کافــه میـــم♡
-
نوشتهشده در ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ۴:۵۱ آخرین ویرایش توسط ari_14 انجام شده
من میدونم جدایی سخته ، میدونم تنها شدن و نبودنش سخته ، میدونم ندیدن چشماش سخته ، ولی بعضی وقتا چاره ای نیست ، بعضی وقتا باید خداحافظی کنی از همه چی ، از خنده هاش ، خاطراتش ، حرفاش و قولاش ، میدونم هیچوقت فراموشش نمیکنی ولی باید بری و تنهاش بزاری تا حالش خوب باشه ، برو و جاشو با موزیکات پر کن.:))))
#موزیک_همدم_همیشگی -
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
یاد گرفته ام
بگریم بی دغدغه
بخندم بی بهانه
برقصم بی ترانه
برنجم بی گلایه
و نظاره کنم آنچه نیستم
و نبینم آنچه هستم -
تنها چیزی که الان دارم بگم:
تف به این زندگی
-
در آب های جهان قایقی است
و من،مسافر قایق ،
هزار ها سال است
سرود زندهٔ دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های
فصول می خوانم
و پیش می رانم
مرا سفر به کجا می برد...؟سهراب سپهری
18 August
1:41 -
نوشتهشده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ۲:۰۷ آخرین ویرایش توسط Moonchild انجام شده
اخر مگه چه کسی از اینده خبر داشت که من هم داشته باشم ؟...چه کسی میدانست که اگر شروع شود دیگر پایانی ندارد و ما را تا بینهایت میبرد ...
اخر یادت هست که گفتند ....- این طبیعی نیست
- این اشتباه هست
- این کار گناهه
- من که نمیپذیرم ..
حالا از انها چندنفر باقی مانده عسلکم ...
میگویند این عشق نیست هوس هست ..اخر مرگر میشد این همه زمان در هوس بود ..
اخر مگر میشود که جان داد در دستان کسی که دیگران ب ان میگویند هوس ..
حال 4 سال میگذرد بیا فراموش کنیم دوباره از اول بسازیم بیا دوباره خشت های عشق را کنار هم بزاریم تا زمانی که اخر های زمستان باشد جایی که سرما رخت هاش را بسته باشد ...ان وقت خشت های کوچک عاشقی ما قصری شده باشد برای یک زندگی زیبا تا اخرین لحظه قصری برای عاشقی کردن
ژنرال و اوژنی ...
قصری که ژنرالش به پاریس نرورد و ژوزفین را نبید قصری که هیچ چیز از ژان بایست ندارد ... چه زیبا میشد ... که ان را در ژوئن با رنگ های رنگین کمان رنگ کنیم تا مهر و صفا و خوشبختی در ان همیشه گی شود
-
نوشتهشده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ۶:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، ۲۱:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من آدمای زیادی رو دیدم که باهم ازدواج
کرده بودن اما به هم متعهد نبودن!
خیلیارو هم دیدم که ازدواج نکرده بودن اما
همیشه به هم متعهد بودن!
میدونی چی میگم؟
متعهد بودن تو شناسنامه نیست
تو قلب آدماست. -
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۹:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
VID_20230819_215404_179.mp4
ارغوانم....=) -
داشت از درون تکه تکه میشد؛مطمئن بود.
-
گر فراق بنده از بد بندگیست
چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست!
#مولانا
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
=>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۸:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خب بیا ببین
کنجکاویت برطرف شه -
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۲۱:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
VID_20230822_010217_282.mp4
دل من فقط به بودنت خوشه....... -
نوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر وقت گفتم زنگ زدی ندیدم دارم دروغ میگم چون هم صدا میده، هم ویبره، تازه نورم داره، تازه نوتیف هم رو ساعتم میاد.
*امیری که لاشی نیست *
-
آیدای خوب من...!
این روزها احساس میکنم که شعر، دوباره در من جوانه میزند.به بهار میمانی که چون میآید،
درخت خشکیده شکوفه میکند.#احمد_شاملو
"کتاب: مثل خون در رگهای من" -
به وقت دل دادگی می فهمی، کنعان نه جایی در جغرافیا که مختصاتی در جان آدمی است.
رنج و اندوه همزاد عشقند و تو در مصر هم که باشی،
دلت به کنعان سرگردان است:) -
نوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۲۱:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تاحالا دیوانه وار عاشق شدی جوری که تمام اشتباهاتشو ببخشی و تبدیل بشه به پرستیدنی ترین فرد زندگیت؟
-
نوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۲۲:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جونمرسیدبهلبهات،ببوسشوبعدخاکشکن
-
نوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۲۲:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من فرانسوی بلد نیستم ولی تو به حرف زدنت ادامه بدع.....>