سلام وقت بخیر
ممنون میشم اینو چک کنید
نورون ها در تشکیل پوشش غشایی اطراف رشته های عصبی فاقد نقش هستند.
خب این گزاره درست گرفته شده!
حالا سوالم اینه که
از یاخته ی پشتیبان برای اون پوشش غشایی دور رشته صحبت کرده!
خب برای من کلمه ی پوشش غشایی سوال هست(مگه سلول پشتیبان دور رشته ها نمیپیچه؟ پس در هر حال نمیتونیم بگیم فقط سلوله و پوشش غشایی نیست؟)
@یازدهم
@دوازدهم
@Dopamine
درود دوستان ، اولش یه تاپیک زدیم که بچه های آلاخونه بیان و نکاتی که نوشتن رو بگن بعدش تصمیم گرفتیم که اینو توی قالب پی دی اف درستش کنیم که راحت تر باشه ! و اینجوری شد که
"گروه نویسندگان زیست شناسی انجمن دانش آموزی آلا" پدید اومد 😅 📚 📖 ✏ 📝
-اعضای این گروه کیا هستن ؟ 🤔 🚹 🚺
هرکی که توی تاپیک هایی که میزنیم شرکت کنه ، یه عضو از ماست !
-تویه این جُزوه ها چی داره ؟ 📑 ⁉
دانش آموزای توی آلاخونه همشون درجـــه 1 و بیستن ! حالا این دانش آموزا از چه تـــله هایی که طراح براشون گذاشته دَرس عبرت گرفتن !
و چه نکاتی که به نظرشون جالب میومده !
این تله ها و این نکته ها همه شو میتونید تویه یک پی دی اف داشته باشید.
تنها با ارسال عدد 3 به شماره ... 😂 😂 میتونید این محصول را سفارش دهید.
فعلا داریم روی یه پروژه خفن کار میکنیم به نام پیکـــسولوژی !
Pics ! یعنی عکس یعنی عکس ها ! 🖼
Biology ! یعنی زیست شناسی ☘ 🐝 🦎 🌍
حالا ترکیبشون کردیم و شد Picsology 📔
توی این پروژه میخوایم شِکلای درس زیست رو جــراحی 😷 💉 🔪 کنیم !
به صورت موضوعی کار میکنیم .
تاپیک قـلــب :
https://forum.alaatv.com/post/3055681
تاپیک دستگاه تنفس :
https://forum.alaatv.com/post/3058805
سایر تاپیک ها توی همین تاپیک قرار خواهد گرفت 🔖
اسپم هم نکنید لطفا 😄
@تجربیا
درود دوستان عزیز 🌹 ، نمیدونم میدونید یا نه ولی چند وقت پیش دوست خوبم رضا جان یه تاپیک زده بودش برای شکل قلب فصل 4 دهم ♥ ، که همه ی آلایی ها بیان و نکاتی که از این شکل مهم نوشتن رو اینجا به اشتراک بزارن 📑 📲 . و در آخر هم من نکات رو جمع و جور کردم و یه فایل پی دی اف 📁 درستش کردم و جزوه خوبی شد ! 📒
تویه آلاخونه که اینقدر دانش آموز درجه 1 داره به قول استاد موقاری ، حالا فکر کنید این دوستان درجه 1 که شامل خانم یا اقا دکتر های آینده میشن چه نکاتی رو نوشتن ! چه نکاتی براشون مُهم تر بوده که یه جایی یادداشتش کردن ... 😄
خوب میشه دم کنکوری یه نگاهی بهشون بندازیم !
این تاپیک اون شکل قلبه :
https://forum.alaatv.com/topic/59782/قلب/4
خب دیگه سرتون رو درد نیارم بزرگواران...
حالا نوبت رسیده به فصل 3 دهم !
این تاپیک مربوط به شِکلای فصل 3 هستش . فقط چند تا چیز رو بگم و دست به کار شیم 🙂
1.سعی کنید غلط تایپی نداشته باشین
2.لطفا فقط نکات مهم رو بُلـــد کنید نه اینکه مثلا کل جمله رو بُلد کنید .
یه جورایی فکر کنید که دارید به یکی توضیح میدید ، فکر کنید کتاب یا جزوه خودتونه ! 😎
برای سپاس و قدردانی از وقتتون ، آیدی تون (یا اسمتون اگر دوست داشتید) رو توی جزوه مینویسم .
Good Luck ... 😃 🖐
@تجربیا
توضیحات زیست دهم استاد موقاری
-
خیلی ممنون دست هر دو تاتون درد نکنه
-
جلسه ی 21
خون از سراسر بدن ← سیاهرگ بزرگ زیرین ، زبرین و سیاهرگ کرونر ← دهلیز راست ← بطن راست ← سرخرگ ششی ← شش ها ( تبادل گازی ) ← چهار سیاهرگ ششی ← دهلیز چپ ← بطن چپ ← سرخرگ آئورت ← سراسر بدن
چرا نفس می کشیم ؟
C6H12O6 + 6O2 + 38ADP +38P = 38ATP + 6CO2 + 6H2O
در صورتی که کربن دی اکسید بیرون نرود ، با آب واکنش داده و تبدیل به کربنیک اسید ( H2CO3 ) می شود . تولید کربونیک اسید علاوه بر پروتئین ها ، ساختار آنزیم ها و فعالیت آن ها را نیز مختل می کند .
به عبارتی ، بیرون رفتن کربن دی اکسید ، خیلی مهم تر از ورود اکسیژن است .
پی اچ خون = 7/4
بخش هادی :
وظایق بخش هادی :
1 . هدایت هوا به درون و بیرون ← مجاری هوا
2 . میکروب زدایی هوا ← ترشحات مخاطی ← آنزیم لیزوزیم
3 . گرم کردن هوا ← شبکه رگی بینی
4 . پاکسازی هوا از ناخالصی ← الف : ترشحات مخاطی ← ضربان حلق ← خلط | ب : موهای ابتدای بینی
5 . مرطوب کردن هوا ← ترشحات مخاطی
6 . کمک به تولید هوا ← پرده های صوتی با هوای بازدمی مرتعش می شوند .
نقش های ترشحات مخاطی : میکروب زدایی هوا | پاکسازی هوا از ناخالصی | مرطوب کردن هوا
21.pdf -
فیلم 22
اپی گلوت در بلع و استفراغ بر روی نای می نشیند و در سرفه و عطسه راه نای را باز می گذارد .
حنجره در جلو قرار دارد .
حنجره، بالای نای قرار دارد .
ماهیچه ی سمت دهانه ی غضروف نای ، از سمت صاف است .
بیشترین استحکام در بخش هادی مربوط به نایژه ی اصلی و کمترین استحکام مربوط به حلق است .
بخش مبادله ای :
حبابک ها همیشه در کیسه ی حبابکی قرار ندارند . می توانند به صورت منفرد نیز دیده شوند .
فقط بعضی از نوزادانی که زود هنگام به دنیا آمده اند، سورفاکتانت کافی ندارند !
بعضی از یاخته های حبابک ها به نام یاخته ی نوع دوم، سورفاکتانت را ترشح می کنند ، به دلیل کاهش فعالیت این یاخته ها ( اگه بگیم کلا فعالیت نمیکنه، غلطه ) سورفاکتانت کمتری ترشح می شود .
دیواره ی مویرگ از یک لایه سنگ فرشی و غشای پایه ساخته شده و حبابک نیز همین ساختار را دارد؛ بنابراین اکسیژن و کربن دی اکسید برای عبور از این مسیر باید : 1 . سنگ فرشی 2. غشای پایه 3. غشای پایه 4. سنگ فرشی را طی کند . ( در جاهای متعدد ( نه همه جا ) به جای دو تا غشای پایه ، یک غشای پایه ی مشترک بین مویرگ و حبابک وجود دارد
22.pdf -
جلسه 23
هموگلبین از هم و گلوبین تشکیل شده اسا . بخش گلوبین آن، از چهار رشته ی پلی پپتیدی تشکیل شده که به هر کدام از این رشته ها، یک « هم » وصل است، که در وسط هم نیز آهن قرار دارد .
هر گروه هم می تواند به یک مولکول اکسیژن یا دو عدد اتم اکسیژن وصل شود . به عبارتی هموگلبین می تواند به چهار مولکول اکسیژن یا یک اتم اکسیژن وصل شود .
اکسیژن : 3 درصد پلاسما | 97 درصد هموگلبین
کربن دی اکسید : پلاسما 7 درصد | هموگلبین 23 درصد | بی کربنات 70 درصد
CO2 + H2O → H2CO3 → H2CO3- + H+
یون هیدروژن به هموگلبین می پیوندد و به خون می رود .
23.pdf -
جلسه ی 24
دیافراگم پرده ای ماهیچه ای است، که در همه ی پستانداران شکم را از قفسه ی سینه جدا می کند .
منظور از لوله های منشعب شوند در ساختار شش ها، نایژه ها و نایژک هاست که می تواند غضروف دار و یا بدون غضروف باشد .
هر کدام از شش ها را یک پرده ی دو لایه فراگرفته است .
مایع جنب علاوه بر نیمه باز نگه داشتن شش ها، به باز و بسته شدن شش ها نیز کمک می کند .
قفسه ی سینه از استخوان جناغ، دنده ها و تعدادی از مهره های ستون فقرات تشکیل شده است .
قفسه ی سینه، 12 جفت یا 24 عدد، دنده دارد . 7 جفت اول، توسط غضروف مستقلی به جناغ وصل اند . جفت 8 و 9 و 10 هر سه توسط یه غضروف به جناغ وصل می شوند، جفت های 11 و 12 هم کلا به جناغ وصل نمی شوند .
افزایش حجم قفسه ی سینه ← افزایش حجم شش ها ← کاهش فشار هوای درون شش ها ← ایجاد فشار منفی ( پمپ فشار منفی ) ← ایجاد مکش ← ورود هوا به شش ها
دم :
1 . معمولی ( فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم ← منقبض ← مسطح ( پایین می آید ) ← حجم قفسه ی سینه ↑ حجم فضای شکمی ↓
ماهیچه ی بین دنده ای خارجی ← منقبض ← دنده ها به بالا و جلو و جناغ به جلو
2 . عمیق ( فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم + بین دنده ای خارجی + ماهیچه های ناحیه ی گردن
بازدم :
1 . معمولی ( غیر فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم استراحت ← گنبدی ( به بالا می آید ) ← حجم قفسه ی سینه ↓ حجم فضای شکمی ↑
ماهیچه ی بین دنده ای خارجی استراحت ← دنده ها به پایین و عقب و جناغ به عقب
2 . عمیق ( فعال ) : ماهیچه ی بین دنده ای داخلی ← منقبض
ماهیچه های شکمی ← منقبض
کاهش حجم قفسه ی سینه
شش راست ار 3 لوب و 2 شیار و شش چپ از 2 لوب و 1 شیار تشکیل شده است .
در گوسفند، قبل از دو نایژه ی اصلی ، یک انشعاب سوم هم دیده می شود که به شش راست وارد می شود .
24.pdf -
D.fateme.r مرسی بابت این کارت خیلی خوبه که هر روز یه جلسش اینجاس
@تجربیا یه جمع بندی عالی واسه هرشب -
Z.H.Z در توضیحات زیست دهم استاد موقاری گفته است:
D.fateme.r مرسی بابت این کارت خیلی خوبه که هر روز یه جلسش اینجاس
@تجربیا یه جمع بندی عالی واسه هرشبخوشحالم که برات مفید بوده
Sharllot ممنون که جزوه ها رو سروقت میرسونی -
D.fateme.r
Nice️ -
جلسه ی 25
حجم جاری حدود 500 میلی لیتر در یک دم عادی یا حدود 500 میلی لیتر در یک بازدم عادی است .
در حجم ذخیره ای دمی ، ابتدا یک دم معمولی داریم و سپس یک دم عمیق! در دم معمولی 2 ماهیچه منقبض می شوند و در دم عمیق سه ماهیچه . پس به طور کلی در حجم ذخیره ی دمی، 3 ماهیچه فعالیت دارند .
در حجم ذخیره ی بازدمی، 2 ماهیپه منقبض می شوند. ماهیچه ی بین دنده ای داخلی و ماهیچه ی شکمی .
نقش حجم باقیمانده در حبابک ها، مانند نقش غضروف ها در نای است . چون هر دو باعث باز نگه داشتن می شوند .
حجم جاری در یک دم عادی حدود 500 میلی لیتر است . از این 500 میلی لیتر هوا، حدود 150 میلی لیتر در بخش هادی باقی می ماند و به بخش مبادله ای نمی رسد . پس 350 میلی لیتر به بخش مبادله ای وارد می شود . در واقع حدود دو سوم حجم جاری .
در ظرفیت حیاتی، هم دم عمیق و هم بازدم عمیق وجود دارد پس 5 ماهیچه منقبض می شوند .
در ظرفیت تام نیز همان 5 ماهیچه انقباض می یابند .
مقدار تمامی حجم های تنفسی در فرد سالم به سن و جنسیت او بستگی دارد .
حجم ذخیره ی دمی از ذخیره ی بازدمی، مقدار بیشتری دارد ( طبق جدول صفحه ی 49 ) و دلیل آن این است که در بازدم، همه ی هوا بیرون نمی رود و حجم باقیمانده در شش ها باقی می ماند .
در اسپیروگرام، هوای مرده دیده نمی شود! چرا؟ چون هوای مرده اصلا وارد بخش مبادله ای نمی شود
سایر اعمال دستگاه تنفس :
در تکلم پرده های صوتی را ، هوای بازدمی به ارتعاش در می آورد . پس راه نای باید باز باشد . در واقع اپی گلوت بالاست و زبان کوچک پایین است تا هوا خارج شود!
در سرفه و عطسه، ابتدا راه نای با اپی گلوت بسته می شود و هوا در شش ( هوا + ناخالصی ها ) حبس می شود، یهو اپی گلوت بالا می آید و هوا با فشار بیرون می آید !
اگر هوا از دهان و بینی خارج شود ، عطسه است و اگر فقط از راه دهان ( راه بینی را زبان کوچک بسته است ) خارج شود، سرفه است .
25.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 26
تنظیم تنفس
منقبض شدن ماهیچه ها در دم ، تحت تاثیر اعصاب است و این اعصاب از مرکز تنفس در بصل النخاع دستور می گیرند .
بازدم معمولی، نیازی به پیام عصبی ندارد چون غیر فعال است .
دو عامل در خاتمه ی دم موثرند :
1 . پل مغزی که به بصل انخاع پیام می دهد و بصل انخاع دستور توقف را می دهد ( غیر مستقیم ) .
2 . پیامی که از ماهیچه ی صاف نایژه و نایژک ها به بصل النخاع می رود و دوبار دستور توقف صادر می شود ( غیر مستقیم ) .
در دیواره ی نایژه ها و نایژک ها، گیرنده ی مکانیکی وجود دارد . که این گیرنده، به کنش بیش از حد دیواره حساس است . وقتی دیواره بیش از حد کشیده شود، گیرنده ی مکانیکی پیام عصبی ساخته و با نورون حسی به بصل انخاع می فرستد .
در خاتمه ی دم، 2 عامل موثر بودند ولی در تنظیم مدت زمان دم، فقط مرکز تنفس در پل مغزی موثر است .
افزایش کربن دی اکسید باعث افزایش تنفس در رابطه ی مستقیم و کاهش اکسیژن باعث کاهش تنفس می شود . ( رابطه ی معکوس )
گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید در داخل مغز ( بصل انخاع ) و گیرنده های حساس به کاهش اکسیژن در خارج از مغز ( بیشتر در قوس سرخرگ آئورت و سرخرگ های ناحیه ی گردن ) قرار دارند .
سکسکه یک دم است ( نه بازدم ) و عمیق! پس در آن سه ماهیچه منقبض می شوند .
عواملی که در تنفس تنظیم می شوند :
علل اصلی : بصل النخاع ( شروع کننده ی دم )
خاتمه ی دم :
پل مغزی ( تعیین مدت زمان دم ) ← غیر مستقیم
← بصل انخاع : مستقیم
کشیدگی ماهیچه های صاف نایژه و نایژک ← غیر مستقیم
آهنگ تنفس :
میزان اکسیژن خون : رابطه ی معکوس
میزان کربن دی اکسید خون : رابطه ی مستقیم
26.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 27
جانداران تک سلولی مثل پلاناریا ( کرم پهن ) یا هیدر آب شیرین از طریق انتشار تبادل مواد می کنند .
در تنفس نایدیسی، تبادل مواد بین سلول و انشعابات پایانی انجام می شود ( انتشار )
حشرات و صد پایان، از خانواده ی بند پایان هستند . پس تنفس نایدیسی در بند پایان وجود دارد .
در تنفس نایدیسی، دستگاه گوارش مواد نقشی در انتقال گاز تنفسی ندارد؛ یعنی خون تیره و روشن معنی ندارد .
انشعابات نهایی نایدیس ها بن بست است .
دور نایدیس ها را نوعی کربوهیدرات از نوع پلی ساکارید به نام کیتین پوشانده است . این ساختار در انشعابات پایانی وجود ندارد .
راه ارتباطی بین حشرات با محیط از طریق منافذ تنفسی است .
تنفس نایدیسی :
• فقط در بی مهرگان ← نه همه ی بی مهرگان
• بی مهرگان خشکی زی ← حشرات و صد پایان
• دستگاه گردش مواد دخالتی ندارد .
• نایدیس ها ← با کیتین پوشیده شده ← نه همه ی نایدیس ها
• انشعبات پایانی نایدیس ها : بن بست | فاقد کیتین | دارای مایعی است که تبادل گازی را ممکن می کند | در کنار همه ی یاخته های بدن جانور قرار می گیرد .
دستگاه گردش مواد در تنفس پوستی و تنفس آبششی و تنفس ششی نقش دارد .
در دوزیستان، بیشتر تبادلات گازی از طریق پوست است، چه بالغ و چه نابالغ . بخش دیگر تبادلات، در دوران نابالغی از طریق تنفس آبشش و در دوران بلوغ از طریق تنفس ششی است .
تنفس پوستی :
• هم در بی مهره ها و هم در مهره داران
• بی مهرگان ← مرطوب زی ← کرم خاکی
• مهره داران : شش دار ها ← 1 . لاک پشت های آبی 2 . سمندر های شش دار 3 . مار های آبی | دوزیستان : بیشتر تبادل گازی
راه اصلی تنفس در لاک پشت های آبی سمندر های شش دار و مارهای آبی شش است ولی تنفس پوستی نیز دارند .
ستاره ی دریایی یک خارپوست است پس تنفس آبششی در خارپوستان وجود دارد .
آبشش ها در دو طرف سر ماهی قرار دارند .
جهت حرکت خون در مویرگ ها و عبور آب در طرفین آبشش ها بر خلاف یکدیگر است .
این مخالف بودن جهت ها، کمک می کند که سطح تماس آب و خون بیشتر شود در نتیجه مواد بیشتری تبادل شوند ( این خلاف جهت بود، در طرفین تیغه های آبشش است )
خار های آب ششی از خروج مواد غذایی جلوگیری می کنند .
جهت جریان خون با جهت سرخرگ های ورودی و خروجی یکسان نیست .
تنفس آبششی :
• هم در مهره دار و هم بی مهرگان
• نوازد برخی ماهی ها و همه ی دوزیستان ← آبشش خارجی
• ماهی بالغ ← آبشش داخلی
• دوزیستان بالغ ← شش
• آبشش برای خسکی مناسب نیست چون ← نبود آب ← چسبیدن رشته های آبششی
تنفس شش هم در بی مهره ها و هم در مهره داران وجود دارد . بیشتر مهره داران خشکی زی تنفس ششی دارند در مهره داران آبزی نیز وجود دارند کسانی که شش دارند ، مثل وال !
انواع ساز و کار تهویه ای در مهره داران :
• پمپ فشار مثبت : همه ی دوزیستان و برخی خزندگان
• پمپ فشار منفی : همه ی پستانداران و همه ی پرندگان و بیشتر خزندگان
27.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 28
وظایف دستگاه گردش مواد :
• تبادل گازی اکسیژن و کربن دی اکسید با همکاری دستگاه تنفس
• دریافت ریز مغذی ها و تحویل به سلول ها
• دور کردن مواد دفعی از سلول ها
• انتقال هورمون ها
هر رگی که از قلب بیرون بیاد، سرخرگ و هر رگی که به قلب وارد شود، سیاهرگ است.
سرخرگ آئورت، 3 تا انشعاب دارد که یکی از آنها وظیفه ی خون رسانی به کل بدن را دارد و دو تای دیگر، کرونر ( اکلیلی ) هستند که وظیفه ی خون رسانی به خود قلب را دارد .
تمام خون تیره ی بدن توسط 3 سیاهرگ ( زبرین ، زیرین و کرونر ) به دهلیز راست می ریزند .
ضخامت ماهیچه ی سمت چپ قلب بیشتر است چون بطن چپ پمپاژ بزرگتری نسبت به بطن راست دارد.
همواره خونی که به شش ها می رود ، تیره نیست! چون شش نیز بافت زنده است و نیاز به مواد مغذی دارد پس خون روشن از طریق یکی از انشعابات آئورت به نام سرخرگ برونکیال به شش ها رفته و غذا رسانی می کند .
ضخامت و اندازه ی بزرگ سیاهرگ زیرین و زبرین از سیاهرگ کرونر بیشتر است.
دهلیز راست ← بطن راست ← سرخرگ ششی ← 2 تا انشعاب اصلی سرخرگی ← شش ها ← ( خون ) ← 4 سیاهرگ ششی ← ( خون تیره ) ← 3 سیاهرگ ( بزرگ سیاهرگ زبرین ، بزرگ سیاهرگ زیرین ، کرونر ) ← دهلیز راست
در ساختار دریچه های قلب ، ماهیچه به کار نرفته است اما دریچه ها توسط رشته هایی به برجستگی های لایه ی میوکارد وصل اند .
جنس دریچه های قلب از بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه است! که در قسمت مرکزی آن از بافت پوششی متراکم استفاده شده است ( در نتیجه رشته های کلاژن نیز دارد ) .
از 4 دریچه ی قلب ، سه تای آنها سه لختی هستند .
دریچه ی دولختی ( میترال ) در سمت چپ و دریچه ی سه لختی در سمت راست قلب قرار دارند .
در ساختار دستگاه گردش مواد ، کلا 4 نوع دریچه وجود دارد : دریچه ی دولختی ، دریچه ی سه لختی دریچه ی سینی شکل ، دریچه ی لانه کبوتری
در ساختار قلب ، کلا 3 نوع دریچه وجود دارد : دریچه ی دولختی ، سه لختی ، سینی شکل -
جلسه ی 29
صداهای قلب :
چرخه ی کاری قلب از سه مرحله تشکیل می شود :
مرحله ی اول : پمپاژ دهلیز ها ( یک دهم ثانیه )
مرحله ی دوم : انقباض بطن ها ( سه دهم ثانیه )
مرحله ی سوم : استراحت قلب ( چهاردهم ثانیه )
صدای اول قلب مربوط به شروع انقباض بطن ها و صدای دوم مربوط به شروع استراحت بطن هاست.
لایه های قلب :
بیرونی :
پریکارد ← بات پوششی سنگ فرشی تک لایه + بافت پیوندی متراکم
مایع آبشامه ای ( بین پریکارد و اپی کارد )
اپی کارد ← بات پوششی سنگ فرشی تک لایه + بافت پیوندی متراکم + رگ و اعصاب خودمختار
میانی :
میوکارد ← عمدتا یاخته های قلبی + بافت پیوندی متراکم + رشته های عصبی ( بین یاخته ها )
داخلی :
آندوکارد ← بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه
در لایه ی بیرونی ممکن است بافت چربی وجود داشته باشد که عمدتا اپی کارد است.
نقش لایه ی بیرونی، محافظت است ، لایه ی میانی در انقباضات فعالیت دارد و لایه ی داخلی نیز پوششی است که قسمت های کناری دریچه ها را می سازد .
تنها لایه ای که از بین چهار لایه ی بالا ، بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه ندارد ، میوکارد است.
تنها لایه ای که بافت پیوندی متراکم ندارد ، آندوکارد است . پس در آندوکار رشته های الاستیک و کلاژن نیز وجود ندارد .
در هر یک از لایه ی پریکارد و اپی کارد ، 2 نوع بافت ( پوششی و پیوندی ) حتما وجود دارد . اما بافت چربی ممکن است وجود داشته باشد !
در لایه ی میوکارد ، سه نوع بافت ( ماهیچه ای ، پیوندی و عصبی ) وجود دارد .
در لایه ی آندوکارد فقط یک نوع بافت ( پوششی ) قرار دارد .
بیشترین نوع بافت در میوکارد وجود دارد و کمترین نوع بافت در آندوکارد .
تحلیل شکل ساختار بافتی قلب :
ضخیم ترین لایه ی قلب میوکارد است .
خارجی ترین بافت قلب پیوندی رشته ای متراکم است .
مایع آبشامه ای بین دو بافت اپی کارد و بافت پوششی است .
تنها قسمتی از لایه ی بیرونی که به میوکارد متصل است ، اپی کارد است .
دورترین بافت ، از بافت پیوندی متراکم ( لایه ی خارجی ) ← بافت پوششی سنگ فرشی ( لایه ی داخلی )
نزدیک ترین بافت از بافت پیوندی متراکم ( لایه ی خارجی ) ← پوششی سنگ فرشی ( لایه ی اپی کارد )
29.pdf -
جلسه ی 30
شبکه ی هادی قلب :
کل یاخته های شبکه ی هادی قلب ( چه رشته ها و چه گره ها ) از جنس ماهیچه ی قلبی هستند .
گره سینوسی دهلیزی در دیواره ی پشتی دهلیز راست و زیر منفذ بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد .
گره دهلیزی بطنی در دیواره ی پشتی دهلیز راست بلافاصله در عقب دریچه ی سه لختی است .
دهلیز راست زودتر از دهلیز چپ، پیام عصبی را دریافت می کند چون گره سینوسی دهلیزی ، نزدیک دهلیز راست است ولی انقباض هر دو دهلیز با هم است . بطن ها همزمان پیام عصبی را دریافت می کنند و با هم نیز منقبض می شوند .
شبکه ی هادی قلب :
رشته ها یا تار ها :
• دسته تار های دهلیزی : انتقال پیام از دهلیز راست به دهلیز چپ | به گره سینوسی دهلیزی وصل است .
• دسته تارهای بین بطنی : انتقال پیام از گره دهلیزی بطنی به سراسر بطن ها | به گره دهلیزی بطنی وصل است .
• مسیر بین گرهی : انتقال پیام از گره سینوسی دهلیزی به گره دهلیزی بطنی | به هر دو گره وصل است .گره ها :
• سینوسی دهلیزی
• دهلیزی بطنی
بیشترین مقدار دسته تارهای دهلیزی در دهلیز چپ است .
بین پمپاژ دهلیز ها و بطن ها، یک دهم ثانیه اختلاف وجود دارد که به دو عامل بستگی دارد :
1 . بافت پیوندی عایق که نمیگذارد صفحات بینابینی پیام را منتقل کنند .
2 . گره دهلیزی بطنی که پس از دریافت پیام آن را برای مدتی در خود نگه می دارد .
بیشترین انشعابات دسته ی عصب ها در دیواره ی خارجی بطن هاست .
بیشترین سرعت عصب ها در دسته ی تارهاست نه مسیر های بین گرهی .
چرخه ی ضربان قلب :
قلب استراحت پیوسته ندارد و استراحتی کوتاه به مدت چهاردهم ثانیه ( دیاستول ) دارد .
در دیاستول، تمام قلب ( یعنی هر چهار حفره ) در حال استراحت است .
در حالت دیاستول ، هفت سیاهرگ در حال خون رسانی به قلب هستند ( 4 تا بزرگ سیاهرگ ها ، کرونر ، 2 سیاهرگ ششی )
انقباض دهلیز ها : میترال ← باز | سه لختی ← باز | سینی شکل ← بسته
انقباض بطن ها : میترال ← بسته | سه لختی ← بسته | سینی شکل ← باز
دیاستول : میترال ← باز | سه لختی ← باز | سینی شکل ← بسته
چرخه :
انقباض دهلیز ها ( یک دهم ثانیه ) ← با صرف انرژی
{ صدای اول }
انقباض بطن ها ( سه دهم ثانیه ) ← با صرف انرژی
{ صدای دوم }
دیاستول ( چهاردهم ثانیه ) ← بدون صرف انرژی
بین صدای اول و دوم ، سه دهم ثانیه اختلاف وجود دارد .
بین صدای دوم و صدای اول دوره ی بعدی ، پنج دهم ثانیه زمان داریم .
بین صدای اول و صدای دوم دوره ی بعدی ، یک و یک دهم ثانیه زمان داریم .
30.pdf -
جلسه ی 31
فشارخون آئورت و بطن چپ و دهلیز چپ پس از انقباض بطنی ( دیاستول ) کاهش می یابد.
تنها زمانی که دریچه های سینی باز می شوند، در طمان انقباض بطن هاست ( سه دهم ثانیه ) .
زمانی هست که هر چهار دریچه ی قطبی با هم بسته باشند ولی هیچ زمانی نیست که هر 4 دریچه باهم باز باشند.
حداقل فشار خون :
ائورت ← دیاستول – انقباض دهلیزی – ابتدای انقباض بطنی ( چون دریچه های سینی تغییر نمی کنند، علت عدم تغییر، فشار خون است )
بطن چپ ← دیاستول
دهلیز چپ ← ابتدای انقباض بطنی
حداکثر فشار خون :
آئورت ← میانی انقباض بطنی
بطن چپ ← میانی انقباض بطنی
دهلیز چپ ← انقباض دهلیزی
هر سه ( آئورت، بطن چپ و دهلیز چپ ) افیزایش فشار خون ← میانی انقباض بطنی
هر سه کاهش فشار خون ← دیاستول
برون ده قلبی یعنی، 5 لیتر خون در یک دقیقه از یک بطن وارد سرخرگ شود . به طور کلی در یک دقیقه 10 لیتر خون وارد سرخرگ ها می شود .
نوار قلب ( تحلیل شکل اکوکاردیوگرافی )
← انقباض دهلیزیP
← انقباض بطنیQRS
← استراحت قلبT
: P
قبل از شروع قله ی p گره پیشاهنگ پیام الکتریکی را تولید می کند. پیام که تولید شد، نوار p شکل می گیرد تا به قله برسد . اکنون توسط دسته تارها، پیام به دهلیز چپ نیز می رود و سراسر دهلیز ها را فرا می گیرد. اکنون وضعیت نوار در قله ی p است و شروع انقباض دهلیز ها.
QRS :
از قله ی p تا قله ی R، مربوط به انقباض دهلیزی است که یک دهم ثانیه زمان می برد .
در انقباض دهلیزی، باز و بسته شدن دریچه ها هیچ تغییری نمی کند. پس دریچه های سینی که بسته می مانند و دریچه های میترال و سه لختی که باز بودند باز می مانند .
از قله یp تا پایین قله مسیر های بین گرهی وارد عمل می شوند . پیام به گره دهلیزی بطنی می رسد . ( نیم دایره ی P تمام شد! )
در پیام عصبی به دسته تارهای بین بطنی می رسد . تا رسیدن نوار به قله ی R، پیام عصبی سراسر بطن ها را پر کرده است .
T :
از یکم پایین تر از قله ی R تا تقریبا اواخر T انقباض بطنی داریم که سه دهم ثانیه است.
ابتدای شروع انقباض بطنی ( یعنی : یکم پایین تر از قله ی R ) محل شروع صدای اول قلب نیز هست. همچنین، دریچه های میترال و سه لختی، با انقباض بطن ها، بسته می شوند و دریچه های سینی شکل نیز باز می شوند.
دیاستول قلب : چهاردهم ثانیه طول می کشد . تولید موج الکتریکی به صورت خودکار توسط گره سینوسی – دهلیزی در دیاستول قلب انجام می شود.
فعالیت دسته تارهای بین دهلیزی، در دیاستول قلب انجام می شود.
در دیاستول، فشار خون در آئورت و دهلیز چپ و بطن چپ کاهش می یابد.
در دیاستول، دریچه های میترال و سه لختی باز می شوند و دریچه های سینی بسته می شوند.
خلاصه :
@تجربیا
31.pdf -
جلسه ی 32
هر جایی که صحبت از رشته های الاستیک شد، حتما بافت پیوندی دارد . پس در لایه ی میانی سرخرگ ها و سیاهرگ ها علاوه بر ماهیچه ی صاف، بافت پیوندی نیز وجود دارد ولی کمتر.
در ساختار سرخرگ ها و سیاهرگ ها، در دو لایه رشته های الاستیک وجود دارد ولی در لایه ی بیرونی بیشتر است .
سرخرگ ضخیم تر است و حفره ی درونی کوچک تری دارد . در مقابل سیاهرگ دیواره ی نازک تری دارد و حفره ی داخلی آن بزرگ تر است .
پ.ن : سرخرگ به علت این که فشار بطنی را تحمل می کند، از سیاهرگ قطور تر است . تعداد لایه های کشسانی در سرخرگ بیشتر است چون لایه ی میانی و خارجی آن نسبت به سیاهرگ قطور تر است .
هر چه از سمت سرخرگ های بزرگ به کوچک تر ها می رویم، قسمت ماهیچه ای دیواره بیشتر و قسمت کشسانی آن کمتر می شود و به عبارتی؛ ماهیچه ای به کشسانی می چربه!
بیشترین سرعت خون در رگ آئورت است البته در وسط آن !
بیشترین حجم خون در سیاهرگ هاست به دلیل بزرگی فضای داخلی آن .
سیاهرگ برخلاف سرخرگ، در نبود خون بسته می شود چون دیواره ی نازک تری دارد و قدرت دفاعی آن کمتر است .
در صورتی که سیاهرگ و سرخرگ هم اندازه باشند، لایه ی ماهیچه ای و پیوندی سرخرگ بیشتر است .
در ابتدای بعضی از مویرگ ها ( مثل مویرگ های روده ) بنداره ای از جنس ماهیچه ی صاف وجود دارد .
در اغلب بافت ها در یک زمان همه ی بنداره های مویرگ ها باز نیستند .
تنظیم جریان خون مویرگی :
بنداره ی مویرگی ( ماهیچه ی صاف حلقوی ) – در برخی :
انقباض : ورود کلسیم به درون مایعات بدن و اثر بر بنداره ← کاهش خون رسانی ) | انبساط : کربن دی اکسید ، یون هیدروژن و پتاسیم با اثر بر بنداره ← افزایش خون رسانی
ماهیچه ی صاف دیواره ی سرخرگ های کوچک – تنظیم اصلی :
انقباض : افزایش اکسیژن ، کاهش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← کاهش خون رسانی
انبساط : کاهش اکسیژن ( * ) ، افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← افزایش خون رسانی
( * ) : کاهش اکسیژن همواره باعث شل شدن مویرگ ها و در نتیجه افزایش خون رسانی نمی شود . مثلا در مویرگ های ریوی، در صورتی که کاهش اکسیژن داشته باشیم، انبساط مویرگ و در نتیجه افزایش خون رسانی نداریم! چون ممکن است گاز های سمی نیز وارد شش شوند و در حقیقت این منبسط شدن مویرگ ها، نوعی پاسخ دفاعی است.
32.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 33
در کتاب میخوانیم « سرخرگ باعث حفظ پیوستگی جریان خون می شود . »
یعنی : وقتی که خون با فشار بطن به درون سرخرگ می ریزد، خون قسمتی از انرژی خود را در دیواره ی سرخرگ ذخیره می کند . بنابراین وقتی بعد از انقباض بطن، قلب به دیاستول می رود، دیواره ی سرخرگ با هل دادن خون به سمت جلو، باعث پیوستگی جریان خون می شود!
نبض هیچ ربطی به سیاهرگ ندارد و مربوط به سرخرگ هاست!
فشار خون نیرویی است که خون به دیواره ی رگ ها وارد می کند . افزایش فشار خون یعنی سرخرگ که تنگ می شود و نیروی وارده به دیواره ی آن بیشتر می شود! چرا نیروی وارده بیشتر می شود؟ چون در سرخرگ های کوچک و تنگ، قدرت کشسانی کمتر است و کمتر کشیده می شود.
رسوب کلسترول و چربی فقط در دیواره ی سرخرگ انجام می شود نه سیاهرگ!
33.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 34
خون و سلول هیچ وقت به طور مستقیم تبادل مواد ندارند، رابط بین آن ها مایع بین سلولی است .
همه ی بافت های پوششی اعم از سنگ فرشی و مکعبی و ... فاقد ماده ی زمینه ای هستند، پس می توان گفت که در دیواره ی مویرگ ماده ی زمینه ای وجود ندارد . چون از جنس پوششی سنگ فرشی تک لایه است!
تبادل مواد بین مویرگ و سلول به روش انتشار است . یعنی بدون صرف انرژی و آزاد شدن فسفات و تولید ADP
مویرگ های مغز فاقد منفذ هستند و این نداشتن منفذ نوعی عامل دفاعی است که به آن سد خونی مغزی می گویند .
روده هم مویرگ منفذ دار دارد و هم بنداره ی مویرگی ( بنداره ی ماهیچه ای صاف ) در آن دیده می شود .
مویرگ های پیوسته :
• یاخته های سنگ فرشی تک لایه باهم ← ارتباط تنگاتنگ
• فاقد منفذ ← کلید شناخت : مویرگ پیوسته درشت
• نفوذ پذیری بسیار کم
• غشای پایه ی کامل
• دارای شکاف های بین یاخته ای روی بافت پوششی
• بیشترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• ورود میکروب بسیار سخت ( معمولا نمی شود )
• موجود در ماهیچه ها، شش ها، بافت چربی، مغز و نخاع
• موادی که می توانند عبور کنند : CO2 ، O2 ، اوره ، H2O ، گلوکز ، ویتامین ها
مویرگ های منفذ دار :
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی کامل منافذ زیاد
• غشای پایه ی ضخیم ( پروتئین و گلیکوپروتئین زیادی دارد) ← کلید شناخت : منفذ دار درشت
• لایه ی پروتئینی غشای پایه ← عبور مولکول های درشت را محدود می کند.
• موجود در کلیه ها ، روده ، غدد درون ریز
• موادی که می توانند عبور کنند : بیشتر مولکول های کوچک
• نفوذ پذیری کم
مویرگ های ناپیوسته :
• فاصله ی یاخته های سنگ فرشی تک لایه زیاد ← حفره دار
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی ناقص ← کلید شناخت : ناپیوسته درشت
• کمترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• موجود در : مغز استخوان، کبد، طحال
• موادی که می توانند عبور کنند : مولکول های درشت و کوچک
34.pdf
@تجربیا -
-
جلسه ی 35
مولکول های کوچک ( انتشار ) : محلول در آب ( از طریق منافذ ) ← گلوکز، آمینواسید، سدیم، پتاسیم / محلول در چربی ( از طریق غشا ) ← اکسیژن، کربن دی اکسید، اوره
مولکول های درشت ( با مصرف ATP ) : ورود ← آندوسیتوز / خروج ← اگزوسیتوز
جریان توده ای : فشار تراوشی ← باقیمانده ی فشار خون / فشار اسمزی ← وجود پروتئین ها در خون ( مانند آلبومین )
هم در قسمت سرخرگی و هم در قسمت سیاهرگی فشار تراوشی و اسمزی را داریم.
در سمت سرخرگی : فشار تراوشی زیاد ( پلاسما بیرون می رود ) / فشار اسمزی ثابت
در سمت سیاهرگی : فشار تراوشی کم / فشار اسمزی ثابت ( خون غلیظ تر، چون وقتی پلاسما را ریختیم بیرون، پروتئین ها را نریختیم ← آب میان بافتی میاد درون سمت سیاهرگی )
هر چه به سمت سیاهرگ می رویم فشار تراوشی کمتر می شود.
در همه ی مویرگ ها به جز مویرگ های کلیه، روزانه 20 لیتر تبادل داریم 17 لیتر به قسمت سیاهرگی بر می گردد و 2 لیتر بر نمی گردد و در مایع میان بافتی می ماند.
← اون سه لیتر توسط دوست خوبمون لنف جمع آوری میشه!
عوامل خیز : مصرف نمک زیاد ( فشار خون را بالا می برد ) : فشار خون بالا ، فشار تراوشی بالا، ولی بعدش فشار تراواشی همچنان بالا می مونه / در نتیجه در سمت سیاهرگی تراوشی بالا خواهد بود.
مصرف مایعات کم
آسیب دیواره ی مویرگ ( مانع برگشت مواد )
بسته شدن رگ های لنفی ( کمبود پروتئین خون ) ← فشار اسمزی کم
سیاهرگ ها :
سیاهرگ ها با داشتن فضای داخلی وسیع و دیواره ای با مقاومت کمتر بیشتر حجم خون را در خود جای می دهند.
اولین عاملی که باعث ادامه ی جریان خون در سیاهرگ ها می شود باقیمانده ی فشار سرخرگی است.
جهت جریان خون در بیشتر سیاهرگ ها از پایین به بالاست.
تلمبه ی ماهیچه ی اسکلتی : انقباض ماهیچه های دست و پا، شکم و دیافراگم
دریچه های لانه کبوتری : جریان خون را یک طرفه و به سمت بالا هدایت می کنند.
فشار مکشی قفسه ی سینه : در هنگام دم قفسه ی سینه باز می شود و فشار از روی سیاهرگ های نزدیک قلب برداشته می شود و درون آن ها فشار مکشی ایجاد می شود که خون را به سمت بالا می برد.