هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعضی وقتا گزارشا رو که میبینم با خودم میگم چرا یه کنکوری کمتر از مثلا یکی مثل من وقت درس خوندن باید داشته باشه
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
انقدر درد کشیدم حس میکنم معتادش شدم:|
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-hmt
-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۰:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنها ب دنیا میای و تنها میمیری
و این دنیا فقط قوانینی برات میذاره
ک اون حقایق روفراموش کنی
اما من هرگز فراموش نمیکنم
من جوری زندگی میکنم انگار فردایی وجود نداره
چون وجود نداره... -
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲۳:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدا، امید و خواب را برای جبران غمهای زندگی به ما ارزانی داشتهاست.
-
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رندی دیدم نشسته بر خِنگِ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق، نه حقیقت،نه شریعت، نه یقین
اندر دو جهان که را بود زهرهی این -
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۲:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مانند آسمان باش، یا با خورشید و روز یا با ماه و شب، با هر دو نمی توان.
-
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خب خوبه، یه کلمه جدیدم یاد گرفتیم
یازیخ@zahra-hamrang
منِ یازیخ، ترکی بیلمیرم
(بیلمیرم میشد بلد نیستم؟)
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خب خوبه، یه کلمه جدیدم یاد گرفتیم
یازیخ@zahra-hamrang
منِ یازیخ، ترکی بیلمیرم
(بیلمیرم میشد بلد نیستم؟)
درود بر تو
همینه
چه خبر جناب اینفینیتی؟ -
این پست پاک شده!
-
دیروز جمعه بود خیلیا درس نخوندن خبر نداشتن سایت بالا نمیاد
-
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۵:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمانده دردلم دگر توانه دوری؛)
-
واییییی
-
خدایا مرسیییی
-
چ امتحانی بود امروز
-
نوشتهشده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۶:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
سلام بچه ها
من یه مشکلی واسم پیش اومده
نمیدونستم کجا مطرحش کنم
الان تقریبا 10-15 روز میشه که سمت راست بدنم بالاتر از سینه نزدیک شونه یه رگی خیلی تند تند میزنه و باعث میشه تمرکزم موقع تست زدن بهم بخوره و دلهره دست میده بهم.
کسی اینجا همچین تحربه ای داشته؟
قسمت فمورالمم همینطوری قوی و پر قدرت تر میزنه حوری که انگاری زیرش یه چیزی داره میکوبه به گوشت و پوستم که بزنه بیرون...نمیدونم واقعا دکتر مراجعه کنم یا دوای خاصی داره نمیدونم اصلا کسی تابحال اینطوری شده یا نه
خیلی آزار دهنده شده