هدفتون تو زندگی چیه
-
چه کاری از دست ما بر میاد؟
-
سلام هدفم تو زندگی ......
اجازه بده یه پستی توی وبلاگم داشتم رو مستقیم بیارم اینجا هر چند فکرای شخصیه :امروز اولین روزی بود که زندگی توی یه دنیای متفاوت رو شروع کردم ولی نه دنیای فیزیکی بلکه دنیای ذهنی. یه دنیا با خلاقیت نامحدود و بدون استرس و نگرانی و پر از " فکر کن و بساز". همیشه نگران این بودم که ایده هایی که دارم کی قبول داره کی قبول نداره. همیشه میخواستم از یه نفر بشنوم که "اره. این ایده هایی که تو داری میتونه واقعیت داشته باشه از این که بقیه بگن امکان نداره نترس." ولی هیچوقت به این خواسته نرسیدم. دایم با ادمایی روبرو میشدم که حتی وقتی میخواستن مثبت باشن میگفتن اره شدنیه ولی تو دلشون میگفتن نه اصلا نمیشه و من صداشو میشنیدم. خسته شدم از دنبال این خواستن گشتن. کسی نبود.
ولی یه نفر بود که گفت میشه! اون کسی نبود جز "تاریخ"!
محدودیت چیزی هست که توی ذهن ما ( ذهن عوام) قرار داره. این دنیا یه خلاقیت بی انتها هست یعنی قابلیت خلاقیت بی انتها رو داره. فقط تجسم کن و بساز. تصمیم گرفتم کسی باشم که از بهترین ادم تو رویاهاش هم بهتر باشه. محدودیت ها رو باید کنار زد. من فقط از الان اگه نمیرم فقط 20-30 سال زنده ام و دیگه بعد از اون هیچ وقت هیچوقت منی وجود نداره که بگه میشه یا نمیشه. پس یه زندگی باید کرد که تو رویا هم نیست. بهترین بهترین خودم بودن. از این به بعد فقط تجسم میکنم و فقط میسازم. باورم نمیشه این من باشم که اینارو میگم. هیچوقت کسی درکم نکرد که میشه تجسم کرد و ساخت فقط میگفتن این ادم یه ادم بیماره یه ادم کمبود محبت یه ادم روانی.
ولی بقیه چند سال مگه زنده ان؟ وقتی همه مردیم چه ارزشی داره به حرفای منفیشون گوش کنیم؟
پس باید کسی بشم که تو تخیلم هم نبود. لذت بردن من از زندگی اینه که بتونم از مغز استفاده کنم تجسم کنم بسازم تجسم کنم و چیزایی که ممکن نیست رو بسازم تنها چیزی که رضایت درونیم رو بوجود میاره نه موقعیت اجتماعیه نه پوله نه غروره نه مشهور شدنه .... فقط اینه که بتونم کامل از مغزم استفاده کنم و چیزای ناشناخته رو لمس کنم
به امید اینکه همه ی ادم ها بتونن از تمام استعداد هاشون کامل استفاده کنن و محدودیتی وجود نداشته باشه
-
من همیشه توی پس زمینه ذهنم یه ادمی بودم که همیشه میخواست یه ادمی باشه که کلی ایده داره و همشو میخواد عملی کنه مثل نیکولا تسلا. ولی همیشه دنبال این بودم که چطوری این ادم رو بسازم. هر جا رو بگی گشتم نبود همه جااااا همه کسسسس ولی اخرش یه جا جواب بود: خودم.
من فقط 30 سال دیگه زنده ام البته اگه نمیرم. من حالا اعتقادم اینه که خدایی نیست و دنیای دیگه ای نیست و دیگه بوجود نمیام پس من برای چی نگرانم. همیشه بازی فکری میکردم همیشه میگفتم این خیالات پس کجان که عملی بشن. هر جا حرفی از ایده میشد هر جا وقتی سوالی میپرسیدم میگفتن که تو یه ادم نامتعادلی برو پیش دکتر تو مریضی تو .... یعنی اونقدر شنیدم سیر شدم.
من فقط 30 سال زندم . این همه چیزایی که تو ذهنم بود وقتی بچه بودم تو ذهنم میگفتم اینا فکر کن عملی بشن چطوری میشه ولی اونقدر منفی بافی میکردن دور و بریام که خودمم باورم میشد الکی ان یا من هذیون میگم.
زندگی فقط اینه که من یه بار زندگی میکنم و میخوام چیزی باشم بدون محدودیت. اون ادم رویایی که توی ذهنم ساختم فقط محدودم میکنه اون ادم خیلی محدوده فقط به رویاها. من فقط یه بار زندگی میکنم باید بهترینی باشم که بود مثل اینکه فردا ادم میخواد بمیره چطور زندگی میکنه ؟به فکرای منفی کی اهمیت میده؟ ادما تا زمانی تحملت میکنن که از محدوده ذهنیشون خارج نشی خارج بشی باید هزینه شو پرداخت کنی.نمیدونم اینا کمکت میکنه یا نه. ولی من کل زندگیم دنبال اینا بودم ارزشش رو داشت که بنویسمشون. این همه ادم استعداد دارن ولی به خاطر محدوده ذهنی بقیه استعداد هاشون نابود میشه.
-
من همیشه توی پس زمینه ذهنم یه ادمی بودم که همیشه میخواست یه ادمی باشه که کلی ایده داره و همشو میخواد عملی کنه مثل نیکولا تسلا. ولی همیشه دنبال این بودم که چطوری این ادم رو بسازم. هر جا رو بگی گشتم نبود همه جااااا همه کسسسس ولی اخرش یه جا جواب بود: خودم.
من فقط 30 سال دیگه زنده ام البته اگه نمیرم. من حالا اعتقادم اینه که خدایی نیست و دنیای دیگه ای نیست و دیگه بوجود نمیام پس من برای چی نگرانم. همیشه بازی فکری میکردم همیشه میگفتم این خیالات پس کجان که عملی بشن. هر جا حرفی از ایده میشد هر جا وقتی سوالی میپرسیدم میگفتن که تو یه ادم نامتعادلی برو پیش دکتر تو مریضی تو .... یعنی اونقدر شنیدم سیر شدم.
من فقط 30 سال زندم . این همه چیزایی که تو ذهنم بود وقتی بچه بودم تو ذهنم میگفتم اینا فکر کن عملی بشن چطوری میشه ولی اونقدر منفی بافی میکردن دور و بریام که خودمم باورم میشد الکی ان یا من هذیون میگم.
زندگی فقط اینه که من یه بار زندگی میکنم و میخوام چیزی باشم بدون محدودیت. اون ادم رویایی که توی ذهنم ساختم فقط محدودم میکنه اون ادم خیلی محدوده فقط به رویاها. من فقط یه بار زندگی میکنم باید بهترینی باشم که بود مثل اینکه فردا ادم میخواد بمیره چطور زندگی میکنه ؟به فکرای منفی کی اهمیت میده؟ ادما تا زمانی تحملت میکنن که از محدوده ذهنیشون خارج نشی خارج بشی باید هزینه شو پرداخت کنی.نمیدونم اینا کمکت میکنه یا نه. ولی من کل زندگیم دنبال اینا بودم ارزشش رو داشت که بنویسمشون. این همه ادم استعداد دارن ولی به خاطر محدوده ذهنی بقیه استعداد هاشون نابود میشه.
-
این پست پاک شده!