تقابل عشق و صبر
-
سلام دوستان
ممنون میشم این دو تا بیت رو با مفهوم تاپیک ربط بدید
متوجهش نمیشمرو صبوری کن در این درد / بگفت از جان صبوری چون توان کرد
جان ماهی آب باشد صبر بی جان چون بود / چون که بی جان صبر نبود چون بود بی جان ز جان
-
@sara-haghighatrad در تقابل عشق و صبر گفته است:
سلام دوستان
ممنون میشم این دو تا بیت رو با مفهوم تاپیک ربط بدید
متوجهش نمیشمرو صبوری کن در این درد / بگفت از جان صبوری چون توان کرد
جان ماهی آب باشد صبر بی جان چون بود / چون که بی جان صبر نبود چون بود بی جان ز جان
سلام
یکم بیتای اذیت کنی هستن ولی میشه به اون مفهوم ربطشون داد
اولی: میگه برو تو درد عشق صبوری کن /میگه وقتی پای عشق میاد وسط صبوری نمیشه کرد
دومی: میگه ماهی تو اب زندگی میکنه منم اگر عشق نداشته باشم نمیتونم صبر کنم / میگه اگه عشق نباشه صبر نیست انگار کلا وجودی برا عاشقی نیستخدایی هلاک شدم سر مفهوم ولی فقط این به ذهنم رسید
-
بیت اول رو که فکر نکنم مشکلی داشته باشی (اصلن یه بیت معروفه و تقابل عشق و صبر توش خیلی واضحه)4
مصراع اول بیت دوم میگه که همونطور که آب مثل جان ماهی هست(چون جان ماهی به آب وابسه است)و اینکه آب رو از ماهی بگیری ماهی بیقراری و بی صبری میکنه (جان دوم یعنی آب)
مصراع دوم بیت دوم میگه حالا اون بی جان (منظور ماهی هست که ازش آب رو گرفتیم) صبر نداره چرا که آب رو که مثل جان هستش رو ازش گرفتیمحالا به نظر من بیت دوم هم مفهوم با بیت اول نیست چون اگه بخوایم بگیم در کل منظور شاعر از آب و جان عشق هستش اینطوری میبینم که عشق و صبر در راستای هم دیگه هستن نه در تضاد چون تویه بیت دوم شاعر میگه لازمه صبر در ماهی (یا همون عاشق) عشق هستش
پس من میگم این دو بیت مفهوم متضادی دارند -
amir karami 0 اره منم موافقم تو بیت دوم داره میگه عشق و صبر از هم جدا نمیشن
-
Dr.Rashidi
خوشحالم که توضیحاتم قابل فهم بود -
amir karami 0 سوال من که نبود
-
Dr.Rashidi در تقابل عشق و صبر گفته است:
amir karami 0 سوال من که نبود
همینکه تو نظر موافق دادی یعنی فهمیدی چی میگم
میدونم سوالی کی بود -
amir karami 0 اره
واضح گفتی -
Dr.Rashidi ممنونم
amir karami 0 ممنونم
فک کنم الان درست شد دیگ چون میگه ماهی بدون اب بیقراره یعنی عاشق صبر نداره
و تقابل همن
نظرتون؟من بیت اول و نفهمیدم مصراع دومشو
میگه برو تو درد عشقت صبوری کن نمیفهمم چی جوابشو میده
اگه میشه کلمه به کلمه مصراع دومو معنی کنید -
بگفتا رو صبوري كن در اين درد بگفت از جان صبوري چون توان كرد؟
توضيحات3: بدون جان( معشوق) چگونه ميتوانم شكيبايي كنم./ چون: قيد پرسش جان: استعاره از شيرين خانم / درد و كرد: جناس ناقص اختلافي / استفهام انكاري، از جان صبوري چون توان كرد؟
معني: خسرو گفت: برو با اين درد و غم عشق بساز و صبر پيشه كن و به فكر وصال شيرين نباش. فرهاد در پاسخ گفت: شيرين جان من است بدون جان (شيرين خانم) چگونه مي توانم شكيبايي كنم. /
-
@sara-haghighatrad بیا اینو از اینترنت گیر آوردم
-
amir karami 0 عالی بود ممنونم
-
Maryam Nateqi بچه های تجربی کنکور 1402 راه ابریشمی ها-شیمی راه ابریشمی ها-فیزیک طلوعیreplied to Sara_R on آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-haghighatrad
سلام ببخشید چرا میخواند مفهموم کامل بیت رو بدونین؟ -
Maryam Nateqi بچه های تجربی کنکور 1402 راه ابریشمی ها-شیمی راه ابریشمی ها-فیزیک طلوعیreplied to Maryam Nateqi on آخرین ویرایش توسط Maryam Nateqi انجام شده
Maryam Nateqi
می خواین* -
Maryam Nateqi
سلام برای قرابت