-
محبت آتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت -
hamed1379999 دیوانه و ودیوانه و دیوانه و مستم
غیر از تو و غیر از تو کسی را نپرستم -
@Fre-que-nce ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید
بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی -
hamed1379999 یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید -
@نازی-79 یا رب مددی کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم -
hamed1379999 من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید -
موی سپيد را فلکم آسان نداد
اين رشته را به نقد جوانی داده ام
hamed1379999 -
@Saahaar ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید
*بر دل بهائی نه هر بلا که بتوانی -
hamed1379999 رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است -
hamed1379999 یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش -
hamed1379999 در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه