-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان / آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر.
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط oooopppssss انجام شده
(ت) : تـــــــــو
(ن) : نیستـــــی
(هـ) : هیچــوقت
( ا ) : امــــــــا
(ی ) : یــــــادت
(ی ) : یــــارمــهو ایـــن یعنی الفبای "تنهایی" من
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ابریست که در نگاه من پنهان است
می خواهی اگر بخوانی اش آسان است
«من شعر برای دل خود می گویم »
خواننده ی شعر های من باران است
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حیف باشد که تو باشی و
مرا غم ببرد#...
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ آخرین ویرایش توسط یا حسین انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این قرمز تند را تو یادم دادی
موهای بلوند را تو یادم دادی
انگار لئوناردو داوینچی شده ام
لبخند ژکوند را تو یادم دادی -
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۲:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۴:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پشه با شب زنده داری خون مردم میخورد
زنهار از زاهد شب زنده دار،اندیشه کن
«صائب» -
نوشتهشده در ۸ فروردین ۱۳۹۷، ۱۴:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شاخه ها پژمرده است.
سنگ ها افسرده است.
رود مینالد.
جغد میخواند.
غم بیاویخته با رنگ غروب.
میتراود ز لبم قصه سرد:
دلم افسرده در این تنگ غروب.
#سهراب سپهری