هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری به تجربه شخصی به من یاد داده وقتی یه کاری رو شروع میکنیم اولش کلی سختی پیش میاد ، انگار میخواد ببینه چه قدر استواریم ؛ اگر از این مرحله بگذرید و ادامه بدین بقیشم حل میشه فقط ادامه بدین
درود
خانم دکتر من خوندم سختی درس خوندن رو رد کردم
ولی مشکلات بیشتری هی روز به روز اضافه شد ...
خودمم کم کاری کردم
و خب از سال پیش رتبم خیلی بهتر شد دقیقا نصف شد
ولی بازم اونچیزی که میخواستم نشد :_)
به هرحال مرسی از اینکه تو این راه با راهنمایاتون کنارمون بودیدسلام
اینکه رتبه را نصف کردین یعنی واقعا تلاش کردید
از این تلاش کردن درس بگیرید و از تلاش نکردن هم..
بقیه زندگی هم همینه
خدارو شکر که تونستم کمکی بکنم
انشالله در همه مراحل پیشرو موفق باشیدz Gheibi سلام خانم غیبی خوبین؟
میخواستم درباره رشتهتون ازتون چنتا سوال بپرسم
ممنون میشم اگه چند دقیقه وقت بزارین -
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
z Gheibi سلام خانم غیبی خوبین؟
میخواستم درباره رشتهتون ازتون چنتا سوال بپرسم
ممنون میشم اگه چند دقیقه وقت بزاریننوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zahra-Hamrang سلام عزیزم ممنون
بفرمایید -
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
z Gheibi میشه یه چت باز کنید
-
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه ها سوالات تون را بپرسید من یکبار دیگه هم چند روز دیگه میام و بهتون سر میزنم و جواب میدم
خیلی دوست دارم همرو منشن کنم ازشون احوال بپرسمولی متاسفانه امکانش نیست
-
Gharibe Gomnam خب تو دو ماه عزاداری کن/:
هرکسی هرطور دوست دارهنوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zahra-Hamrang
من مسجد و هیئت هارو گفتم عزیزم
از بعد عاشورا خیلی چیزا تازه شروع میشه ولی همه چی رو تو خیلی از جاها تموم میکنن -
O güzel gün bugün
Tadını çıkarıp ondan keyif almasan
Iyi bakmasan
iyi günler gider,gelmez!!!️
آن روزِ خوب امروز است
کیفش را نکنی، از آن لذت نبری
مواظبش نباشی، می رود
روزهایِ خوب نمی آیند
می روند.. -
Michael Vey
به نظرم خودم برم لباسا رو اتو کنم
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-hmt خوبه
-
O güzel gün bugün
Tadını çıkarıp ondan keyif almasan
Iyi bakmasan
iyi günler gider,gelmez!!!️
آن روزِ خوب امروز است
کیفش را نکنی، از آن لذت نبری
مواظبش نباشی، می رود
روزهایِ خوب نمی آیند
می روند..نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی امضات++++
-
@حمید-صباحی امضات++++
Michael Vey
سلام حالتون خوبه -
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من از این حجم از حرص خوردن دارم میترکم
عه عه عه عه
خجالت هم نمیکشه -
Michael Vey
سلام حالتون خوبهنوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی ارعع.. هوا بارونیه.. خیلی وایبش قشنگه
تو چخبر -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک سوال شیمی حس میکنم یک قسمتش نیس
موندم دقیقا چی رو بدست بیارم.
تاپیک بزنم نیستمبا احترام به همه شیرازیا ولی شیراز به دنیا اومدم. دم مرگمم اومدم همونجا بدجور اثر کرده روم اصلان حوصلم نمیشه برای ریز کاریا دیگه...
حتی اگر شیمی باشه حتی. نشد از معلمم می پرسم ولی سوال به این کوچیکی..
عیب ندارع
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
احتمالا تفاوت با پروتون رو دیگه بخواد.
-
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm سلام
خوبی؟
چه خبرا؟
ایراد از خواب من نیست از منطقه توعهسلام مرسی تو خوبی؟
خبر که خبر خاصی نیست؛)
شما چخبر ؟درگیر درس و دانشگاه ؟
️اینم ممکنه
-
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
️سردرد مزخرف..
-
نوشتهشده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای خداااا
اومده قلمو گرفته
با پشت قلمو که تیزم هست اول میخواست پشتو به زور بکنه تو دهنم منم دراز کشیده بودم
بعد سرمو گذاشتم روی دستم
بعد پشت قلمو رو محکم کرد تو گوشم
اندفعه بهش گفتم
نکننن نمیریمااا
بعد دوباره چشمامو بستم یهو اونو محکم کرد تو بینیم خون دماغ شدم
بعد من عصبی شدم
بلندشدم دوتا لگد زدم کنار پاش یکی هم محکم زدم تو دستش
اونم بلندشد تمام کتابامو دونه دونه ریخت تو سرم
یه کتابمم جلدش پاره شد
کیفشو زد تو صورتم دوتا کشیده هم ازش خوردم
بعد نقاشیمو پاره کرد
همه ایناهم به خاطر اینکه وقتی بینیم رو خون اورد زدمش
منم خونم جوش اومد
بلند شدم
محکم با پا زدم بغل پاش افتاد زمین بعد دوباره بلندش کردم زدم رو دستش موهاشو از پشت کشیدم اونم رفت جلو موهاش خودش دراومد چندتا تارش
بعد اونم اومد لگد زدم بهم
بعد من بهش گفتم تموش کننن
گفت تو موهای منو کندی منم باید موهاتو بکنم
من باز هیچی نگفتم
اومدم رو صندلیم نشستم
یهو یه چک زدم زیر گوشم دوباره
بعد موهامو کشید موهام کنده نمیشد از پشت صندلی هم موهامو گرفت به زور چندتا تار مو کند
بعد دوباره اومد موهامو گرفت
مگه ول میکنه؟
هنوزم درگیر باهاش
میره میاد یه چک میزنه یه چی میگه
دلم میخواد بگیرم از وسط نصفش بکنم خودشم میدونه زورش بهم نمیرسه ها
دیگه خونم به جوش اومدههها