هرچی تودلته بریز بیرون۶

[m.agangar92gmail.com]

**[گاهی از خیال من گذر می کنی ...

بعد اشک می شوی ...

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من ...]0
**

• • • updated - - -

نمیدونم چی بگم.......فقطبرای تا ابد ماندن باید رفت...
گاهی به قلب کسی ...
گاهی از قلب کسی...

[m.agangar92gmail.com]

• • • updated - - -

[dych26gmail.com]

[dych26gmail.com]

[m.agangar92gmail.com]

@s.khaste;11708 said:

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

[miliarderjavan]

@**مهدی**;11685 said:

تو الان تنهایتو با نت و افراد مجازی پر کردی. اگه نت نبود و گوشیت نبود وتنها موندی اونوقت واقعا تنهایی و میفهمی تنهایی یعنی چه . نه عزیز بدترین چیزه وتحملش بس سخت اینو دیدم که میگم.

من از دبستان که به خاطر میارم تنهام تو مدرسه ، همیشم تو خونه بودم مگه با بابام برم بیرون ، بعدشم داداشم بهم کامپیوتر داد دیگه زدم تو اون خط
مهدی من تنهاییمو با نت و گوشی پر نکردم ، من دوم دبیرستان با نت اشنایی شدم و فایدم کردم
من دوستام با هم خوشن میدونی چون هرکدوم ک بزنه تو کرک و پر دیگه اونم تلافی میکنه ولی من نکردم چون همیشه دلم برا طرف میسوزه

[dych26gmail.com]

@lovesick;11715 said:

من از دبستان که به خاطر میارم تنهام تو مدرسه ، همیشم تو خونه بودم مگه با بابام برم بیرون ، بعدشم داداشم بهم کامپیوتر داد دیگه زدم تو اون خط
مهدی من تنهاییمو با نت و گوشی پر نکردم ، من دوم دبیرستان با نت اشنایی شدم و فایدم کردم
من دوستام با هم خوشن میدونی چون هرکدوم ک بزنه تو کرک و پر دیگه اونم تلافی میکنه ولی من نکردم چون همیشه دلم برا طرف میسوزه

من از این جنبه که دلم برا طرف بسوزه این قدررررررررررررررررررررررررررررررر ضربه خوردم که نگو

[Mehdi]

@lovesick;11715 said:

من از دبستان که به خاطر میارم تنهام تو مدرسه ، همیشم تو خونه بودم مگه با بابام برم بیرون ، بعدشم داداشم بهم کامپیوتر داد دیگه زدم تو اون خط
مهدی من تنهاییمو با نت و گوشی پر نکردم ، من دوم دبیرستان با نت اشنایی شدم و فایدم کردم
من دوستام با هم خوشن میدونی چون هرکدوم ک بزنه تو کرک و پر دیگه اونم تلافی میکنه ولی من نکردم چون همیشه دلم برا طرف میسوزه

اولا اون دوستات مریضن من ازشان داشتم *خخخ..
بعد داداش اون زمان دوم راهنمایی که اینترنت اصن چیزی نداشت که بخوای تنهایی تو باش پرکنی که . بابا یعنی تو مدرسه ام با هیشکی نبودی

[miliarderjavan]

@**مهدی**;11733 said:

اولا اون دوستات مریضن من ازشان داشتم *خخخ..
بعد داداش اون زمان دوم راهنمایی که اینترنت اصن چیزی نداشت که بخوای تنهایی تو باش پرکنی که . بابا یعنی تو مدرسه ام با هیشکی نبودی

دوم دبیرستان
نه تو مدرسه تک بودم

[Mehdi]

@lovesick;11738 said:

دوم دبیرستان
نه تو مدرسه تک بودم

خخخ انقده مغزم درگیره سر سریع میخونم اوکی فعلا وقتم کمه باید به درس برسم ببخش تا بعد.[emoji8]

[پارمیس]

سلام خوبید؟
اقا مهدی تونستی از حرفای من چیز ب درد بخورو مفیدی پیدا کنی؟
تونستی ی برنامه بریزی ک تا 14روز دیگه تموم بشه؟

[Mehdi]

@parmis.74;11748 said:

سلام خوبید؟
اقا مهدی تونستی از حرفای من چیز ب درد بخورو مفیدی پیدا کنی؟
تونستی ی برنامه بریزی ک تا 14روز دیگه تموم بشه؟

سلام خوبم ممنون برنامه ریختم اما خیلی سخته میدونی وقت کم مطالب زیاد اما این چیزا برام مهم نیس فقط فقط میخوام ادامش بدم هر چی شد شد.

[Dr sarah]

تو روح سوالای قلمچـــــــــــــــــــــی :dispirited:

[dych26gmail.com]

این دخترایی که با یکی دوستن ولی همزمان خبر عقدشون با یکی دیگه میاد...........
لامصبها منو یاد رونالدینیهو می اندازن.......به چپ نگاه میکرد به راست پاس میداد
والا اصن یه وضی

[t.teresa744gmail.com]

@raha74;11700 said:

**[گاهی از خیال من گذر می کنی ...

بعد اشک می شوی ...

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من ...]0
**

• • • updated - - -

نمیدونم چی بگم.......فقطبرای تا ابد ماندن باید رفت...
گاهی به قلب کسی ...
گاهی از قلب کسی...

قربونت دخییییییی

[m.agangar92gmail.com]

وقتی دلت بگیرد، دیگر فرقی نمی کند کجا باشی! دلت می خواهد که فقط بباری ...
اما
گاهی به بهانه غرور به دنبال جایی هستی که هیچکس نباشد!
زیر باران، قدم زدن در یک خیابان بی انتها و یا تنها راندن در یک مسیر مشخص با گوش دادن به یک ترانه پر از غم و یا حکایت بالش خیس در پی جاری شدن اشک های شبانه ...
و حتی گاهی هم هر چقدر که غرور داشته باشی، میان هجمه نگاه ها که بغضت بگیرد، سر بر می گردانی، سکوت می کنی و لمس اشک هایی که نمی خواهی آشکار گردد ...
مثل همین حالا!
لابد تو هم خیلی دلت گرفته که می خواهی بباری ...

[0]: [[http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][1]][1]

[0]: [http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][1]
[1]: [http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][2]

[0]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg
[1]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg
[2]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg

[miliarderjavan]

@raha74;11952 said:

>
> وقتی دلت بگیرد، دیگر فرقی نمی کند کجا باشی! دلت می خواهد که فقط بباری ...
> اما
> گاهی به بهانه غرور به دنبال جایی هستی که هیچکس نباشد!
> زیر باران، قدم زدن در یک خیابان بی انتها و یا تنها راندن در یک مسیر مشخص با گوش دادن به یک ترانه پر از غم و یا حکایت بالش خیس در پی جاری شدن اشک های شبانه ...
> و حتی گاهی هم هر چقدر که غرور داشته باشی، میان هجمه نگاه ها که بغضت بگیرد، سر بر می گردانی، سکوت می کنی و لمس اشک هایی که نمی خواهی آشکار گردد ...
> مثل همین حالا!
> لابد تو هم خیلی دلت گرفته که می خواهی بباری ...

خوب میفهمم....

[0]: [[http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][1]][1]

[0]: [http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][1]
[1]: [http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg][2]

[0]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg
[1]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg
[2]: http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/alone.r.matalebeziba.jpg

[m.agangar92gmail.com]

دلم تنگ است برای بودنت میان این قلب پر هیاهو. چند وقتیست که فراموشت کرده بودم، نه یادی از تو می کردم و نه سراغی از تو می گرفتم. خیلی برایم سخت است که چگونه تو را شریک عشق های دیگرم کردم، بی آنکه بدانم هیچکس جز تو لایق وابستگی نیست. این شرمساری را چگونه پنهان کنم وقتی که مدام از پیام هایت روی بر می گرداندم و تو هر بار مرا می خواندی، و چگونه این محبتت را پاسخ دهم در حالی که تو را رها کرده بودم، لحظه ی مرا به خود وانگذاشتی. چگونه این بزرگی را در فریادم نگنجانم و چگونه از مهربانی بی حدت این بغض را پنهان کنم وقتی که دنیا بر من تنگ آمده بود و یقین کردم که هیچ پناهی جز تو ندارم، باز تو بسویم آمدی بی هیچ منتی و هیچ سرزنشی، شنیدم مرا خواندی: برگرد، مطمئن برگرد تا یک بار دیگر با هم باشیم تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم و تا ابد برای هم باشیم. خدایـــــای عزیزم! ای آرامش دهنده این جسم خسته و روح پر جراحت تو را سپاس که هزاران بهانه دستم می دهی و هزاران راه پیش پایم می گذاری تا بار دیگر به سوی تو باز آیم.

[0]: [[http://matalebeziba.persiangig.com/image/ashk-matalebeziba.ir.jpg][0]][0]

[0]: [http://matalebeziba.persiangig.com/image/ashk-matalebeziba.ir.jpg][0]

[0]: http://matalebeziba.persiangig.com/image/ashk-matalebeziba.ir.jpg

[m.agangar92gmail.com]

@teresa;11906 said:

> قربونت دخییییییی

مرررررررررض///تو اول اون شراره هایه اتشو بکن تو.............بعد بیا اظهاره نظر بکن

[t.teresa744gmail.com]

@raha74;11956 said:

> مرررررررررض///تو اول اون شراره هایه اتشو بکن تو.............بعد بیا اظهاره نظر بکن

سلام رها جونم/////////تروخدا بزار بیام مسابقه.......چرا گوشیتو خاموش کردی........من موهامو بکنم تو ...تو با من اشتی میکنی:20::20::20::20::20::20: