Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خاطره ای از دوران مدرسه
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خاطره ای از دوران مدرسه

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
198 دیدگاه‌ها 31 کاربران 29.8k بازدیدها 28 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • پویاپ پویا

    سال اول بودیم درس مهارت زندگی مشاوره مدرسه میامد سرکلاس درس بده جزوه میگفت خیلی مضخرف بود ماهم نمی نوشتیم نوبت اول امتحان نگرفت که هیچ اخر سال خواست امتحان بگیره من جزوه نداشتم بخونم قرار بود زنگ اول جزوه بخونم بد شانسی او مد کلاس همزمان بیگره اون زنگ اول من با دوست مثل خر می خوندن قهر کرده بودم با بچه نمی خوندن کنار نشسته بودم کنار دسته مون نگاه می کردم اون هم جواب نی دادن سرکلاس که زنگ ریا ضی داشتم معلم میخواست برگه جمع کنه اون اخر کلاس نشتن برگه هاور جمع کنن بعد من خوشحال شدم برگه سوال تی دفتر زیر دستم گذاشتم برگه های بقیه جمع کردم توی یک کلاس36 نفره 3این کار کردیم بقیه ازاین قضیه بوی نبرد

    _Mohammad_reza__ آفلاین
    _Mohammad_reza__ آفلاین
    _Mohammad_reza_
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _Mohammad_reza_ انجام شده
    #169

    پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
    سه باره دارم میخونم.. 😕

    ProfessorP Marjan 77M 2 پاسخ آخرین پاسخ
    3
    • _Mohammad_reza__ _Mohammad_reza_

      پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
      سه باره دارم میخونم.. 😕

      ProfessorP آفلاین
      ProfessorP آفلاین
      Professor
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #170

      @Phenomenon در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

      پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
      سه باره دارم میخونم.. 😕

      😂

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • پویاپ پویا

        سرکلاس عربی دوم برای تقلب برگه ریز میکریم جواب توش می نوشتیم جالب اینجا بود فردی که با مداد مینوشت مگفت غلط گیر تو بده خودکار منوشت پاکن میگرفت ازبحث کلاس سرصدا میشد معلم مگفت چه خبرتونه بعد مگفتیم غلط گیر یا پاکن می خواهیم

        N آفلاین
        N آفلاین
        negwin
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #171

        پویا
        واقعا تو همچین بحرانی باید ی خداقوت یهتون میگفتن.... خسته نباشی دلاور خداقوت قهرمان

        http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
        ENGAGED

        جاده
        پای پیاده
        منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
        1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • DrmehdiD Drmehdi

          یک روز با بچه از طرف مدرسه رفته بودیم راهیان نور .....

          سوله ی کناری بچه های اصفهان بودن ما هم تصمیم گرفتیم یک درگیری با بچه های اصفهان راه بندازیم ........

          خلاصه منتظر موندیم تا بچه های اصفهان از بالای کوه (محل نمایش) برگشتن ما زود تر رسیده بودیم ...... بعد درگیری رو شروع کردیم 2 -3 نفر
          شون رو زدیم و خیلی خوشحال بودیم که یک دفعه سرو کله ی سرهنگ مسئول بچه های اصفهان پیدا شد چنان زدمون که .............
          تا یک ماه نمی تونستیم درست راه بریم !!! ((البته من زود تر فرار کردم و خوشبختانه آسیب زیادی ندیدم )) ...

          راستی داستان دروغ نبود من هم اون موقع کلاس 8 بودم ...........

          N آفلاین
          N آفلاین
          negwin
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #172

          Drmehdi
          واااای چه بد.......

          http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
          ENGAGED

          جاده
          پای پیاده
          منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
          1 پاسخ آخرین پاسخ
          1
          • ProfessorP Professor

            یادمه به یکی از بچه ها مشکل داشت کلا برا امتحان نخونده بود
            من خونده بودم قرار شد بهش برسونم
            اقا من ورقه رو کامل نوشتم عین ورقه رو براش رسوندم
            ورقه ها رو که دادن من ۱۶ گرفتم رفیقم ۱۸ 😂
            هنوزم یادم میوفته خندم میگیره 😂

            N آفلاین
            N آفلاین
            negwin
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #173

            @پروفسور
            این یکی از اون مورداس که واقعا ادم میسوزه😂

            http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
            ENGAGED

            جاده
            پای پیاده
            منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
            1 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • _Mohammad_reza__ _Mohammad_reza_

              پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
              سه باره دارم میخونم.. 😕

              Marjan 77M آفلاین
              Marjan 77M آفلاین
              Marjan 77
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #174

              @Phenomenon منم متوجه نشدم چی شد...

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • ش آفلاین
                ش آفلاین
                شهرزاد
                دانش آموزان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #175

                واااااااااای خعلییییییییییییی باحال بوود.......

                تا امروز از تو نوشتم...امشب از عشقت انصراف میدهم...سخت است دوست داشتن تو
                خسته ام..میخواهم کمی استراحت کنم..شااید فردا دوباره عاشقت شدم...
                غلامرضا بروسان

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                0
                • ProfessorP آفلاین
                  ProfessorP آفلاین
                  Professor
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Professor انجام شده
                  #176

                  سلام
                  دوم دبیرستان بودیم با معلم ریاضیمون زیاد حال نمیکردیم ازش خوشمون نمیومد درسشم نمیخوندیم دبیر حواس پرتی هم بود . زیاد خوب هم نمیتونست ببینه . درسشم که هیشکی گوش نمیداد . هرچقد به مدیر اصرار کردیم که عوضش کنه قبول نمیکرد .
                  بچه های کلاس ماهم که زیاد سر به سرش میزاشتن
                  یه بار دیگه جدی جدی تصمیم گرفتیم یه کاری کنیم از دلش دربیاریم خخخ با بچه ها تو زنگ هماهنگ شدیم
                  یکی از بچه ها رفت اتاقی که یه بسته پونز اونجا بود اونو کش رفت اورد ما هم پونز ها رو برعکس گذاشتیم روی صندکی استاد 😂 اقا جونم براتون بگه لحظه ی نشتنش روی پونز ها هنوز یادمه 😂 وقتی نشت بیچاره سرخ سرخ شد
                  بعدش اصلا جرغت نکرد تو کلاسمون پاشو بزاره
                  از اون به بعد همه ی دبیرا قبل نشستن یه نگاه دقیقی به صندلیشون میکردن بعد میشستن
                  http://forum.alaatv.com/plugins/nodebb-plugin-emoji-apple/static/images/joy.png

                  عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • ProfessorP Professor

                    سلام
                    دوم دبیرستان بودیم با معلم ریاضیمون زیاد حال نمیکردیم ازش خوشمون نمیومد درسشم نمیخوندیم دبیر حواس پرتی هم بود . زیاد خوب هم نمیتونست ببینه . درسشم که هیشکی گوش نمیداد . هرچقد به مدیر اصرار کردیم که عوضش کنه قبول نمیکرد .
                    بچه های کلاس ماهم که زیاد سر به سرش میزاشتن
                    یه بار دیگه جدی جدی تصمیم گرفتیم یه کاری کنیم از دلش دربیاریم خخخ با بچه ها تو زنگ هماهنگ شدیم
                    یکی از بچه ها رفت اتاقی که یه بسته پونز اونجا بود اونو کش رفت اورد ما هم پونز ها رو برعکس گذاشتیم روی صندکی استاد 😂 اقا جونم براتون بگه لحظه ی نشتنش روی پونز ها هنوز یادمه 😂 وقتی نشت بیچاره سرخ سرخ شد
                    بعدش اصلا جرغت نکرد تو کلاسمون پاشو بزاره
                    از اون به بعد همه ی دبیرا قبل نشستن یه نگاه دقیقی به صندلیشون میکردن بعد میشستن
                    http://forum.alaatv.com/plugins/nodebb-plugin-emoji-apple/static/images/joy.png

                    عااطفهع آفلاین
                    عااطفهع آفلاین
                    عااطفه
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط عااطفه انجام شده
                    #177

                    @پروفسور
                    یا خداااااااا
                    😂
                    خوبه اخراج نشدین
                    ما به معلم تو میگفتیم
                    فرداش اداره بودیم پرونده زیر بغل 😆

                    دختر !
                    !این طور به من نگاه نکن !
                    این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
                    این خبط شما ارزوی من است !!!
                    بزرگ علوی !چشم هایش !

                    ProfessorP 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • عااطفهع عااطفه

                      @پروفسور
                      یا خداااااااا
                      😂
                      خوبه اخراج نشدین
                      ما به معلم تو میگفتیم
                      فرداش اداره بودیم پرونده زیر بغل 😆

                      ProfessorP آفلاین
                      ProfessorP آفلاین
                      Professor
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #178

                      ترنم
                      کل کلاس این کار رو گردن گرفت
                      دیگه کل کلاس رو که میدیر نمیتونست اخراج کنه 😂
                      کلاس ما هماهنگی عجیبی داشت 😂

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      1
                      • ProfessorP آفلاین
                        ProfessorP آفلاین
                        Professor
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #179

                        یا خاطره هام تموم شده یا یادم رفتن !!! 😕

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • ProfessorP آفلاین
                          ProfessorP آفلاین
                          Professor
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #180

                          وامااااااا توووو رضاااا @Phenomenon و محسن @م-ر-محسنی-کبیر
                          0_1478807418224_81166.gif
                          چرا فقط یه خاطر نوشتید ؟! هر دوتاتون احضارشدید به تاپیک خاطره 😂

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • ProfessorP آفلاین
                            ProfessorP آفلاین
                            Professor
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #181

                            منتظرم هاااا 😂
                            0_1478807613591_81165.gif

                            فااطمهف 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • ProfessorP Professor

                              منتظرم هاااا 😂
                              0_1478807613591_81165.gif

                              فااطمهف آفلاین
                              فااطمهف آفلاین
                              فااطمه
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #182

                              @پروفسور در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                              منتظرم هاااا 😂
                              0_1478807613591_81165.gif

                              🐉 🕶

                              می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • ProfessorP آفلاین
                                ProfessorP آفلاین
                                Professor
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #183

                                رضا و محسن به خاطر تاخیرتون ۱۰۰۰ تا از اینا میرید 😂
                                0_1478807896999_81112.gif

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • _Mohammad_reza__ آفلاین
                                  _Mohammad_reza__ آفلاین
                                  _Mohammad_reza_
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #184

                                  یادمه یه سری معلم دینیمون یه فلشی به یکی از دوستام دادش که واسش اپ اندروید بریزه...رفیقمم اومد فلش رو داد به من واسش اپ اندروید بریزم...فلش رو بردم خونه..خیلی نو بودش...وصل کردم به پی سی ..یخورده سیستم باهاش ور رفت..یهو فلش نیم سوز شدش 😂
                                  منم ترسیدم بدجور...16 گیگ فلش...یکم با فلش ور رفتم که درست شدش..ولی نگو تو کامپیوتر من درس کار میکردش...فرداش دادم به رفیقم گفتم چیزی نداشتم بریزم...برد داد به یکی از دوستایه دیگم ! اونم فرداش اورد فلش رو با یه سی دی...برگشت گفتش که حال نداشتم تو فلش بریزم واست سی دیشو اوردم 😂 نگو فلش کلن تموم کرده بوده..اینم واسه اینکه سوختنش رو به گردن نگیره برگشت گفته که تو فلش نریختم سی دیشو برات اوردم ! خلاصه ای دیگ اش نخورده و فلش سوخته !
                                  معلممون فهمیدا..ولی چیزی به رومون نیاورد !

                                  ProfessorP 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  5
                                  • _Mohammad_reza__ _Mohammad_reza_

                                    یادمه یه سری معلم دینیمون یه فلشی به یکی از دوستام دادش که واسش اپ اندروید بریزه...رفیقمم اومد فلش رو داد به من واسش اپ اندروید بریزم...فلش رو بردم خونه..خیلی نو بودش...وصل کردم به پی سی ..یخورده سیستم باهاش ور رفت..یهو فلش نیم سوز شدش 😂
                                    منم ترسیدم بدجور...16 گیگ فلش...یکم با فلش ور رفتم که درست شدش..ولی نگو تو کامپیوتر من درس کار میکردش...فرداش دادم به رفیقم گفتم چیزی نداشتم بریزم...برد داد به یکی از دوستایه دیگم ! اونم فرداش اورد فلش رو با یه سی دی...برگشت گفتش که حال نداشتم تو فلش بریزم واست سی دیشو اوردم 😂 نگو فلش کلن تموم کرده بوده..اینم واسه اینکه سوختنش رو به گردن نگیره برگشت گفته که تو فلش نریختم سی دیشو برات اوردم ! خلاصه ای دیگ اش نخورده و فلش سوخته !
                                    معلممون فهمیدا..ولی چیزی به رومون نیاورد !

                                    ProfessorP آفلاین
                                    ProfessorP آفلاین
                                    Professor
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #185

                                    @Phenomenon در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                                    نگو فلش کلن تموم کرده بوده

                                    فلش تموم کرده بود
                                    وااااای رضا ترکیدم 😂

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • عااطفهع آفلاین
                                      عااطفهع آفلاین
                                      عااطفه
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #186

                                      یه خاطره میگم دیدم اینجا اثری ازش نیس
                                      .....
                                      مارو یه بار از طرف مدرسه بردن اردو شمال .....
                                      پاییز بودش
                                      رفتیم لب دریا ......مدیر گف کسی نباید بره تو اب ....
                                      اما مگه میشه ادم اروم قرار داشته باشه ....
                                      هیچی دیگه مام 5 6 نفر بودیم شلوووووووووغ ...
                                      دستای همو گرفتیم کفشامون در اوردیم بدو بدو تا تو اب .....
                                      هیچی دیگه یکم شلوارامون خیس شد دیگه گفتیم مهم نیس ما که خیس شدیم حداقل بزار یکم خوش بگذرونیم
                                      هی این کار تکرار کردیم تا اخر کل لباسامون خیس شده بود ..شدیم موش اب کشیده .....اونم لباسای مدرسه ......
                                      هیچی مدیر اومد ....عصبانی......سرزبون دارشونم فقط من بودم .....هرچی زبون ریختم که حالا عب نداره و یه بار اردو اصلن ...از نمره انضباط همه 2 نمره کم کرد از من 4 نمره .....
                                      رفتیم چن تا بسته مشنبا فریزر خریدیم جورابامون انداختیم توش
                                      مشنبا ها رو پاره کردیم مث جوراب کردیم پامون بعد از روش کفش پوشیدیم
                                      اتوبوسم ماشین بابای دوستم بودش برا اینکه اونم عصبانی نشه ....
                                      رفتیم از نونوایی مشنبای بزرگ گرفتیم تیکه کردیم انداختیم روی صندلی ماشین نشستیم روش ......تا قزوین .....لباس و بدنمون پر ررررررررررررررر از شن . ماسه
                                      رسیدیم قزوین اخر سر راننده اتوبوس اومد سراغ ما دید تمام شن شده
                                      یه دونه سطل اب و دسمال نفری داد بهمون کل اتوبوس شستیم تحویل دادیم بهش .....
                                      اخ اخ داغون شدیم اما خیلی خوش گذشت

                                      دختر !
                                      !این طور به من نگاه نکن !
                                      این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
                                      این خبط شما ارزوی من است !!!
                                      بزرگ علوی !چشم هایش !

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      3
                                      • عااطفهع آفلاین
                                        عااطفهع آفلاین
                                        عااطفه
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #187

                                        یه خاطره ام من خودم خیلی دوسش دارم.........
                                        باشگاه که میرفتیم برا مسابقات از قبل خیلی تمرین میکردیم ....
                                        مربیمونم یکی دو روز مونده به بازی های والیبال ما رو برا تقویت روحیه و حرفای اخر مجبور میکرد بیایم باشگاه ...
                                        اما تقویت روحیمون چی بودش ......
                                        از اولین ساعتی که میومدیم باشگاه تا 20 مین اخر
                                        اهنگ میذاش زیاد میکرد دیگه فک کنین خودتون چه خبر میذاشتیم ما
                                        دیگه به این کار شرطی شده بودیم ....
                                        هر وق این کار میکرد مسابقه رو میبردیم
                                        هروق نه ....کل تیم خراب میکرد .....البته منکه کاپیتان بودم 😜 جرات خرابکاری نداشتم
                                        یادش بخیر خیلی تخلیه میشدیم

                                        دختر !
                                        !این طور به من نگاه نکن !
                                        این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
                                        این خبط شما ارزوی من است !!!
                                        بزرگ علوی !چشم هایش !

                                        DR.PeRshIAD 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        3
                                        • عااطفهع عااطفه

                                          یه خاطره ام من خودم خیلی دوسش دارم.........
                                          باشگاه که میرفتیم برا مسابقات از قبل خیلی تمرین میکردیم ....
                                          مربیمونم یکی دو روز مونده به بازی های والیبال ما رو برا تقویت روحیه و حرفای اخر مجبور میکرد بیایم باشگاه ...
                                          اما تقویت روحیمون چی بودش ......
                                          از اولین ساعتی که میومدیم باشگاه تا 20 مین اخر
                                          اهنگ میذاش زیاد میکرد دیگه فک کنین خودتون چه خبر میذاشتیم ما
                                          دیگه به این کار شرطی شده بودیم ....
                                          هر وق این کار میکرد مسابقه رو میبردیم
                                          هروق نه ....کل تیم خراب میکرد .....البته منکه کاپیتان بودم 😜 جرات خرابکاری نداشتم
                                          یادش بخیر خیلی تخلیه میشدیم

                                          DR.PeRshIAD آفلاین
                                          DR.PeRshIAD آفلاین
                                          DR.PeRshIA
                                          دانش آموزان آلاء
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #188

                                          مارال در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                                          یه خاطره ام من خودم خیلی دوسش دارم.........
                                          باشگاه که میرفتیم برا مسابقات از قبل خیلی تمرین میکردیم ....
                                          مربیمونم یکی دو روز مونده به بازی های والیبال ما رو برا تقویت روحیه و حرفای اخر مجبور میکرد بیایم باشگاه ...
                                          اما تقویت روحیمون چی بودش ......
                                          از اولین ساعتی که میومدیم باشگاه تا 20 مین اخر
                                          اهنگ میذاش زیاد میکرد دیگه فک کنین خودتون چه خبر میذاشتیم ما
                                          دیگه به این کار شرطی شده بودیم ....
                                          هر وق این کار میکرد مسابقه رو میبردیم
                                          هروق نه ....کل تیم خراب میکرد .....البته منکه کاپیتان بودم 😜 جرات خرابکاری نداشتم
                                          یادش بخیر خیلی تخلیه میشدیم

                                          الان تعرییف خاطره بوود کا تعریف کاپیتانیت؟😂

                                          تو خودم بدونه تو مثله همیشه گم شدم گم شدم مثله همیشه بی نشونه تو خودم
                                          پره برگه خشکه قلبم پر پاییزه دلم بعد تو واسه کسی دیگه نمیریزه دلم
                                          بعد تو واسه کسی دیگه نمیریزه دلم

                                          عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 8
                                          • 9
                                          • 10
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع