به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
برادر شکسپیر میگه که
گریه ما وقت تولد از آن رو است که به صحنه بزرگ جنون و حماقت وارد شده ایم.
18 سال پیش وارد این جنون و حماقت شدی تبریک یه من تبریک به تبریک به همههههههههه
1000007708.png
از اونجایی که مامی پولداره برات به تولد خفن میگیرم
با تم خاص
1000007711.jpg 1000007712.jpg
1000007714.jpg
تولدت خیلی مبارک باشهههههههههههههههههه
دست و جیغ و هورااااااااااااااا
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن✨
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم 😍
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن 🐥🐰
بعضیاشون غمگینن 🙁
بعضیا بی حس و بی حالن 😶
بعضیا خیلیی شادن 😄
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..😉🤗
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم😉♥)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم😍🤗♥
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون 😀
نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه .
من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن 😀 )
پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره....
حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟
این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم.
**اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین
پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین !
خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید
alireza_ysf75 فااطمه بهاره M.an
اخراج نشوم صلوات 😂
این تاپیک مال شما نیست برای خودمه
یک سال پیش بعد از امتحانات ترم یک با خوندن و نخوندن شل کن سفت کن یه معدل معمولی و کارنامه معمولی به دستم رسید . به خودم قول دادم از اون به بعدش رو با تموم تلاشم سپری کنم. یک سال صدای خرد شدن استخونام رو شنیدم . با انفلونزا و تب نشستم پای کتاب. دوستام بیرون رفتن من درس خوندم کوچکترین تفریح رو از خودم سلب کردم و هربار جا زدم با فکر اینکه روزی قراره نتیجه همه عرق هایی که ریختم و سختی های که کشیدم رو ببینم و لذتش رو ببرم. اما توی این لحظه که هنوز خستگی همه تلاش هام به جونمه دارم به نتیجه زحماتم نگاه میکنم تموم وجودم درد میکنه و قلبم تیر میکشه. من نا امید شدم. دیگه تلاشی درکار نیست وقتی همه اطرافیان من با زحمت شب امتحانی و روزی دو ساعت خوندن به نتایج بهتری رسیدند. دیگه این کاربر رو توی الاخونه و تاپیک های من رو نمی بینید. افتخار میکنم به هرکسی که تلاش کرد و نتیجه اش رو دید ولی قصه من اینجا و امید هایی که نا امید شدن تموم میشه.
خدانگهدار.
سلام سلام 😍
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام🤩
خلاصه سلام 🤭
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد ma.a 🌺 بود
خب سوال 🙃
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟😶
اینبار یه کم فرق میکنه 🙂
چه فرقی ؟؟ 🧐
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم 😁😋
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین 🤩
@دانش-آموزان-آلاء ♥️
@فارغ-التحصیلان-آلاء 💜
@ریاضیا 💙
@تجربیا 💚
@انسانیا 💛
سلام به یاران جــان😍
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..❤
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم😊
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه😅
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..💕
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن🙏❤
M.an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب😍
دعوت میکنم از :
خانوم
dlrm
اکالیپتوس
revival
گونش
@Saahaar
sheyda.fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
عزیزم، اینجا برای وقتیه که احساس میکنی
هیچ دلیلی وجود نداره که تلاش کنی.
احساس میکنی قرار نیست ثانیههای تلاشت
ثمر بده و یهروزی شیرینیش رو بچشی!
اینجا برای خودت بنویس چی باعث میشه
به درس خوندن رغبت پیدا کنی.
و بعد هروقت ببینیش باهاش کیف کنی :)))
یادت نره که تو پشتوانهی علمی بزرگی داری!
رسولمهربانی فرمودند ؛
أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ.
من شهر علم هستم و علی، دروازهآن!
پس هرکس بخواهد وارد این شهر شود،
باید سراغ دروازهی آن شود.
پس پناه ببر به آغوش پدرت ابوتراب.
اگر خستهجانیبگویاعلي ♡
سلام همگی
دوستان من غروب هاردمو به سیستم وصل کردم که خیر سرم فیزیک ببینم ی پیام اومد اصن دقت نکردم بهش تاییدش کردم دوباره اومد بازم تاییدش کنم
همه هاردم توی یک ثانیه پاک شد
همه فیلمایی که توی این 3 4 سال خریده بودم توش بود نزدیک 10 تومن داده بودم برا این فیلما
الان پاک شده میگن نمیتونم برشون گردونم فقط ی شرکت هس تو تهران اونم 6 7 تومن میگیره ک برشون گردونه تازه فقط برای موارد خیلی حیاتی انجام میده
کسی تجربه نداره که الان باید چیکار کرد؟
اگه راهی هست برای برگشتن فیلما یا کسی برنامه ای میشناسه لطفا دریغ نکنید.
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
گروه مشاوره تیـــک آبی
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پیراپزشکی
سلام
اینم یه چالشه!
راستش بهترین بخشی که به نظرم برای این تاپیک مناسب اومد بخش غیر درسی بود....
درست مثل چیزی که قسمت تایتل تاپیک نوشتم
این بخش رو میزنم برای کسایی که کنکوری ان،دانشجو ان یا یه کار مهم اما وقت محدود دارن و غالبا هم درگیر کمالگرایی ان....
✖ این که اگه وسط کاراتون خارج از وقت معین رفتین سراغ چیزی که هیچ ربطی به فعالیت اصلیتون نداره"گوشی،سیستم،وب گردی و هر چیزی که تو این دسته قرار بگیره و خودتون بدونین داره وقتتونو تلف میکنه"
بیاین و اینجا گزارششو بدین✖
واقعا نمیدونم چقدر تاثیر داره روی فعالیتتون اما میتونم بگم اینو که در وهله ی اول تاپیکو برای خودم زدم😅 ! برای ایجاد عادتِ درست کار کردن و بهتر پیش رفتن🌟
💥 به مدت 21 روز اگه موفق بودین و درست مدیریت کردین اتمام چالشه
اما اگه یه روزم به هم ریخت چالش از اول میشه💥
همین موفق باشین✨ 🌱
@دانش-آموزان-آلاء
سلام و عرض ادب خدمت همهی حضار و آلایی های عزیز
چه اونا که قدیمیان چه اونا که مدت زیادی از عضویتشون نمیگذره
من هی صبر کردم ببینم کسی کاری انجام میده یا نه که دیدم نههههه
بعد تاپیک یلدای 1400 این یکی رو هم خودم باید بزنم.
برم سراغ اصل مطلب
یلدای همگی مبارک🍉🍎🍏🌰
بارگیری (7).jpeg
دوتا آرزو دارم براتون
Jowhareh_galleries_2_poster_0c46d860-a276-4422-956b-af6536ff6614.jpeg
اولیش اینکه ایشالا عمر غم و غصه هاتون مث آخرین شب بهار کوتاه باشه
Jowhareh_galleries_2_poster_f70f2191-a8a1-4ecf-8160-5507f2947cd8.jpeg
و دومیش اینکه ایشالا عمر شادی ها و خنده هاتون مث شب یلدا بلند باشه
Jowhareh_galleries_2_poster_ed4ca36e-adad-40a6-b3c8-403f12382fbf.jpeg
تو این شب بازار فال حافظ حسابی داغه
و نمیشه این شب رو بدون حافظ گذراند
115.jpg
اینم از فال حافظ من
شما هم اگه دوست داشتید برای خودتون و رفیقاتون از حافظ فال بگیرید و این تاپیک رو هم مزین کنید به اشعار زیبا و تبریک هاتون
.
و در آخر:
پاییز هزار رنگ میرود
و زمستان سپید رنگ از راه میرسد
و در این میان شبی است بلند
به بلندای یک فرهنگ
آئینی رنگارنگ به سان پاییز
و درون مایهای سپید به رنگ زمستان
شب یلدا، شب کنار هم بودنها بر شما مبارک
.
@دهم
@یازدهم
@دوازدهم
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
@فارغ-التحصیلان-آلاء
کافــه میـــم♡
-
وقتی گریم میگیره
هنوز امیدوار میشم که جون دارم -
یادداشتی بر ادبیّات کنکور ۹۹
«چه کار کردی؟ حتّی واژه املا؟» یک روزی میگفتم - بیست سال قبل از این - که: «این نشد آزمون» که: «این ساختار، خراب است.» که: «این ادبیّات، مزخرف است.» گفتند: «سخت میگیری.» گفتم: «سختش کردهاند با ندانمکاری.» گفتند: «کنکور است. باید سخت باشد.» گفتم: «اصلاً سخت. غلط چرا؟» گفتند: «حتماً دلیلی دارد که ما نمیدانیم!» گفتم: «این نمیتواند ملاک قبولی بشود.» گفتند: «باشد، ولی نباید گفت!» گفتم: «لااقل، از کتاب بدهند.» گفتند: «فقط که نباید کتاب درسی باشد!» گفتم: «حتّی واژه، املا؟» گفتند: «مگر چه قدر میگیرد طرّاح؟!» گفتم: «زحمت بچّهها چه میشود؟» گفتند: «جوشِ دیگران را میخوری؟» گفتم: «بچّههای سال بعد که اینها را میبینند چه؟» گفتند: «کی یادش میماند؟» گفتم: «سرنوشت چند صد هزار آدم؟» گفتند: «مدرک مهم نیست، انسانیّت مهم است!»
از یک جایی دیگر نگفتم. از ده دوازده سال پیش. فقط نوشتم سالی یک بار. زیر هر سؤال. که غلطش چه بوده و درستش چه میشود و چه کار کند بچّه مردم و اصلاً میتواند کاری کند یا نه.
چهارصد تا پیام دادهاند همکارها این چند روز، که چهار تاش را هم نمیشود خواند پیش خانواده! تازه اینها دغدغه دارند واقعاً. چه کار کردی که صدای ساکتها، صدای خستهها، صدای بیجانها، صدای بیتفاوتها، صدای عافیتطلبها را هم درآوردی؟ چه کار کردی؟ فکر کن. چند دقیقه از پشت «اسیری لاهیجی۱» بیرون بیا. فکر کن!
عکسش را لااقل! /سؤال از کسی که نمیشناسی.
جانداریست از تیره انسانسانان. دست دارد. پا دارد. روی پاهایش راه میرود. درس میتواند بخواند. حرف میتواند بزند. کلّی حرف دارد اصلاً برای خودش. در زندگی. در روش زندگی کردن. یک جاندار زنده «بدیع» است. بدیعِ واقعیها! نه بدیعِ تخیّلی، مثل سؤال واژه که میدهی. گفتم اینها را بگویم آشنا بشوی قدری با دانشآموز. عکسش را باید دیده باشی لااقل. توی مجلّهای چیزی. مجلّه میخوانی؟
عزیزی که «سلامِ» ما را در مقاله «ادیت» میکند، معلّم است. دوستی که جزوهها را «پرینت» میگیرد، کلاس دارد. این نازنین که آزمون کلاسیام را دارد توزیع میکند، دانشآموز دیده، درس داده. شما کنکور طرح میکنی، کتاب نداری؟
شده؟/ یک جایی همان نزدیک
یعنی به عدد هم رحم نمیکنی. به باور. به فرهنگ. «هفت» را که هزارها سال است مقدّس است برای بشریّت، لجن پاشیدی توی صورتش. مثلاً همانجا که نشستهای این کارها را میکنی، خوشت میآید بپرسند: «این فلاسک چای»، بگو خب! «باجناقِ فروشندهاش، که فامیلشان هم نمیشود»، بگو خب! «بعد، ننهجانِ آن باجناق، که لالایی میخوانده برایش زمانِ میرپنج»، بگو خب! «حالا آن لالایی، شاعرش که بوده؟! چند سالش بوده؟ چرا لالایی گفته؟ چرا اینطوریاش را گفته؟ اصلاً اگر منظوری نداشته و ریگی به کفشش نبوده، چرا برای «ننهجانها» لالایی سروده و مثلاً برای «آقاجانها» نسروده؟ هان؟!» خوشت میآید؟ نکن!
یا: همانجا که نشستهای این چیزها را درمیکنی، کنار همین کتاب نظام قدیم که سؤال نظام جدید از توش درمیآوری، بپرسند: «چند»؟ بگویی: «چی چند»؟ بپرسند: «گزینه چند»؟ بگویی: «خب چه سؤالی؟ از کدام منبع؟ درباره چی؟ چهقدر وقت دارم؟ کوش اصلاً سؤال»؟ بگویند: «وقت تمام شد، سوختی!» خوشت میآید؟ نکن!
یا: یک جایی همان نزدیک، که دین و زندگی طرح میکنند استادان عزیز - شما هنوز میگویید «فرهنگ و معارف» - شده وقتهای استراحت، سری بزنی کتابهاشان را ورق بزنی، چیزی چشمت بخورد درباره قبر، قیامت، سؤال، جواب؟ شده؟ نشده؟ خب هیچ. بکن. ادامه بده.
پای کوه بلند /اِذا سَرَقتَ فَاسرق الدُّرَّة!
خوب است آدم، اصل داشته باشد. در هر کاری. هر کار. بدترین کار اصلاً. طرّاحی ادبیّات کنکور اصلاً. یک«آخر»ی داشته باشد آدم. یک چیزی آن تهِ تهِ وجودش، که از آن دیگر آنطرفتر نرود. یکی این. یکی هم این که: تا همان جا را هم آدم هر کار میکند، قبول کند که «من» بودم. «من» این کار را کردم! من اینم اصلاً! یکی هم این.
یکی هم این که: کار کوچک نکند آدم. حالا شما ادبیّات نخواندهای، همکاران میدانند چه میگویم: یک مَثَلی دارد عرب، میگوید: «دزدی هم میخواهی کنی، مروارید بدزد!» دُرّ یتیم! آفتابه ندزد مثلاً! پدربزرگم میفرمود که پدرم میگفت به من، که: «بابا جان، یک وقت، خاک هم خواستی سرت کنی خدای نکرده، برو پای کوه بلند!» معنی داردها! خیلی معنی دارد. گیر نکنی توی «دزدی» و «خاک». معنی کنم که نگویی نفهمیدم. میگوید ارزش قائل باش برای خودت. هر کاری را نکن. هر جایی نرو. خوار نباش. بربخورد به غیرتت که این کارها را بکنی. این حرفها را بشنوی. لااقل بدی هم میخواهی بکنی، خوب بدی کن. به جایش بدی کن. این همه آدم. مردی، تبر بگیر دستت، بیفت دنبال طبریها. دانش آموز آخر؟! طرّاح کنکور هم گیرم شدی، الهی باز هم بشوی. با وجدانت چه میکنی؟ با «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَه» چه میکنی؟!
تحلیل آزمون؟/ دست مریزاد!
تحلیل آزمون؟ چه میخواهی بشنوی؟ که در بودجهبندی، در سبک، در سؤالات غلط، دوجواب، بیجواب، بدجواب، خارج از کتاب، خارج از نظام، خارج از همه چیز، در همه اینها، ادبیّات کنکور ۹۹ چه کار کرده؟ بشنوی که یک آزمونِ بیآبرو بود؟ یک جنگجوی مست که شمشیر داده باشند دستش بفرستند وسط بچّههای بیسلاح؟ نه بینِ بزنبهادرها تازه؟
خب؟ که چه؟ نتیجه؟ به درد بچّه چه میخورد؟ چه فایده دارد وقتی اثر نداشته باشد تحلیل؟ وقتی بچّه حرکت را، دویدن را، پرواز را، شنا را یاد گرفته و خوب هم یاد گرفته و تو از گاز گرفتن میپرسی. آدمیزاد گاز نمیگیرد.
راست میگویی «درست» بیا تا همین بچّهها، همینها که دو روزِ دیگر میخواهی کارنامه بدهی دستشان و ذوق کنی که قبول نشدهاند، همینها شرمندهات کنند. متعجّبت کنند. همین کتابهای درسی بیمایه را درست بپرس، تا ببینی ضعیفترینِ اینها (ضعیف به خیال تو)، نازکترینِ این دستهگلها، چهطور جواب میدهند. طوری که یادت بماند.
این که برای «تاریخ ادبیّات» گریه میکند، ضعیف نیست. این که «اجزای جمله»ات اشکش را درآورده، حقیر نیست. این که «قرابت معنایی»ات انگشتهای قویاش را شکسته، شکست نخورده. این که ژست مسخره «واژه املا» چشمهاش را کاسه خون کرده، مریض نیست. این که فکر به «آرایهها»ی بیمعنی، نفسش را مسموم کرده، سل ندارد. این که دستش یخ کرده، کف پاش سوزن سوزن میشود، پاشنه میکشد روی زمین، پنجه فشار میدهد، پا میلرزاند، لبهاش میپرند، آب دهان ندارد، چشمهاش گرم شده، دیوانه نیست. نامردی امّا، درد دارد. خیانت میسوزاند. پریشان میکند آدم را. اینطور کردهای که اینطور شدهاند طفلکها. ویروس آلودهشان نکرد، امّا تو کردی. ماسک نفسشان را بند نیاورد، امّا تو آوردی. دست مریزاد. دست مریزاد!
تصویر/ایستاده بالا سرِ سطل زباله
تصویر داوطلب ۹۹، تصویر کسیست که ترس را کشته، ویروس را کنار زده، خستگی را به رو نیاورده، همه چیزش را جمع کرده، آمده سرجلسه. آن وقت، سرش را آنجا بریدهاند.
تصویر داوطلب ۹۹، تصویر جوانیست با دستان «استریل» و روی پوشیده، با چشمهای نگرانِ پیدا، ایستاده بالا سرِ سطل زباله، دنبال چیزی میگردد، آینده شاید.
پ.ن: اشاره به سؤال ۷ ادبیّات عمومی انسانی آزمون سراسری ۹۹، که در مورد دو بیت، که موضوعشان در کتاب درسی چیز دیگری است، نام شاعر را خواستهاند. یکی از آنها اسیری لاهیجی است! سؤال ۷ (تاریخ ادبیّات) در گروههای آزمایشی دیگر هم، وضع مشابهی دارد.
کارشناس ارشد زبان و ادبیّات فارسی – فعّال حوزه آموزش
-
-
من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه …
هوای دو نفره ها رو هیچ وقت به رخ تک نفره ها نمی کشیدم...:) -
بی سَلام و بی نِگاهی کِه نامِه شَوَد .....
بی آنکِه صِدایَت سَر بِه هَوایَم کُنَد .....
اِجازه بِده بیشتَر فِکر کُنَم .....
شُد 1 ماهُ و هَفت روزو ساعَتها و ثانِیه های نِفرین شُده ی نَداشتَنَت .....
عَقربه های لَعنَتی می گُذَرَند و مَن هَم بایَد بِه ناچار از طُ....
کاشکی می دانِستَم چِه کَسی بود که نامِ طُ را دَر من آشُفت.....
میدانی می تَرسَم نامَت را بِه زَبان بیاورَم پیشِ این کَلَماتی کِه اَز کاه کوه می سازَند .....
پیش این پَرندِگانی کِه با دِرَخت مِیانه ی خوبی نَدارَند .....
مَن هَمان اوَّل می دانِستَم ....
دوستی با ماه ......
حِسادَت سِتارِگان را بَر خواهَد اَنگیخت .........
#بهار
#