آرامش✨
-
-
سلام
خب کارایی ک من خودم کردم
اینکه تا قبل از پخش کردن برگه ها یکم چشام بستم
اون لحظه دنبال این نباشین فرمولا رو تو ذهنتون مرور کنین یچیز کوچولو یادتون نیاد ممکنه باعث استرس بشه
بعد جوری ک راحتین بشینین و نگران نباشین کسی نه میخنده نه کاری بهتون داره(خودم کفشام در اوردم رو صندلی چهارزانو نشستم)
اگه دعا خوندن و ذکر گفتن آرومتون میکنه حتما انجام بدین
اگه اشنایی دیدین اونجا ترجیحا صحبت نکنین باهاشون اگه آدمی هستین که استرس بقیه بهتون منتقل میشه
خب یه بخش هم برای جلسه ازمون مدیریت زمان خیلی مهمه چون اگه وقت کم بیارین ممکنه بهم بریزین این باید با تمرین بهش برسین
سوالی رو بلد نیستین بگین خیلیای دیگم بلد نیستن و الکی سر جلسه با خودتون کلنجار نرین
نفس عمیق خیلی کارآمده
شوکولاتم بخورین قندتون نیفته چون مغزتون خوب کار نمیکنه بعد عصبانی میشن
همینا بذهنم رسید
موفق باشین -
سلام
من کلا آدمی ام که استرس نمیگیرم و به ندرت پیش میاد استرس بگیرم(که معمولا سر چرت ترین موضوعات هم استرس میگیرم)
ولی مطمعا ام اگه اون دوتا دوستم نبودن، سر جلسه استرس میگرفتم، بیرون توی حوضه باهم صحبتی کردیم و سه تایی بگو بخند میکردیم
ولی سر خود جلسه، اینکه حواسم به تایمم هست و یه دور تمام سوالات رو تو تایمی که برا خودم تعیین کردم نگاه کردم، حقیقتا این هم خیلی بهم آرامش داد
البته بدیهیه ولی مهمترین عامل بدون شک تسلط قبلی روی دروس هست، کسی که خیلی تمرین کردن و تست زده و پوست خودشو کنده، سر جلسه استرس کمتری میگیره نسبت به اونی که همه وقتشو پای خوشگذرونی گذاشته(البته استثنا های نادری هم هست) -
f.nalist
آهااا سر جلسه رو میگید؟ من صبح شدیدا استرس داشتم انگار قلبم میخواست وایسه کلیی قرآن خوندم زیارت عاشورا خوندم و فقط تمام روزایی که گذشت رو جلو چشمم آوردم و خیلی زود سر جلسه رسیدم من اولین نفر بودم که تو کلاس نشستمفقط صلوات میفرستادم و بعدش دیگههه خیلییی آروم شدم جام خیلی بد بود جلوی در و محل مراقب که مانتوش میخورد به ورقم و کلی پچ پچ میکردن هرکی اومد تو از بچه ها گفت چقدر جات بده ولی من تو دلم میگفتم نه اشکال نداره خوبهولی دیگه خیلی آروم شدم راحت راحت دیگعه بعدش استرس نداشتم -
سلام
وقتی دفترچه اول اختصاصی رو دادن ، کلا صفحه ی اول سوالای زیستو بلد نبودم ! واقعا حالم گرفته بود ، هر سوالی که میرفتم میدیدم عه اینم که بلد نیستم . وحشتناک استرس گرفته بودم طوری که اشک در چشمانم حلقه زد :|
صحبت کردن با خودم باعث شد حالم بهتر شه ، گفتم ببین ، آروم باش ، عیبی نداره که بلد نیستی، برو جلوتر ، بالاخره چند تا سوال پیدا میشه که بلد باشی . قرار نیست که همه رو جواب بدی
چشمامو بستم و چند تا نفس عمیق کشیدم ، یه خورده آب خوردم و شروع کردم از آخر دفترچه به سوالا جواب دادم
جالب اینکه تو دور بعدی تونستم چند تا از سوالای صفحه ی اول رو هم بزنم ... -
f.nalist ⭐ بچه های تجربی کنکور 1403 دوازدهم تجربیreplied to Maryam_MA11 on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Maryam_MA11
مرسی از اینکه تجربتون رو گفتین -
خب سسسلام
از نظر من چند نوع آدم سر جلسه کنکور داریم
.
دسته اول
کیکساندیسی هاا
خیلی خوب باشه سرش به کار خودشه میاد اون
تستهایی که بلده رو میزنم و میره
این دسته کلا استرس نمیدونن چی هست پس وللش
.
دسته دوم
اون آدمایی که کم خوندن ولی منطقی هستن
و کمخوندم ولی بی منطق هستن
گروه اول که اصن استرسی نمیگیرن چون همیشه داخل سوالات تست های نرمال هست فقط دنبال اونا میکردم و حلش میکنن
حرفم با گروه دومه که زیاد از خودشون
انتظار دارن
همچین سیس عقاب میگیرن
هی برمیگردن روی سوالات از یک به پایین
تا ببینن چیزی بلدن یانه
آخرش هم هرچی درست زدن با اون غلط ها میره
.
دسته سوم خوب خونده
.
دسته چهارم هم خیلی خونده
.
و......
خب حالااون استرس که شما مدنظرته مال اون دوتا دسته بالاست
حالا دونوع هم استرس دارن
اولیش که به خاطر سخت بودن سوالاته
اگه این استرس رو نتونه کنترل کنه تا آخر این استرس رو
داره و عمدتا نتیجه دلخواه نمیگیرن
استرس دوم ناشی از کم خوندنه
مثلا یهو کل سال کنکورش جلوی چشمش مرور میشه
میگه ای کاش یکم بیشتر خونده بودم
حالا راهکار چیه
من کفشامو در آوردم راحت چهار زانو روی صندلی نشستم
یکم چشمامو بستم حدود چند دقیقه
به چیزای خوب فکر کردم
مثلا خبر قبولی رو که به خوندواده بدم
چه حسی دارن یا چه ریکشنی نشون میدن ️️
یا کاری قراره بکنم که توی رفیقام و بچه محل ها کسی
تا حالا نتوانسته بکنه
یا ی کار خفن بکن توی اون شرایط
دیدی بعضیا ی جور خاصی خودکارو میچرخونن
آدم دهنش میمونه
اون کارو به نظرم امتحان کن خیلی توی اون شرایط
اعتماد به نفس میده
.
و از همه مهم تر
توکلت به خدا باشه حتماااااا
فک کنم دهمین باره که آلاخونه این حرف رو میزنم
به خدا بگو من تموم تلاشمو چه کم چه زیاد انجام دادم بقیش با خودت
و ذکر های
افوض امری الی الله آن الله بصیر باالعباد
الا باالذکر الله تطمئن القلوب
رو هم بلد باش -
f.nalist ⭐ بچه های تجربی کنکور 1403 دوازدهم تجربیreplied to Younes.D.IUT on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Younes.D.IUT
مرسی ازت -
سلام من به شخصه کار خاصی نکردم
چون اونقدری اذیت شده بودم که چند روز قبل کنکور گفتم دیگه هرچی میخواد بشه بشه!
سر جلسه هم همین روند ادامه داشت
با این تفاوت که سعی میکردم به هیچی فک نکنم
چون اگه فکر به هرچیزی رو شروع میکردم واسه من بدتر میشد
فکر به خبر قبول نشدن=فکر به عواقب بعدش
فکر به قبول شدن=فکر به اینکه با این مدل درس خوندنم هنر کنم یه رشته الکی بیارم پس الکی خودمو دلداری ندم
فک میکنم تو دسته بندی پایین دوستان هم میشم
"دسته دوم
اون آدمایی که کم خوندن ولی منطقی هستن"
من پیشنهادم اینه بگردین راه حل خاص خودتون رو پیدا کنید
از چیزایی هم که بچه ها میگن کمک بگیرید -
f.nalist خواهش میکنم
اینم بگم آزمون آزمایشی هم کمکت میکنه
من سر جلسه یه حس تمام مدت باهام بود:
«این آزمونم مثل یکی از آزمون های حضوری کانونه، هیچ فرقی نداره»
البته باید به این جمله باور داشته باشی تا کمکت کنه