-
هرگز گمان مبر ز خیال تو غافلم
گر مانده ام خموش، خدا داندو دلم -
%(#0a5206)[اگرچه دل به کسی داد]
%(#0a5206)[جان ماست هنوز ...]
%(#0a5206)[به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز]- سعدی
-
%(#ff0077)[چه خوش صید دلم کردی،]
%(#ff0077)[بنازم چشم مستت را]
%(#ff0077)[که کس آهوی وحشی را]
%(#ff0077)[از این خوشتر نمیگیرد]
%(#00aaff)[* حافظ] -
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
ارزوهایم را، بدهم تا برساند به خدا
به خدایی ک خودم میدانم
نه خدایی که برایم از خشم،
نه خدایی که برایم از قهر،
نه خدایی که برایم زغضب ساخته اند..
به خدایی که خودم می دانم
به خدای که دلش پروانه است
و به مرغان مهاجر هرسااال راه را می گوید
به خدایی که به ابرها گفته است:باغ ها تشنه شده اند
به خدایی که حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست
که مبادا که ترک بردارد...
به خدایی که خودم می دانم..
چه خدایی ، جاانم... -
هر چه مى گويم نَر است ، اين زندگى گويد : بدوش !
هر چه مى گويم كه افتادم ز پا ، گويد : بكوش!#ماث
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
گزیدهای از شعر «هستن»
...
گفت و گو از پاک و ناپاک است
ما به هست آلودهایم، ای پاک! و ای ناپاک!پست و ناپاکیم ما هستان
گر همه غمگین، اگر بی غم
پاک میدانی کیان بودند؟
آن کبوترها که زد در خونشان پرپر
سربیِ سرد سپیده دم.بی جدال و جنگ،
ای به خون خویشتن آغشتگان ،
کوچیده زین تنگ آشیان ننگ،
ای کبوترها،
کاشکی پر میزد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها!
که من ار مستم، ار هوشیار،
گر چه میدانم به هست آلوده مَردم، ای کبوترها!
در سکوت برج بی کس ماندهتان هموار،
نیز در برج سکوت و عصمت غمگینتان جاوید
های پاکان! های پاکان! گوی
میخروشم زار.#مهدی_اخوان_ثالث
#هستن
#زندگی_میگوید_اما_باز_باید_زیست
#انتشارات_زمستان -
قلب سختی می توان چون سنگ داشت
یا که سنگیجای دل در سینه کاشتدر به روی آفتاب و ماه بست
شاخه گل های گلدان را شکستجای گل یک سنگ در گلدان گذاشت
نام خود را می توان انسان گذاشت؟ -
این پست پاک شده!
-
زندگی کردن
تلف بودن
پلاسیدن
نطفه ای را پرورش دادن
برای زندگی کردن
و این تکرار تکرار است... -
تصویر قشنگی ست
برخورد موج با صخره
در یک غروب زیبا
اما …
تا اسیر دریا نشوی
نمی فهمی چه جهنمی ست این زیبایی!
-
%(#e87eaa)[طلوع اوّلین گل سرخ بود]
%(#e87eaa)[یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!]
%(#e87eaa)[که پروانه ها]
%(#e87eaa)[تو را در من سرودند]
%(#e87eaa)[یادم نیست]
%(#e87eaa)[اوّلین شعرم را برای تو]
%(#e87eaa)[که باران کجا می خواند]
%(#e87eaa)[و پنجره ها فهمیدند]
-
تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم,
تو خیالت راحت میروم از قلبت , میشوم دورترین خاطره در شب هایت ,
تو به من میخندی و به خود میگویی باز می آید و میسوزد از این عشق
ولی
بر نمیگردم ,نه
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد , عشق زیباست و
حرمت دارد ...
:)) -
%(#c800ff)[گُل فرستادی مرا، ای خوشتر از گُل روی تو]
%(#c800ff)[گُل نباشد در لطافت، چون بهشتی خویِ تو]
%(#c800ff)[جز دلی رنجور و غیر از نیمه جانی دردمند]
%(#c800ff)[من چه دارم تا به جای گُل فرستم سوی تو؟] -
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش -
%(#ff00b3)[مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست!]
%(#ff00b3)[بوسه نمیخواهم،چیزی بگو ...]
%(#0055ff)[* احمد شاملو ]
-
ما برایش جان فدا کردیم او با طعنه گفت:
چیز دندان گیر مرغوبی نداری بیشتر؟:))) -
عمر ها شد،حرف دردی آشنای گوش نیست
کوهکن تا بی نفس شد کوه ها بی ناله اند
.
.
.
.بی ..........دل!
-
ﮔﻫﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ،
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ؛
ﺩﺭ ﺩﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ،
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ:
ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ،
ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ!
ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺗﻮ " ﺧﺪﺍ " ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ...
ﻭ " ﺧﺪﺍ "
ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخر ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ...
#سهراب سپهری
پست 4747 از 9243