Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
#...
یه وقتایی هست نه گریه کردن آرومت میکنه نه نفس عمیق نه یه لیوان آب سرد نه داد زدن ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳــــــــی ﻫﺴـــــﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ نیاز داری برای همیشه نباشی ﻫﻤﻴﻦ ….!!
عجب تـلـخ بود شیرینی دروغ عاشق بودنش …
صندوق صدقات نیست دل من که گاهی سکه ای محبت در آن بیندازید و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای . . .
من که به هیچ دردی نمیخورم … این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم .. و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را ! ببخشیـد ! کــه بـا بـودنـــمـ تـــــرافیـک کــــــرده امـ !!
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر میشی از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی هستی . . .
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است با تیغِ کُند
آخر قصه ی عشق ما را همان اول لو دادند همان جایی که گفتند : یکی بود … یکی نبود …
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا
گشتم و گشتم در شهر
هیچکس، هیچکس اینجا به تو مانند نشد
چای مینوشیدم
یک باره دلتنگش شدم
بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد
همه ی با تعجب نگاهم کردند !
لبخند تلخی زدم و گفتم : چقدر داغ بود ! …
قانونِ پيچيده ای دارند آدمها
كمى بيشتر كه ماندى
كمى بيشتر كه دوستشان داشتى
قيدِ همه چيز را مى زنند و
رهايت مى كنند
مدارا می کنم با درد
چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم
چون مرهم نمی بینم
ناگهان دلت می گیرد
از فاصله بین
آنچه می خواستی
و آنچه که هستی