Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
Anzw 18 زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه بر سنگ مزارش، آب پاشیدن چه سود؟!
z.e دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
Anzw 18 دوش وقتِ سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
z.e دی بر سر مرده ای دوصد شیون بود امروز یکی نیست که بر صد گرید
jahad_121 دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد جز غم، که هزار آفرین بر غم بـاد
دل من چو نور اندر آن تیره شب
نخفته گشاده دل و بسته لب
mr.vinyzo با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
jahad.20 دل بر گذر قافله لاله و گل داشت این دشت که پامال سواران خزان است
Anzw 18 تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
jahad.20 مشو در پیچ و تاب رنج و غم گم به هر حالت تبـسم کن، تبـسم!
من ملک بودم فردوس برین جایم بود ادم اورد درین دِیر خراب ابادم