|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@farzam-yousefi نو بیب
تاپیک بزن -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@حمید-صباحی عخییی این اهنگه
-
Michael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
_MILAD_ کیوتتتتتتتتتتتتتتتت
منم این اپو دارمممم خیلی باحالهههههکلا باهاش کار نکرده بودم همین اولین بار بود استفاده کردم
ولی هرچیشو دست میزدم خراب میشد پیرم کرد سرهمین چندثانیهنوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده_MILAD_
ولی نسبت ب اپای دیگ خیلی روون تره -
maryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm بله؟
دیدم داری کارای خلاف ملاف می‌کنی .فسق و فجور اینا
گفتم ناظم بیاد
قرار نبود بی نمک شه حرفم -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%DB%8C%DA%A9%DB%B2.mp4
بدلیل نبود امکانات برای ضبط صدا خودم صدای باد درآوردم گذاشتم روش -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
_MILAD_ اره بچه مخوف و گنگیه شبیه مامور مخفیا
-
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط Kosar A003 انجام شده
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
-
@haniehno دوسال🥲
-
maryam111 خیلی وایبتو دوست دارم.. شخصیت گیشنگی داری خدایی
Michael Vey لطف داری
-
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 این چقد... گااااد بودددددددددد
-
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
پس فقط یه موز برمیدارم میرم
-
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 بهم بگو داستانی چیزیه تا بخونمش :*>>>
-
maryam111 خانم ناظم جسارت مرا ببخشید
️
ولی درستش میشه
"پیش غازی و معلق بازی" -
Kosar A003 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تمام خانواده‌اش جمع شدند تا موفقیت فرزندشان را جشن بگیرند.
بالای میز نشسته بود
قبل از شروع غذا بلند شد و گفت:
خانواده عزیزم
تک تک وسیله‌های روبروتون از پول حرومه
و خونه‌ای که توش پا گذاشتین از خون مردم درست شده
گناهکار و بیگناهش رو نمیدونم ولی خون هرکسیه که سر راهم بود
گفتم اگه نزارین از این شهر برم کاری میکنم نتونین تو شهر راه برین و فکر کردین دنبال موفقیتم؟
اگه به اعتقاداتتون پایبندین شامتون و میل کنید و دنبال مدرک علیه من برای اعدامم باشین.~لیوانش را بالا گرفت و گفت به سلامتی
و انسان‌های پاک و باایمان سر میز را با غذاهای دست نزده‌شان تنها گذاشت.#ک.ع
پس فقط یه موز برمیدارم میرم
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده_MILAD_ من میرم باهاش بقیه ادمای سر راه رو بکشیم
با خوناشونم نقاشی میکنم حروم نشنناتینگ برای گفتن
-
_MILAD_ من میرم باهاش بقیه ادمای سر راه رو بکشیم
با خوناشونم نقاشی میکنم حروم نشننوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey
خشونت میباره اینجا -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
Michael Vey
خشونت میباره اینجانوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده_MILAD_ هم اینجا هم اونجا
-
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بالاخره یه روز این سربالایی ها تموم میشه
نفسای آخرشه دیگه -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشام همزاد اشک و خون دلم همسایه ی آهه
زمونه گرگ و عشق تو شبیه مکر روباهه
شدم چوپان ساده لوح کنار گله ی احساس
چه رسمی داره این گله سر چنگال گرگ دعواست
تو این قدر خواستنی هستی که این گله نمی فهمه
اگه لبخند به لب داری دلت از سنگ و بی رحمه
ببخش خوبم اگه این عشق حیله ی تو رو رو کرد
نفرین به دل ساده که به چنگال تو خو کرد -
نوشته‌شده در ۲۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پرسیدم به قانون جذب چقدر اعتقاد دارین؟
یه خانمی گفته که به قانون دفع اعتقاد داره تا جذب
بیخیال هر چی که بشی به سمتت میاد.
منطقی بود این مورد بیشتر تجربه کردم
اما اسمش رها کردنه
نگران نبودن و توکله
...
𝗸𝗵𝗼𝗱𝗮𝘆 ᵃˢᵉᵐᵒⁿᵃ
𝗸𝗵𝗼𝗱𝗮𝘆 ᵏᵃʰᵏˢʰᵒⁿ ʰᵃ
ᵇᵉʳᵉˢ ᵇᵉ ᵈᵃᵈ ᵈᵉˡᵉ ᵃˢʰᵉᵍʰᵉ ᵐᵃ ʲᵃᵛᵒⁿᵃ
