکل لعنتیم کجاس
خدایا خودت کمک کن همیشه در بالاترین سطحم باشم اما نمیشه که نمیشه