-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است -
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز -
نوشتهشده در ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۳:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بربادم -
نوشتهشده در ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم -
نوشتهشده در ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
-
نوشتهشده در ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دارد تمام عشق من از دست می رود
انگيزه های زيستن از دست می رود -
نوشتهشده در ۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ
سرود زهره به رقص اورد مسیحارا -
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ
سرود زهره به رقص اورد مسیحارانوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس
miss_violet -
ای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس
miss_violetنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Saahaarسربسته ماند بغض گره خورده در دلم
ان عقده های گره گشا در گلو شکست -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
-
نوشتهشده در ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت -
نوشتهشده در ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۲:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست مولانا -
Mahdi2001 ترا پرواز بس زودست و دشوار
ز نو کاران که خواهد کار بسیار -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۷:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود
@saraa-66