هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
_Mitra_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@danial-hosseiny این یه سوالیه چندساله تو ذهنمه یه تاپیک بود خودنویس یا شاید یه اسم دیگه بعد همون زمان کنکور یه عکس گذاشتی شبیه کف قابلمه بود ( برداشت من ) و نگفتی چیه الان میشه بگی چیه ؟
البته تا یه دوره ای هم حس میکردم کره ماه باشه@danial-hosseiny در خــــــــــودنویس گفته است:
Dr-acula
خیلی اهل اشتراگ گذاری متن و عکس و این داستانا نیستم.
ولی دلم خواست این عکس از من به یادگار توی تاپیکتون باشهجدا سوال منم هست
officer k
تو چه پیگیری علی
این عکس رو از طاق ارگ کریم خان زند شیراز گرفتم.
هرچند که اینکه چیه و کجاستش برام مهم نبوده... -
officer k
تو چه پیگیری علی
این عکس رو از طاق ارگ کریم خان زند شیراز گرفتم.
هرچند که اینکه چیه و کجاستش برام مهم نبوده... -
officer k
تو چه پیگیری علی
این عکس رو از طاق ارگ کریم خان زند شیراز گرفتم.
هرچند که اینکه چیه و کجاستش برام مهم نبوده...@danial-hosseiny در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k
تو چه پیگیری علی
این عکس رو از طاق ارگ کریم خان زند شیراز گرفتم.
هرچند که اینکه چیه و کجاستش برام مهم نبوده...
من حتی به اینکه میدان الکتریکی هم باشه احتمال داده بودم /: -
@danial-hosseiny
چون عجیب بود یادم مونده آقامن گفتم این انگار یه چیزی شبیه سازهست...
ولی طاق ارگ کریمخان رو نمیشد حدس زدofficer k
چون واقعا هم مهم نبود کجاس -
officer k
چون واقعا هم مهم نبود کجاس -
officer k
میدونی که اشکاش برام مهمه دیگه. نه؟!
اشکاش و لبخندش -
@danial-hosseiny در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k
تو چه پیگیری علی
این عکس رو از طاق ارگ کریم خان زند شیراز گرفتم.
هرچند که اینکه چیه و کجاستش برام مهم نبوده...
من حتی به اینکه میدان الکتریکی هم باشه احتمال داده بودم /:_Mitra_
خدا قوت -
officer k
میدونی که اشکاش برام مهمه دیگه. نه؟!
اشکاش و لبخندش -
Nilay
که اینطور🥲
امیدوارم خوب بگذر=))
چند روز دیگه هم میری دانشگاه انشاءالله و سرت حسابی شلوغ میشه -
officer k
امیدوارم -
Nilay
اما به نظرم به واژهٔ «میترسم» توی متنش نباید از دید رعب و وحشت نگاه کرد.
از دید «حساب بردنـ»ـه... از دید مرموز بودن... زیباست...@danial-hosseiny موافقم...
-
Sachli ببین چون فردی ک درون گرا هس وقتی مثلا ی مشکلی براش پیش میاد
مثلا یه مرد ک تو برهه ای از زمان بی پول میشه و قرض داره و فلان همین ی مشکل و درگیری براشع و خوب وقتی درن گرا و مغرور باشه با همسرش هم حرف نمیزنه دیگ
از طرفی همسرش هر چقد بخاد بهش نزدیک شه ک آرومش کنه و ..اون هی پسش میزنه و دوس داره تنها باشه و این باعت میشا همسرش هی ناراحت بشه و حس کنه ک این مرد اصن دوسش نداره پس همینک دوری کنه و سنگین باشه ب نظرم بهتره
من اینجوری فک میکنم دیگ نمدونم -
Reza-H
تو به عنوان یک شغل داری بهش نگاه میکنی و این اشتباهه. اصلا قیاس این دو غلطه.
روانکاو آدمیه که با شغلش روانکاویت میکنه. میشینه جلوت چهارتا سؤال ازت میپرسه و درنهایت تو رو واکاوی میکنه و محتویات ذهنت رو برات میگه...
اما الزاما به این معنی نیست که زندگی عادیش هم همینطوره. به هر حال شاید گاهی اوقات از زبان بدن افراد یا نوع تکلمشون بتونه این رو بفهمه. اما مطمئن باش هرگز به اندازهٔ زمانی که داره شغلش رو ایفا میکنه کارش رو درست انجام نمیده چون جور دیگری این رو یاد گرفته. با پرسش و پاسخ.
ولی وقتی درمورد نویسنده صحبت میکنی، اتفاقا یه نویسنده میشینه یه گوشه و هیچی نمیگه و برای ساعتها شاید زیرنظرت میگیره... خیلی فرقه بین این دو قشر.
و یکی شغلش اینه و دیگری تفریحش.
و یکی برای کمک کردن به تو به روت میاره مسائلت رو و اصلا خودت بهش مراجعه میکنی، و دیگری شاید هرگز به روت نیاره.@danial-hosseiny
متوجه منظورت شدم
درست میگی
در واقع گزاره ای که گفتم بیشتر ناظر به روان کاو ها بود تا نویسنده ها
و پاسخی که درباره شغل دادم هم همینطور
البته حالا اینکه واقعا یه روانشناس مثلا توی تشخیص ذهنیات یه نفر در زندگی معمولی چقدر موفقه بحث دیگه ایه -
_Mitra_
خدا قوت -
جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی... :))