شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حقیقتا خیلی گرممه
-
@soniaaa اگه کمکی از دستم بر بیاد هستم خدمتتون
-
حقیقتا خیلی گرممه
Tragic Girl
خیلییییییی خیلی گرمه 71 درجه فارنهایته الان:////
دارم ابپز میشم :((( -
@حامد-صباحی
پشامحامد داداش پپسی رو هم باز کن یک قلوپ بخور . ترسم از اینه ترش کنی
مجتبی ازاد در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@حامد-صباحی
پشامحامد داداش پپسی رو هم باز کن یک قلوپ بخور . ترسم از اینه ترش کنی
سیستم خیاری یعنی درس های مزخرف و به درد نخور و زیاد
-
@دختر-بهار
قربونت مرسی
الان تنها کسی ک میتونه کمک کنه خودمم ک برم درس بخونم حوصلم نمیکشه :/// -
@دختر-بهار
قربونت مرسی
الان تنها کسی ک میتونه کمک کنه خودمم ک برم درس بخونم حوصلم نمیکشه :///@soniaaa موفق باشید
️
️ -
چطوری تودلی
چقدر اینجا مث قبل نیس دیگه
چقدر اتفاق افتاد ک نباشه اونجوری که بود
ولی بازم همون جاییه که تمام حرفات دلشون میخواد نوشته بشن بی هیچ مخاطبی که بخونه و در عین حال پر خواننده ترین مکان
فقط
دلم خوست بگم
نکه غر باشه یا ناله یجور دلگیری شاید بهتره
که
بگیم ما بودنمون به چشم نیومد نبودنمون ک جای خود داره ....
ولی با همه اینا
دلتون خوش باشه@mr-perfect M Tg
سارا M 0 Maryam Nateqi
@F-seif-0 ramses kabir @Saghi-Mortazavi @ @zahra-zahraii @دختر-بهار دختر پاییز خانومِ_دوست_داشتنی @یاسمن-کیانی amir ahmadi مهشید حسن زاده 0 @yasin-sheibak @fatemeh-Ma romisa @Fargol-Sh Reyhaneh Moradi zeinab dehghani Kosar A003 Yeganeh Sarpooshi z Gheibi arthur morgan sina bigdeli @Saghi-Mortazavi Gharibe Gomnam @Kosar-Mortazaviدلم براتون تنگ شده بود
نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهfatemeh8181 سلام عزیزم
منم باهات موافقم ولی همه چیز تغییر می کنه....
روز و روزگار خوش -
مجتبی ازاد
هی گفتم بخون گفتی من دوساعته کل فصلو میبندم با کیفیت چ شد :///نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@soniaaa امم اون نوسان بود . نوسان یک دونه سوالش رو زدم رفت :| موج موج کابوسمه با برهمکنش
-
@دختر-بهار
مرسی
خو چ کنم خستم دگ بریدم
-
نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@دختر-بهار سلام عزیزم
منممممم
ولی همش دانشگاهم نمیرسم
-
@soniaaa امم اون نوسان بود . نوسان یک دونه سوالش رو زدم رفت :| موج موج کابوسمه با برهمکنش
نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمجتبی ازاد من برا نهایی نوسان خوندم ول موج دست نزدم تمام سوالاشم شانسی زدم
و حل کردم -
@soniaaa امم اون نوسان بود . نوسان یک دونه سوالش رو زدم رفت :| موج موج کابوسمه با برهمکنش
مجتبی ازاد
موج راحتتره ک:/ -
مجتبی ازاد
موج راحتتره ک:/نوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@soniaaa امید بده لنتی
-
مجتبی ازاد من برا نهایی نوسان خوندم ول موج دست نزدم تمام سوالاشم شانسی زدم
و حل کردمنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهTragic Girl شما توانایی هات در دانش بشریت نمیگنجه . من موج و برهمکنش سوهان روحمن
-
@soniaaa امید بده لنتی
Tragic Girl
من ی سری خلاصه و نکات نوشتم بدردتون میخوره ؟
کلا فصل س رو ریز ریز کردم از بس خوندم -
Tragic Girl
من ی سری خلاصه و نکات نوشتم بدردتون میخوره ؟
کلا فصل س رو ریز ریز کردم از بس خوندمنوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@soniaaa ارع خوبه بفرس
ممنون میشم -
Tragic Girl شما توانایی هات در دانش بشریت نمیگنجه . من موج و برهمکنش سوهان روحمن
مجتبی ازاد
برهمکنشا شما یدونه بیشتر ازما دارین اونو نمیدونم ولی بازتاب و شکست چ دارن اخه -
دززززززز
-
برتولت برشت چقدر قشنگ گفته :
خواستم شماهم بخونیدش.....
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی میکنم
امروزه فقط حرف‌های احمقانه بی‌خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی‌احساسی خبر می‌دهد،
و آنکه می‌خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است
وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می‌رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترسی ندارند.
این درست است: من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنید: این تنها از روی تصادف است
هیچ قرار نیست از کاری که میکنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.
به من می‌گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری شاد باش
اما چطور می‌توان خورد و نوشید
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنه‌ای بیرون کشیده‌ام
و به جام آبم تشنه‌ای مستحق‌تر است.
اما باز هم می‌خورم و می‌نوشم
من هم دلم می‌خواهد که خردمند باشم
در کتاب‌های قدیمی، آدمِ خردمند را چنین تعریف کرده‌اند:
از آشوب زمانه دوری گرفتن و این عمر کوتاه را بی‌وحشت سپری کردن،
بدی را با نیکی پاسخ دادن،
آرزوها را یکایک به نسیان سپردن،
این است خردمندی.
اما این کارها بر نمی‌آید از من.
راستی که در دوره تیره و تاری زندگی میکنم.
در دوران آشوب به شهرها آمدم
زمانی که گرسنگی بیداد میکرد.
در زمان شورش به میان مردم آمدم
و به همراهشان فریاد زدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
خوراکم را میان معرکه‌ها خوردم
خوابم را کنار قاتل‌ها خفتم
عشق را جدی نگرفتم
و به طبیعت دل ندادم
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
در روزگار من، همه راه‌ها به مرداب ختم می‌شدند
زبانم مرا به جلادان لو می‌داد
زورم زیاد نبود، اما امید داشتم
که برای زمامداران دردسر فراهم کنم!
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.
توش و توان ما زیاد نبود
مقصد در دوردست بود
از دور دیده می‌شد اما
من آن را در دسترس نمی‌دیدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می‌جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعف‌های ما حرف می‌زنید
یادتان باشد
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفش‌هامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدان‌های جنگ را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.
این را خوب می‌دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل می‌کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می‌کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنیدفقط خواستم بگم مهربونی از اون چیزی که هست هم مهم تره
تودنیایی که میتونی هرچیزی باشی مهربون باش@mr-perfect M Tg
سارا M 0 Maryam Nateqi
@F-seif-0 ramses kabir @Saghi-Mortazavi @zahra-zahraii @دختر-بهار دختر پاییز خانومِ_دوست_داشتنی @یاسمن-کیانی amir ahmadi مهشید حسن زاده 0 @yasin-sheibak @fatemeh-Ma romisa @Fargol-Sh Reyhaneh Moradi zeinab dehghani Kosar A003 Yeganeh Sarpooshi z Gheibi arthur morgan sina bigdeli @Saghi-Mortazavi Gharibe Gomnam @Kosar-Mortazaviنوشته‌شده در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهfatemeh8181 و چقد مهربون بودن گاهی سخت میشه...
-
@soniaaa ارع خوبه بفرس
ممنون میشمTragic Girl
اوکی گوشی دستم بیاد چشم
️