-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۷، ۲۳:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#54c43a)[خواب] در عهد تو در چشم من آید هیهات
%(#44a62e)[عاشقی کار سری نیست که بر بالین است]:)#سعدیمون
-
نوشتهشده در ۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست#سعدیتون
-
نوشتهشده در ۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
دیگری را در کمند آور که ما خود بندهایم
ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را#سعدیشون
-
نوشتهشده در ۶ اسفند ۱۳۹۷، ۲۱:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود ! -
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اپیزود1:
مست باشی و فقط %(#cf3434)[جام] جهانت باشد
و %(#bf5a5a)[فقط اسم یکی ورد زبانت] باشد
و فقط اسم یکی که %(#c71414)[به تو انداخت تو را]
مخرج مشترک سود و زیانت باشد
آنچنان گم بشوی از خودت %(#ed3434)[از او] تا که
%(#cc7e7e)["ناکجا" , ساده ترین قید مکانت باشد]
%(#7a4c4c)[لگد و مشت] به بخت بد خود هی بزنی
طعم خون [%(#e62929)[خونِ خودت] ]توی دهانت باشد
بوی %(#940000)[باروت] بگیرد همه ی زندگی ات
قلب %(#b86565)[یک فاجعه] پشت ضربانت باشد
%(#8a2c2c)[قطع امید کنی از خود و جان سختی خود]
الکلِ سگ درجه قاتل جانت باشد
%(#b03434)[درد و تب می کشدت] استامینوفن کشک است
زندگی , غوطه وری در لگنی از %(#ff0000)[اشک] است
.
.
.
((بنیامین پور حسن)) -
نوشتهشده در ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۶:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#002bff)[دستم از هرچه هست کوتاه است]
از جهان %(#596dd4)[قایقی به گِل] دارم
بشنو ای %(#192e99)[شاه گوش ماهی ها]
%(#727db5)[دل اگر نیست... درد و دل دارم]
چشم وا کردم از تو بنویسم
لای در باز و %(#576feb)[باد] می آمد
%(#1b36bd)[از مسیری که رفته بودی داشت]
موجی از %(#002bff)[انجماد] می آمد((علیرضا آذر))
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میتوان در پیله بود،آخر ولی،پرواز کرد
بارها پایان گرفت و خوبتر آغاز کرد
هیچ بن بست وسقوطی،انتهای راه نیست
باید از بیراهه «باامیّد» ،راهی باز کرد -
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اخر چه کند با دل من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم -
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
%(#7f3eb5)[لاشه ی باد کرده ای بودم]
آمد از روبرو %(#470c78)[ولی نشناخت]
%(#8e42cc)[صورتی را که دوستش میداشت]
چهره چرخاند و ... : ) %(#8c00ff)[تف زمین انداخت]
این منم %(#490382)[مرد تا همین دیروز]
مرد پابند آرزوهایت
مرد %(#8352ab)[یک عمر کودکی کردن]
لابه لای بلندِ موهایت
%(#4b3061)[خاطرت هست روزگارم را] ؟؟؟!
جایگاه مقدسی بودم
وزن یک %(#746680)[عشق] روی دوشم بود
%(#590f96)[من برای خودم کسی بودم]
%(#b700ff)[من برای خودم کسی هستم] : )
دور و بر خُرده عشق هم کم نیست…((علیرضا آذر))
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
...
دل به دریا زده ای پهنه سراب است نه
برف و کولاک زده راه خراب است نرو
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم
بی تو پتیاره ی پاییز مرا می شکند
این شب وسوسه انگیز مرا می شکند
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تو باشی من مفلوک دو مشتم خالیست
بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست
و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست
پسری خیر ندیدهَ م که دگر شک دارم
بعد از این هم به دعاهای پدر شک دارم
می پرم ،دلهره کافیست خدایا تو ببخش
... خودکشی دست خودم نیست، خدایا تو ببخش
.
علیرضا آذر -
نوشتهشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۹:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می باید رفت-) -
نوشتهشده در ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۳:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آشوب جهان و جنگ دنیا به کنار
بحران ندیدن تورا من چه کنم؟! -
میروم خسته و افسـرده و زار
سـوی منزلگــه ویرانه خویش
به خـدا می برم از شهـــر شما
دل شوریــده و دیوانــه خویش
می برم تا که در ان نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گنـاه
شستشویش دهم از لکه عشــق
زین همـــه خواهش بیجا وتباه
می برم تا زتو دورش ســـازم
زتو ،ای جلــــوه امید محــــال
می برم زنـــده بگورش سازم
تا از این پس نکنــد یاد وصال
ناله می لرزد،می رقصد اشک
آه ، بگــــذار که بگریزم مـــن
از تو ، ای چشمه جوشان گناه
شایـد آن به کـه بپرهیـــزم من
بخـــدا غنچـــــه شـــادی بودم
دست عشق آمد و از شاخـم چید
شعلــه آه شد م ، صــد افسوس
که لبــم باز بر آن لب نرسیـــد
عاقبت بنــد سفـــر پایـــم بست
میروم، خنده به لب،خونین دل
می روم از دل من دست بردار
ای امیـــــد عبث بی حاصــــل…
فروغ فرخزاد -
نوشتهشده در ۱۳ اسفند ۱۳۹۷، ۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سراغی از منِ خونین جگر دیگر نمی گیرد
حكايت هاي پايان داده را از سر نمی گیردخریدارش شدم با قیمتِ جان و نفهميدم
بهایش آبرویم بود ، ازین کمتر نمی گیردمرا با مهر خود پابند کرده ، مثل گنجشکی
که گر از بند آزادش کنی هم پر نمی گیردخیالش تخت باید باشد از من - عاشقم -اما
خدا وقتی نخواهد هییییچ وصلی سر نمی گیرد:)دعا کردم که برگردد، شده با دیگری باشد
دعاهایی به این تلخی همان بهتر نمی گیرداگر ابری نباشد آسمان، باران نمی بارد
دعا وقتی که از دل برنیاید ، در نمی گیرد...
.((نفیسه سادات موسوی))
-
نوشتهشده در ۱۳ اسفند ۱۳۹۷، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر راه زن تو باشی ؛
صد کاروان توان زد... -
هیچکس نمیداند همه چهره ارام میبینند….
همه صدای خنده ها را میشنوند…..
هیچکس حس نمیکند دل ناآرامت را, تنهاییت را, بغضت را….
دست خودت نیست باید جلوی دیگران بخندی….
هیچکس نمیداند به چهاردیواری اتاقت که میرسی غصه ها را از پشت در برمیداری
-
نوشتهشده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۳:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#d1891e)[من و دل بریدن از تو ؟]
%(#8f5a0b)[چه محال خنده داری!!!]
%(#4a3515)[که کسی ندیده کافر به اقامه ی نمازی.]((سیروس عبدی))
-
باز باران!
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟
روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین
پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــاران
می خورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه
شایدم گم کرده خانه .... -
نوشتهشده در ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۴:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در گردنه ی عشقت سوپاپ دلم ترسید
قالپاق عقب افتاد سگ دست جلو رقصید
در ناله ی اگزوزم آهی زجگر امد
بر کاسه نمد روغن چون اشک به سر امد
ترمز به دو پا هرگزچون روغن دل خالیست
بر تق تق شاتونم یک دنده کمک کافیست