هرچی تودلته بریز بیرون7

[نقطه]

jahad_121
من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب‌خوش بگفتم خواب را

(اگه منظورت شعر قبلیه که گذاشتم از حافظ هست غزل صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد...)

[jahad_121]

نقطه
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی

(اها خیلی ممنون)

[Anzw 18]

jahad_121
یک حافظ کهنه دو سه تا عطر گل سر
رفت و همه‌ی دل خوشی‌ام این چمدان شد

[jahad_121]

Anzw 18
داغ بر سینه، ز تو، سینه‌فکاران هستند
غرض این است که در قصدِ تو، یاران هستند

[Anzw 18]

jahad_121
دریغ است روی از کسی تافتن
که دیگر نشاید چون او یافتن

[jahad_121]

Anzw 18
نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند
ساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند

[Anzw 18]

jahad_121
درد دل تو را چه کسی گوش می کند؟
ای در جهان غریب به چاهی بسنده کن

[jahad_121]

Anzw 18

دست خالی رسیده‌ایم نجف
تو مدد کن تو، یا علی مددی

غزل بوده این یک بیت ازش

[نقطه]

jahad_121
یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی؟
رای رای توست خواهی جنگ و خواهی آشتی

[jahad_121]

نقطه
یا نمی‌باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
یا گـره از بی‌بری در دل نمی‌باید گرفت

[z.e]

jahad_121
تو پـای به راه درنه و هیـچ مـپرس
خودِ راه بگویدت که‌ چون باید رفت

[نقطه]

@z-e
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم اینجاست بده تا به سلامت بروم

[z.e]

نقطه
مکن کاری که پا بر سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگـت آیو
چو فردا نامه‌خوانان نامه خوانند
تو وینی نامـهٔ‌ خود ننگـت آیــو

[نقطه]

@z-e
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر کنم؟ =))

[jahad_121]

نقطه
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

[نقطه]

jahad_121
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم

[jahad_121]

نقطه
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهٔ مجنونِ به لیلی نرسیده

[نقطه]

jahad_121
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخشِ دلِ بی‌قرار من باشی =))

[jahad_121]

نقطه

یک بیابان، تشنگی می‌خواهم و شوق و جنون
قدرِ لب‌ تر کردنی، ادراک می‌خواهم؛ که هست

[نقطه]

jahad_121
تو را که هرچه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟! :‌)